دولت می‌تواند اگر بخواهد

 کرونا، «اَبَرآزمون» بود. هم در مقایسه کارکرد داخلی حکومت‌ها و هم در نوع تعامل جهانی؛ هم در سنجش اخلاقی و تمدنی، و هم درباره تاب‌آوری هر یک از «دولت- ملت»‌های جهان. برای ما هم درس‌های بزرگی داشت و مشخصا ابطال‌کننده برخی گزاره‌های غلط طیف غربگرا بود؛ طیفی که در کارنامه خود، خوش‌بینی و تکیه به غرب، و بی‌اعتمادی به ظرفیت‌های انقلاب و مردم را بر جای گذاشته است. اکنون می‌توان اثر متفاوت دو رویکرد انقلابی و غیرانقلابی را مشاهده کرد. از مبارزه مسئولانه با کرونا تا انفعال و رهاشدگی برخی بازار‌ها در مقابل اخلالگران.

1- بگذارید تاریخ هفت‌ساله را به سرعت و با بازخوانی برخی اظهارنظر‌های قابل تأمل یک دولتمرد مرور کنیم تا ببینیم

چرا آنچنان‌که باید در برخی حوزه‌های اقتصادی موفق نبودیم؟

- «اساس سیاست ما، بالا بردن ثروت ملی، رونق تولید و‌ اشتغال و بهبود فضای کسب ‌و کار است... به دنبال این هستیم آن چنان مردم را از درآمد سرشار کنیم که اصلاً به یارانه 45 هزار تومانی نیازی نداشته باشند.» (تبلیغات انتخاباتی 92 و 96)

- «همین که ما آمدیم روی کار، قیمت دلار آمد پایین و اقتصاد آرام شد، کار خاصی نکردیم، فقط اعتماد مردم درست شده بود.» (5 تیر97، همایش قوه قضائیه)

- «ما علت موفقیت‌‌مان کجا بود؟ نه با کار و برنامه‌ریزی ما بلکه قبل از برنامه و کار و تلاش ما دیدگاه مردم نسبت به آینده بود که جامعه را در مسیر جدیدی قرار داد. هنوز ما شروع نکرده بودیم. دو ماه دیگر بنا بود دولت را تشکیل دهیم. قیمت دلار پایین افتاد و بازار آرام شد.» (22 مهر 97، دانشگاه تهران)

- «مگر ما برجام را آوردیم؛‌ خدا برجام را آورد.» (24 بهمن 1394)

- «می‌‌گویند سیب و گلابی کجاست که می‌‌خواهیم میل کنیم؟ امروز این باغ که نهال‌های آن تازه غرس ‌شده، آماده باروری است، اما برای به ثمر نشستن صبر لازم است.» (آبان‌ 1395)

- «بعد از عید (97) زمانی که قیمت دلار نوسان پیدا کرد، همه اقتصاددانان در جلسه اعلام کردند باید دلار تک‌نرخی و با ۴۲۰۰ تومان عرضه شود. البته شخصاً موافقت نداشتم، اما از آنجا که همه در جلسه‌ بر آن اجماع کردند، من هم اعلام کردم می‌‌پذیرم.»

- «گزارش دیوان محاسبات راجع به 4/8 میلیارد دلار ارز دولتی [با وجود تایید بانک مرکزی] صد درصد غلط است.»(27 فروردین 99)

- «من روزانه نظرسنجی می‌‌کنم! در خیابان وقتی با ماشین می‌روم تمام چهره‌‌‌های مردم را نگاه می‌کنم که چند نفر لبخند دارند و‌ چند نفر عصبانی هستند.» (3 خرداد 98)

- «ارزش پول ملی را نصف کرده‌ایم و هنوز هم شعار می‌دهیم، تورم بالای 30 درصد است، همه ناکارآمدی‌ها را نمی‌توان به پای تحریم نوشت؛ چقدر شرم‌آور است... اعتبار ریال ایرانی را برمی‌گردانیم.» (22 فروردین 92)

- «با حذف چهار صفر و تبدیل ریال به تومان، به جای اینکه بگیم هر یورو ۱۷۰ هزار ریاله، می‌گیم ۱۷ تومنه. هم گفتنش راحت‌‌تره، هم زیباتره.» (۱۷ اردیبهشت ۹۹)

- «گفتم که نحوه تبلیغات، برنامه‌ریزی و اجرای آن (سهمیه‌بندی و گران کردن بنزین) را خود‌تان مدیریت کنید. تأکید کردم حتی زمان اجرای آن را به من نگویید و خود من هم، صبح جمعه متوجه اجرای طرح شدم.» (6 آذر 98)

- «باید همراه شویم و نمی‌‌توانیم در برابر قدرت‌‌های بزرگ، با شعار‌هایی که گاهی توخالی است، بایستیم.» (10 مرداد 95)

- «مذاکره مجدد با آمریکا دیوانگی است» (سال 97) و چند ماه بعد: «مذاکره را به رفراندوم بگذاریم»!

- «تا زمانی که جلوی اَبَرقدرت‌‌ها خودمان را ببازیم، پُررو می‌‌شوند.» (7 اردیبهشت ۹۹)

- «رسیدیم به نقطه‌ای که می‌‌بینیم در گرفتاری‌ها، نه شرق به داد ما رسید و نه غرب. می‌‌بینیم که اقتصاد مقاومتی به دردمان خورد.» (۱۴ اردیبهشت ۹۹، ستاد مقابله با کرونا)

2- ماجرای کرونا نشان داد که همین دولت می‌تواند خلاف رویه خطای خود در گذشته عمل کند و موفق هم باشد. برخی مدیران اوایل اسفند 98 هم امید داشتند آمریکا و اروپا - که هنوز درگیر کرونا نشده بودند- همدردی کنند و تحریم‌های دارویی را بردارند. اما گارد خباثت‌آلود غرب تغییری نکرد. آنها حتی به کمک ایتالیا هم که وسط کرونا دست و پا می‌زد، نشتافتند تا کرونا به آلمان و انگلیس و فرانسه هم رسید. (البته گاردین به نقل از منابع بیمارستانی فرانسه نوشت «یک بیمار بستری که قبل از تاریخ ۲۷ دسامبر - 7 دی 98- به‌خاطر مشکلات حاد تنفسی به این بیمارستان مراجعه کرده، به COVID-19 مبتلا و آزمایش وی مثبت بوده است). مدیر انستیتو پاستور

به تازگی گفت «به جز یکی دو کشور محدود (چین و...) هیچ کشوری به ایران کیت تشخیص کرونا نداد. همیشه فکر می‌کردم کشور‌های تحریم‌کننده، در روزهای سخت مثل حالا، تحریم را بر می‌دارند، چون کرونا یک بحران انسانی است. اما این اتفاق نیفتاد». آیا آلمانِ تحت قیمومت آمریکا برای ما کاری می‌کرد، در حالی که در برجام - در کنار انگلیس و فرانسه- خیانت کرد؟ خبر شرم‌آور دویچه‌وله را که حاکی از سرسپردگی دولت آلمان است، بخوانید: «ریچارد گرنل، رئیس موقت اداره اطلاعات ملی آمریکا و سفیر این کشور در آلمان، دولت برلین را برای حمله به برخی مساجد و مراکز منتسب به حزب‌‌الله لبنان تحت فشار گذاشت. گرنل درصدد است فرانسه را هم برای ممنوعیت فعالیت حزب‌‌الله تحت فشار بگذارد».

3- دولت سوئیس چند روز قبل اعلام کرد «هیچ مبادله‌‌ای با ایران از طریق کانال بشر‌دوستانه اعلامی ‌آمریکا صورت نگرفته است». ادعا می‌شد این کانال به منظور تسهیل در صادرات دارو و تجهیزات پزشکی ایجاد شده است. ایران اما این‌بار معطل نماند. بسیج ملی که در دنیا بی‌نظیر بود، شکل گرفت: فناوران توانمند در کنار تولید‌کنندگان و نیروهای داوطلب مردمی پای کار آمدند تا نیاز کشور در زمینه مواد ضدعفونی‌کننده، ماسک، گان و سپس ونتیلاتور (دستگاه تنفس مصنوعی)، کیت تشخیص مبتلایان و سی‌تی‌اسکن را تامین کنند. کشور ظرف دو ماه، تبدیل به یک کارگاه بزرگ شد. این تولید سودآور و ضروری، آن قدر «رونق» و «جهش» پیدا کرد که توانستیم صادر‌کننده محصولات مورد نیاز کشورها باشیم. آلمان به‌عنوان قطب صنعت و فناوری اروپا، وارد‌کننده کیت تشخیص از ایران شد و اروپایی‌ها در صف درخواست محصولاتی با نشان MADE IN IRAN ایستادند. در همین حال، بر سر برخی از این لوازم کمیاب، میان کشورهای غربی راهزنی راه افتاده بود، یا مردم در خیابان و فروشگاه با هم درگیر شده و حتی اسلحه به روی هم کشیده بودند.

4- در پویش ملی اخیر، انحصار و مزاحمت و سنگ‌اندازی‌های رایج بروکراتیک در کار نبود. مردم به‌ویژه شرکت‌های دانش‌بنیان و فناوران و تولید‌کنندگان، مجال یافتند تا توانمندی‌های خود را به سهولت و فوریت پای کار بیاورند. کسی برای گرفتن مجوز کسب و کار و تولید، معطل نبود و ماه‌ها از این اداره به آن اداره پاس داده نشد. واردات و قاچاقی در کار نبود که کمر تولید داخلی را بشکند. مافیای واردات و قاچاق، این‌بار مجال نیافت امکان تنفس را از تولید ملی بگیرد. مفسدان اقتصادی نتوانستند با زد و بند، منابع ملی را به خسارت تبدیل کنند و تا حدود زیادی، دور از دست اخلالگران خارج شد. عوامل کارآفرینی و تولید، موجود بود و موانع، مفقود. پس موفقیت در تولید و صادرات حاصل شد. همین‌ها، رمز موفقیت یا ناکامی ‌در مدیریت اقتصاد است. اگر تولید جهش پیدا کند، کار و‌ اشتغال رونق می‌گیرد و پول ملی ارزش پیدا می‌کند. تولید، قدرت ملی می‌آفریند و تب تقاضا و تورم را فرو می‌نشاند. البته در این میان، نقش «نظارت هوشمند» (سازوکار‌های شفافیت در حوزه معاملات و مالیات) در خشکاندن باتلاق «اخلال، دلالی و سوداگری کاذب» هم بسیار مهم است.

5- گرانی‌های اخیر، فقط ناشی از سوءمدیریت است، یا با دستکاری هم مواجهیم. ما نمی‌توانیم نقش پنهان جنگ و ‌تروریسم اقتصادی برای اخلال سازمان‌یافته را که از معبر رهای فضای مجازی هم بهره می‌گیرد، فراموش کنیم. مدیریت اقتصادی، نیازمند اقدامات زیربنایی است و نه اقدامات روبنایی مانند حذف چهار صفر از پول و یا واگذاری سهام برخی شرکت‌ها بدون واقعی کردن ارزش آنها که می‌تواند ‌گریبانگیر کشور شود. مهار التهابات اقتصادی، چاره دارد، اگر که مدیریت‌های ذی‌ربط، به وظایف قانونی خود برای رونق اقتصاد و آرامش بازار عمل کنند. متأسفانه طی چند سال گذشته، شاهد سهل‌اندیشی، تعلیق و امید بیجا به غرب، بی‌برنامگی و کم‌همتی‌هایی بودیم که نتایج آن را امروز در کف بازار می‌بینیم. وگرنه کشوری که می‌تواند ماهواره پیشرفته بسازد و در مدار 425 کیلومتری قرار دهد، نباید در تولید خودرویی مثلا با مختصات پراید و پژو و برتر از آنها با مضیقه مواجه شود و پرواز ناباورانه قیمت پراید را شاهد باشد! چرا باید سومین کشور پُرمهندس جهان با وجود انبوه منابع طبیعی و تولیدات زیرمجموعه بخش مسکن، با مشکل چهار برابر شدن قیمت مسکن ظرف هفت سال رو‌به‌رو شود یا نگران بیکاری باشد؟

6- مصاف کرونا، همچنان که نمایش شرافت و کرامت همدلانه ملت ایران در مقایسه با سیاست و تمدن وحشی غرب بود، بار دیگر شعار «می‌شود و می‌توانیم» را عینیت بخشید. این، برای ذهن‌های مسموم و منفعلی که مدعی بودند بدون اتکا به غرب هیچ کاری نمی‌شود کرد، درس است. طیف مذکور، ادامه روشنفکرنمایانی هستند که در دوره نکبت‌بار قجری و پهلوی گفتند «باید دست غرب در آستین سیاست و مدیریت ما بجنبد تا این آستین حرکت کند»! اکنون مطابق پرونده موفق مبارزه با کرونا در شرایط سخت تحریم، سؤال مردم و کارشناسان از برخی مدیران بدکارکرد این است که؛ نمی‌توانید یا نمی‌خواهید کار کنید؟ این جملات از صادق خرازی (معاون وزیر خارجه در دولت اصلاحات) است که گفت «حقیقتا در ماجرای بنزین، بی‌خردی حاکم بود. مگر می‌‌شود بنزین را سه برابر کنید و قبلش هیچ آگاهی نداده باشید!؟ گاهی به شوخی می‌‌گویم برخی مسئولین، صبح به صبح که بیدار می‌شوند برنامه‌‌‌‌ریزی و بخشنامه صادر می‌‌کنند که انقلاب را از بین ببرند و این مردمند که آن را حفظ می‌‌کنند.»(!)

محمد ایمانی