طراحان ترور ترکیبی نگران کدام اتفاق هستند؟

واژه «مردم» در فضای پر هیاهوی سیاست و رسانه، واژه پر پسامدی است. خیلی‌ها می‌کوشند برای این نام، هویت بسازند و از طرف مردم حرف بزنند. اما هویت مردم ایران، با وجود گستردگی عملیات روانی دشمنان، مصادره‌پذیر نیست. آنها آخرین بار، دی ماه 98 با وجود همه گلایه‌های اقتصادی، ضمن حضورچند ده میلیونی در مراسم تشییع سردار سلیمانی در اهواز، مشهد، تهران، قم و کرمان، حجت را تمام کردند و راه هر گونه تحریف و تفسیر معارض را بستند.


اخبار سیاسی-ترور جنایتکارانه سردار سلیمانی توسط دولتی انجام گرفت که قرار بود رکن توافق برجام برای صلح و امنیت باشد. زیر ساخت تحریم و ترور علیه سپاه پاسداران و سپاه قدس، در دولتی تدارک شد که با دستکش مخملین، ادای ادب و احترام و تعامل و توافق در می‌آورد. سردار سلیمانی بساط تروریسم منطقه‌ای را در حالی از عراق و سوریه جمع کرد که دولت اوباما اساسا این بساط تهدید را برای فشار امنیتی بر ایران در مذاکرات تدارک کرده بود و اگر آن مبارزه جانانه نبود و داعش از مرزهای ایران و سپس عراق و سوریه تارانده نمی‌شد، خسارت‌های برجام چند برابر خسارت‌های فعلی آن می‌شد. پس از این خط‌شکنی تاریخی بود که دولت آمریکا، سپاه ضدتروریسم را در لیست تحریم و سپس ترور قرار داد.


در این میان، فرآیند کشدار برجام، عملیاتی برای مشغول‌سازی و معطل کردن ایران و زدن ضربه در ابعاد اقتصادی و امنیتی بود. سه کشور اروپایی در این خیانت، از روز اول با دولت‌های اوباما و ترامپ همراهی کردند.


پنجمین سالگرد برجام، در حالی سپری شد که امروز خسارت‌های اقتصادی و امنیتی این روند روشن شده است. آخرین بار، آقای عراقچی معاون وزیر خارجه گفت «کاری که ۳ کشور اروپایی انجام دادند، خلاف تعهداتشان در برجام است و این موضوع را به کمیسیون مشترک اطلاع دادیم و در کمیسیون تصمیم‌گیری خواهد شد. فعلا این ساز و کار را فعال کردیم تا کمیسیون مشترک در جریان نظرات ایران مبنی بر اینکه ۳ کشور اروپایی مرتکب نقض تعهدات در برجام شده‌اند، قرارگیرد». در مقابل، جوزپ بورل، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا بدون‌اشاره به عهد شکنی اروپا می‌گوید: «اگر توافق هسته‌ای با ایران نابود شود، جایگزینی برای آن وجود ندارد. بدون برجام ایران می‌‌توانست یک سلاح هسته‌ای را توسعه داده باشد. در صورت نابودی برجام، هیچ جایگزین جامع و موثری برای آن وجود نخواهد داشت. با وجود بازگشت تحریم‌ها،‌ ایران ۱۴ ماه دیگر به برجام پایبند ماند. به لطف رژیم بازرسی آژانس، ما همچنان چیزهای زیادی درباره برنامه هسته‌‌ای ایران می‌دانیم. اگر برجام حفظ شود، می‌‌تواند سنگ‌‌بنایی برای پرداختن به دیگر نگرانی‌ها درباره ایران تبدیل شود»!


طرف اروپایی ضمن حمایت همه‌جانبه از گروهک‌های تروریستی که در انگلیس و فرانسه و هلند و برخی کشورهای مشابه پناه گرفته‌اند، آداب دیپلماتیک را هم زیر پا گذاشته است. چنانکه تیر ماه ۹۷، آقای اسدالله اسدی دبیر سوم سفارت ایران در اتریش، توسط دولت آلمان بازداشت شد و با وجود مصونیت دیپلماتیک، طی دو سال اخیر، تحت ایذاء مراکز امنیتی آلمان و سپس بلژیک قرار داشته است. جالب اینکه در همین دوره به ویژه هفته‌های اخیر، گروه‌های تروریستی ورشکسته و بدنام، نشست‌های متعددی در پاریس و بروکسل و لندن برگزار کرده‌اند. ما در این جا با یک شبکه به هم پیوسته تروریستی (تحت ‌اشراف سرویس‌های جاسوسی انگلیس، فرانسه، آمریکا و اسرائیل) مواجهیم که یک شاخه آن به آدم‌کشی و جنایت شهره است، اما شاخه دیگر این شبکه تروریستی، با نقاب مدیر و نظریه‌پرداز و روزنامه‌نگار و فعال سیاسی و سلبریتی فعالیت می‌کند. شاخه دوم که به عنوان جریان نفوذ شناخته می‌شود، در عملیاتی مشارکت داشته که ماموریت آن، دادن آدرس‌های گمراه‌کننده در حوزه سیاست و مدیریت، به هم ریختن اقتصاد کشور و ضربه زدن به معیشت مردم بوده است. هدف از این خرابکاری و اختلال،
تولید نارضایتی بی‌ثباتی است. دو سراین شبکه، هم‌پوشانی بسیار بالایی با یکدیگر دارند. چنانکه در فتنه‌های 78 و 88 و 96 و 98 دیدیم.


اخیرا یک گروهک تروریستی که دست سران آن به خون 17 هزار شهروند ایرانی، کرد‌ها و شیعیان عراق، و به احتمال قوی مردم سوریه آغشته است، همایشی مجازی در بروکسل برگزار کرد. این ماجرا به خودی خود، مایه سرشکستگی طرف اروپایی است. در این میان شبکه موسوم به «ایران اینترنشنال» نشست مذکور را پوشش رسانه‌ای داد. این شبکه که در لندن مستقر است و اردیبهشت ۱۳۹۶ در آستانه انتخابات ریاست‌جمهوری ایران آغاز به‌کار کرد، با بودجه ۲۵۰ میلیون دلاری رژیم کودک‌کش سعودی اداره می‌‌شود. پس از سیاه بازی اخیر، یکی از همکاران سابق این تلویزیون نوشت «بار اول که پخش زنده مراسم گروه تروریستی از ایران اینترنشنال پخش شد، خبرنگاران واقعی که اعتراض کردند، اخراج شدند. چند خبرنگار هم گفتند ‌اشتباه شده و روز تعطیل بوده! ببینیم اینبار چه توجیهی می‌آورند. پول‌های عربستان همه چیز را می‌‌خرد. مبارک است آقای رمضانپور!».


در این میان، نوه مهندس بازرگان که تا چندی پیش همکار تلویزیون سعودی- انگلیسی بوده، نکات جالبی درباره بردگی خبرنگاران شبکه منتشر کرده و نوشته است «ایران اینترنشنال بالاخره ویترین وطن‌‌پرستی و اینها را که خیلی ادعایش را می‌‌کند، کنار گذاشت. البته جای تعجب نداره. پخش گردهمایی مذکور، با دستور کار سرمایه‌‌گذاران سعودی آن همخوانی کامل داره. آنها سال 2018 هم همایش سازمان رو پوشش دادند. فکر می‌کنم بعد از دوسال وقتشه که اینو بگم: خیلی از کارکنان ایران اینترنشنال نمی‌تونن استعفا کنن، چون ویزای کارشون باطل میشه. ضمن اینکه اگر کسی استعفا می‌کرد، باید هزینه‌های استخدام رو به‌عنوان خسارت به شبکه پرداخت می‌کرد که می‌تونه تا سقف 10- 15 هزار پوند بشه. پرداخت چنین هزینه‌ بالایی برای کسی که قراره کارش رو هم از دست بده، اصلا راحت نیست... (در پاسخ به یک کاربر که چرا استعفا نمی‌دهند و پناهندگی نمی‌گیرند)پیدا کردن کار در لندن راحت نیست. خصوصا در شرایط کرونایی؛ ضمن اینکه پروسه‌ پناهجویی، هم هزینه‌‌بره، هم تضمینی نیست برای جواب گرفتن». او در واقع از یک تبانی برده‌دارانه کثیف میان دولت انگلیس و رژیم سعودی خبر می‌دهد.


اما جالب است بدانیم که سردبیر همین تلویزیون انگلیسی- سعودی حامی تروریست‌ها، معاون فراری وزیر ارشاد در دولت مدعی اصلاحات است. رمضانپور، پیش از تصدی معاونت فرهنگی احمد مسجد جامعی، سردبیر روزنامه زنجیره‌ای آفتاب امروز بود. او پس از فرار از کشور، به استخدام تلویزیون وابسته به MI6 و وزارت خارجه انگلیس (BBC) درآمد و مدتی بعد به ایران اینترنشنال منتقل شد. ده‌ها نفر از همکاران نشریات زنجیره‌ای، پس از فرار از کشور، همانند رمضانپور، به‌عنوان بردگان رسانه‌ای به خدمت گرفته شدند؛ تروریست‌های رسانه‌ای که بدون هیچ چون و چرایی، به اهداف تعیین شده شلیک می‌کنند، یک روز به سند همکاری ایران و چین حمله می‌کنند که محافل اطلاعاتی و رسانه‌ای در آمریکا و اروپا مانند شورای آتلانتیک درباره‌اش متفق‌القولند: «تفاهمنامه همکاری با چین، توافق بُرد- بُرد و نشانه ناامیدی ایران از برجام است. این توافق، فشارهای تحریمی آمریکا را بی‌اثر می‌کند». و روز دیگر، هشتگ اعدام نکنید را داغ می‌کنند تا مردم از یاد ببرند چه کسانی از کجا‌ها و با کدام خیانت‌ها، به معیشت‌شان شلیک کردند و به نابودی زندگی آنها پشت فریب برجامی همت گماشتند؟ تا فراموش کنند کدام ائتلاف اشرافی و نفوذزده، به مردم وعده دلار 1000 تومانی داد اما نرخ دلار را به 24 هزار تومان رساند؟ این هم یک جوخه تروریستی دیگر، با کارکردهای به‌مراتب خسارت‌بار‌تر و پنهان‌تر است.


برخی از دست‌اندرکاران این شبکه خرابکاری، هیچ تعلق‌خاطری نسبت به دولت و رئیس ‌آن ندارند - و بعضا به‌خاطر سخنان روحانی درباره مزدور و جنایتکاربودن عاملان آشوب 78، از او کینه هم دارند- اما در عین حال بارها با وقاحت گفته‌اند که دولت را رحم اجاره‌ای و روحانی را نامزد اجاره‌ای می‌دانند. اگر حمایتی هم کرده‌اند، به تعبیر وزیر کشور تندرو و مستعفی دولت اول خاتمی (از متهمان فتنه 78)، به این اعتبار بوده که نگاه «کاتالیزور»ی (شتاب‌دهنده) داشته‌اند. یا چنانکه مدیر کانال آمدنیوز به هنگام حضورش در پاریس گفت؛ «برای افزایش ناکارآمدی و رساندن کشور به نقطه جوش بود». دیدیم هم که منافقین، پس از بروز برخی خسارت‌های سوءمدیریت، چگونه پشت دولت را خالی کردند، به سلب مسئولیت از خود پرداختند و به‌جای گرفتن ‌گریبان آمریکا و اروپا، تلاش کردند نظام و انقلاب را مقصر جلوه دهند.


اگر شاهد سوژه‌سازی‌های پفکی اما پرسروصدا در فضای رسانه‌ای هستیم، برای ربودن امید مردم و ایجاد حیرت و تردید در مسیر بازگشت به رویکرد‌های انقلابی است. اکنون مردم متعاقب نتایج عبرت‌آموز اعتماد به غرب، ضرورت اصلاح مسیر را درک می‌کنند و ضمنا به اقدامات انقلابی و جهادی امیدوار شده‌اند. مردم، اهتمام دستگاه قضایی در بازگرداندن ده‌ها هزار میلیارد تومان به بیت‌المال و گرفتن‌گریبان مفسدان دانه‌درشت را می‌بینند. باور می‌کنند که مبارزه با فساد و رانت امکان‌پذیر است و می‌توان این روحیه را به سایر بخش‌های حاکمیتی سرایت داد یا مطالبه کرد. این امید و مطالبه، دشمن را هراسان می‌کند. از نگاه غرب، تغییر ریل مجلس نیز آغاز شده و می‌تواند تاثیر مضاعفی بر اصلاح روند مدیریت اجرایی بگذارد. آنچه از عملیات پُرحجم پیاده‌نظام دشمن مشاهده می‌شود، ریشه در هراس از این موج مثبت اجتماعی دارد. جریان معارضه به هر قیمت، و کارشکنی گسترده در مقابل روند اصلاح امور، «تروریسم ترکیبی» در ابعاد اقتصادی، امنیتی و رسانه‌ای است: شلیک به امنیت و آرامش کشور، و شلیک به اقتصاد ملی و معیشت مردم. آنها از سیاست اموی الگو گرفته‌اند که مزدوران خویش را برای غارت و جنایت گسیل می‌کردند و در عین حال می‌سپردند طوری صحنه‌سازی کنند که مسئولیت ماجرا به گردن حکومت امیرمومنان(ع) بیفتد.

 محمد ایمانی