برنامه بلوا حتی به قیمت جان 150 هزار نفر

  1- «آژانس اطلاعات دفاعی آمریکا» (DIA) وابسته به پنتاگون، اخیرا گزارشی 130 صفحه‌ای درباره توانمندی‌های نظامی- منطقه‌ای ایران منتشر کرد که طبعا غیر از گزارش‌های سرّی آن است. این اولین بار است که DIA، پس از انتشار گزارش‌هایی درباره روسیه و چین، گزارش ویژه‌ای را با تمرکز بر توانمندی‌های ایران منتشر می‌کند. اما چرا ایران این قدر اهمیت پیدا کرده است؟ سه ماه قبل در حالی که گزارش DIA تهیه می‌شد، نشریه تخصصی فارین پالیسی با رئول مارک گرشت افسر سابق سیا درباره ابعاد این پرسش که « رهبر ایران چگونه‌ ترامپ را شکست داد؟»، گفت وگو کرد. گرکت در پاسخ، با وجود عقده‌گشایی می‌گوید «من می‌توانم بر مبنای مستندات آماری بگویم که رهبر ایران قطعا برتر از ‌ترامپ و در نقطه مخالف او قرار دارد». او از 30 سال «رهبری هوشمندانه» آیت‌‌الله خامنه‌ای یاد می‌کند و می‌گوید «بدون شک، او قهرمانی جدی و موفق‌‌ترین رهبر خاورمیانه از جنگ جهانی دوم به این طرف است. او فوق‌العاده باهوش است و از مهارت‌‌های ممتاز و استعداد‌های عالی برخوردار است».

2- دشمن در نبردی تمدنی، اقتدار فزاینده و بی‌سابقه جمهوری اسلامی در طول تاریخ چند قرن اخیر ایران را کاملاً جدی گرفته و از هیچ ضربتی دریغ نمی‌ورزد. اما متأسفانه برخی مدیران و رسانه‌های ما یا این اقتدار را نمی‌فهمند، یا متأثر از نفوذ ناتوی اطلاعاتی و فرهنگی، خلاف لوازم اقتدار عمل می‌کنند. شبیخون اخیر دشمن، سندی بر این مدعاست. اما آیا واقعاً مسئله اصلی، بنزین بود یا چالش مهم‌تری در میان است که بی‌تدبیری بنزینی، جزئی از آن است؟ می‌توان در پژوهشی مفصل ثابت کرد جبهه صهیونیسم مسیحی چگونه همزمان با تحمل شکست‌های سنگین در «جنگ جهانی چهارم و سوم» - جنگ مستقیم و نیابتی در منطقه- بر راهبرد «تضعیف و تحلیل اقتدار ایران از درون» متمرکز شد. از نگاه آنها، هدف اصلی روند برجام (برجامیزاسیون)، نه فقط مهار برنامه هسته‌ای، بلکه ریل‌گذاری نفوذ و به تحلیل بردن قدرت ملی ایران در ابعاد مختلف بود.

3-  جان ساورز رئیس سرویس جاسوسی انگلیس چند سال قبل، از پروژه‌ای گفت که همچنان توسط مثلث CIA، موساد و MI6 در حال پیگیری است. به تصریح آقای ظریف، انگلیس در دوساله پس از برجام و بر خلاف تعهدش، اجازه نداد ایران حتی یک حساب بانکی در لندن باز کند. با این حال، جان ساورز - که عضو تیم مذاکرات انگلیس در مذاکرات آقای روحانی با ‌تروئیکای اروپایی در سال 82 بود-  مهر 94 به شبکه CNN گفت «توافق هسته‌ای ظرف 15 سال آینده، ایران را به کشوری نُرمال تبدیل خواهد کرد. ما شاهد کشوری هستیم که در مرحله انتقال از مبانی انقلابی به کشوری نُرمال‌‌تر قرار دارد اما در داخل ایران در این مسیر، چالش وجود دارد. ما نیاز داریم صبر استراتژیک داشته باشیم تا به آن فرصت دهیم در 10- 15 سال آینده توسعه یابد و ایران را به کشوری نُرمال تبدیل کند». از این منظر، برجام باید از ایران، انقلاب‌زدایی و در واقع اقتدارزدایی کند؛ خواب پنبه‌دانه و رویای بازگشت ایران به عصر پهلوی و قجری که در تیول انگلیس بود. این رویکرد، عوامل و لوازمی‌ را نیاز داشت. مایک پمپئو وزیر خارجه آمریکا، چند ماه قبل در جمع عناصر ضدانقلاب گفت «ما به دنبال اقدام نظامی برای تغییر حکومت ایران نیستیم. مأموریت ما ایجاد فرصت حمایت انتقالی است. بهترین نفع ما این است که رهبران ایران، غیرانقلابی باشند».

4- وزیر محترم اطلاعات ۲۴ تیر ۹۶ در جلسه اداری کرمانشاه گفت «امروز همزمان با ناتوی فرهنگی و نظامی، با ناتوی اطلاعاتی مواجهیم. در شرایطی که دشمنان مشغول توطئه علیه توفیقات ایران اسلامی در منطقه هستند و غرب آسیا در حال بازمهندسی است، اهمیت حفظ و ارتقای امنیت کشور بسیار بیشتر از گذشته است و نباید دچار تأخر اطلاعاتی و امنیتی شویم». سخن بسیار متینی است. اما یک جست‌وجو در اینترنت بکنید. جز همان یک‌بار، چه زمان دیگری درباره «ناتوی اطلاعاتی» اطلاع‌رسانی شد تا نخبگان و مدیران ما در جریان خطر جاری قرار بگیرند؟ این را مقایسه کنید با گزارش‌هایی که آژانس‌های اطلاعاتی آمریکا و انگلیس و اسرائیل درباره ایران منتشر می‌کنند. آیا برخی مدیران ما از ناتوی اطلاعاتی و فرهنگی غافل نشدند و عوامل شبکه‌سازی شده دشمن، به امنیت ملی ما شبیخون نزدند؟ ما در همین چند ماه اخیر، تحرکات ناتوی اطلاعاتی را در قالب تلاش برای ایجاد آشوب «مجازی‌بنیان» در عراق و لبنان شاهد بودیم و مشابهش را زمستان 96 و آبان 98 تجربه کردیم. میز اطلاعاتی و عملیاتی مشترک، سال‌هاست علیه ایران فعال شده و از برخی مدیران و نمایندگان فراری شبه‌اصلاح‌طلب بیگاری می‌کشد.

5-  یکی از‌ ترمینال‌های وابسته به ناتوی اطلاعاتی، کانال آمدنیوز بود که از ارتباطات آلوده داخلی تغذیه می‌کرد. این کانال در انتخابات 96، ضمن تخریب نامزدهای انتخاباتی، تظاهر به حمایت از برخی دولتمردان می‌کرد اما وقتی به تدارک اغتشاش دی 96 رسید، هویت خود را آشکار کرد. نیما زم مدیر کانال، پس از انتخابات 96 در گفت‌و‌گو با یکی از عناصر ضدانقلاب، تحلیل مافوق‌های خود را این‌گونه بازگو کرد؛ «ما تحلیل داشتیم. آن حمایت در انتخابات، برای افزایش ناکارآمدی و رساندن کشور به نقطه جوش بود». یک سؤال مهم: شش سال معطل ‌کردن کشور با وعده‌های آمریکا و اروپا، پیامدی جز تضعیف اقتصاد ملی و ناراضی‌تراشی (تدارک نقطه جوش!) می‌توانست داشته باشد؟ و اگر این روند، موجب رکود و تورم و بیکاری و شکاف طبقاتی، و کاهش ارزش پول ملی و سخت‌تر شدن فضای کسب و کار شده، آیا شک‌برانگیز نیست که برخی برجام‌زدگان، برای حرکت در باتلاق جدید دشمن در قالب FATF جنجال می‌کنند؟!

6-  چرا دشمن در شبیخون اخیر (به بهانه بنزین ) آماده اقدام بود، اما دولتمرد ما این طرف ادعا می‌کرد صبح جمعه از سهمیه‌بندی شدن بنزین خبردار شده؟ چرا برخی نهادهای مسئول غافلگیر شدند، در حالی که دشمن مترصد بود؟ عبدالله ناصری (مشاور خاتمی ‌و عضو شورای سیاست‌گذاری اصلاح‌طلبان) در کنار اصغرزاده، دومین نفری است که ادعا کرد «دولت روحانی، رحم اجاره‌ای اصلاح‌طلبان است». اما او اخیرا ضمن فرافکنی گفته است «این اولین ‌بار نیست که روحانی نه به کارشناسی بیرون از دولت توجه می‌کند، نه به کارشناسی درون دولت. ما در همان آبان‌ماه - حتی قبل از اعلام گرانی بنزین-  خبرهایی داشتیم که دولت و آقای روحانی تصمیم گرفته‌‌اند، اما وزارت اطلاعات مخالف این اقدام بوده. دستگاه‌های امنیتی حتما با این نظر مخالف بوده‌اند... این ناهماهنگی و بی‌توجهی به حوزه‌ کارشناسی، نه برای اولین بار است و نه آخرین بار خواهد بود. مشکل اصلی روحانی این بوده که اساساً به حوزه‌های کارشناسی خیلی توجهی نداشت. هر طور که نگاه کنیم تصمیم افزایش قیمت بنزین نقطه‌ آغازش با وزارت نفت و دولت است و آقای روحانی مسئول است».

7-  اما قبل از ناصری، «محمدجواد- ر» (عضو حزب اتحاد ملت و سردبیر نشریه حزب) به «جماران» گفت «وزیر اطلاعات در جلسه هیئت دولت هشدار داده که اگر بنزین را گران کنید، ‌جامعه به هم می‌‌ریزد و روحانی خندیده است. اینکه می‌گویند گران کردن بنزین تصمیم غیرکارشناسی و اطلاع‌رسانی آن هم غلط بوده؛ اتفاقاً از نظر روحانی، هم کارشناسی بوده و هم نحوه اطلاع‌رسانی- در واقع «اطلاع‌‌نرسانی»-  درست بوده تا جامعه بیشتر عصبانی شود. روحانی قمار کرد تا ببیند نتیجه‌‌اش چه می‌شود»(!) کدام یک از این دو اصلاح‌طلب درست می‌گوید؛ چالش‌آفرینی در اثر بی‌تدبیری یا بی‌تدبیری برای چالش‌آفرینی؟ آیا روحانی از سوی همان‌ها که دولت او را اجاره‌ای و کاتالیزور گذار می‌نامیدند، قربانی شد تا سپس، در نشریه حزب اتحاد ملت (بدیل حزب منحله مشارکت) و از زبان «عباس- ع» تحت فشار استعفا قرارش دهند؟ «عباس- ع» سال 82 هم به تبعیت از فرمول کودتاهای رنگی، خواستار استعفای خاتمی ‌و خروج از حاکمیت شد. این همان فرمولی است که بقایای حزب بعث و شیعیان انگلیسی در عراق و فالانژیست‌ها و مزدورانی مانند جعجع و جنبلاط در لبنان به اجرا گذاشته و با آشوب‌افکنی، رئیس دولت را به استعفا واداشتند. در عراق، عادل عبدالمهدی خار چشم آمریکا و انگلیس بود؛ اما در لبنان، سعد حریری، متحد آنها محسوب می‌شد. هدف بعدی دشمن در این نقشه، زدن فرآیند انتخابات و از کارکرد سالم انداختن آن به‌عنوان پشتوانه مردمی ‌جمهوری اسلامی است.

8-  صادق خرازی (معاون وزیر خارجه در دولت اصلاحات و سفیر بعدی در پاریس) اخیرا گفت گاهی به شوخی می‌گویم مسئولین ما صبح به صبح که بیدار می‌شوند برنامه‌ریزی و بخشنامه صادر می‌کنند که انقلاب را از بین ببرند و این مردم‌اند که آن را حفظ می‌کنند. رهبری نمی‌گذارد دولت سقوط کند. آقای خاتمی ‌به من گفت خدا رهبری را حفظ کند‌ که در این شرایط سخت، دولت را حمایت کرد. اگر حمایت رهبری نبود، معلوم نبود سرنوشت دولت چه می‌‌شد». مشابه همین ارزیابی را مسعود بهنود (همکار نشریات زنجیره‌ای و بی‌بی‌سی) سال 82 در گفت‌وگو با قاصدک آنلاین (نشریه دانشجویی در تورنتو) عنوان کرد:

«اصلاً نوع گفتمان در زمان شاه جور دیگری بود. طوری که حتی در جمع چند نفره هم، کسی کمتر از اعلیحضرت نمی‌گفت، نوشتن که هیچ. از نخست وزیر و وزرا هم حتی نمی‌شد انتقاد کرد. هویدا هر سال که شاه به سن موریس برای اسکی می‌رفت، سردبیرها را می‌خواست و می‌گفت شاه دو ماهی می‌خواهند استراحت کنند و خسته شده‌اند. اگر جوادیه آب و یا بم نان ندارد، همیشه نداشته‌اند. در این دو ماه هیچ خبر منفی ننویسید... هویدا می‌گفت ‌اشکالی ندارد مردم حتی 40 هزار تا از روزنامه شما را نخرند، پولش را می‌دهیم. بعد از انقلاب حتی در بدترین دوران مطبوعات، موقعی که ماها مخفی شده بودیم، سانسور این‌طوری نشد، یعنی به این‌ ترتیب که نماینده ساواک بیاید بغل دست من، تیتر بخواند... تازگی‌ها ابراهیم نبوی یک نامه تندی نوشته به شادی صدر که؛ در آن روز [دوره اصلاحات] همه تسمه پاره کرده بودیم... از حق نگذریم آقای خامنه‌ای ایستاده، تا حالا نگذاشته خاتمی را بخورند. وگرنه می‌خورندش، اگر آقای خامنه‌ای نباشد... آقای خاتمی در دنیا به هیچ‌کس به اندازه آقای خامنه‌ای بدهی ندارد. او نجاتش داده است».

9-  خبرگزاری رویترز که بازوی عملیاتی MI6 محسوب می‌شود، در مطلبی سراسر دروغ مدعی شده در اغتشاش اخیر در ایران 1500 نفر کشته شده‌اند. به شهادت تاریخ، برای صهیونیسم مسیحی تفاوتی نمی‌کند که برای موفقیت یک کودتا و آشوب در ایران یا کشوری دیگر، 150 نفر کشته شوند یا 1500 و یا 15 هزار نفر. حتی اگر 150 هزار نفر هم قربانی شوند، آنها دردشان نمی‌آید. مگر در عراق و افغانستان و سوریه و فلسطین و یمن و بحرین، بی‌واسطه یا باواسطه، چند میلیون انسان را نکشتند یا آواره نکردند؟ منطق آنان، بی‌ثبات کردن منطقه با کمک پول‌های کثیف سعودی و جمع‌آوری اراذل و اوباش منطقه شامل قاتلان خاشقجی، حزب بعث عراق، گروهک‌ تروریستی منافقین (قاتلان 17 هزار شهروند ایرانی)، داعش و فالانژیست‌هاست. سرانگشتان این پروژه خونین را باید به دقت شناسایی و قبل از ارتکاب هر خیانت جدیدی، بی‌ملاحظه قطع کرد.

  محمد ایمانی