ارزیابی راهبردی یک راهزنی هوایی

شامگاه پنجشنبه گذشته، دو فروند جنگنده آمریکایی، ضمن نقض حریم هوایی سوریه، برای هواپیمای مسافربری ایران مزاحمت ایجاد کردند. این هواپیما به سمت فرودگاه بیروت حرکت می‌کرد. مقامات آمریکایی ادعا کرده‌اند جنگنده‌های آنها در مأموریت هوایی روتین در مجاورت پایگاه التنف سوریه، اقدام به بازرسی بصری (!!) کرده‌اند و حال آنکه، هم حضور آنها در این منطقه غیرقانونی است و هم اینکه هواپیمای مسافربری حتی با چشم غیرمسلح، از فاصله دور قابل مشاهده است.
این اقدام چه ارزشی دارد و واکنش ایران چگونه است؟
1- در ارزیابی اتفاقاتی از این دست، نباید نگاه موردی و نقطه‌ای داشت. بلکه باید آن را در ظرف ارزیابی راهبردی قضاوت کرد. ماجرا چنان نیست که آمریکا بتواند ضربه‌ای بزند و سپس بگریزد. ظرف 79 سال گذشته، ضربه‌ای نبوده که امکان زدن آن به ملت ایران باشد و آمریکا دریغ کرده باشد. اگر هم ضربه‌ای نزده، امکانش فراهم نبوده است. تحمیل دیکتاتوری مانند محمدرضا پهلوی، ارتکاب چند کودتا و تحمیل جنگ و ‌ترور و تحریم، همه خاطره‌ای است که سران کاخ سفید برای مردم ما برجا گذاشتند. با این ملاحظه که هرچه در این چهار دهه بعد از پیروزی انقلاب، جلو‌تر آمده‌ایم، دست ملت ایران برای ضربت متقابل گشوده‌تر و دست آمریکا بسته‌تر شده است.
2- سرنگونی رژیم پهلوی، سیلی بی‌سابقه‌ای بود. پس از این رویداد، ورق چنان برگشته که منطق قوی جمهوری اسلامی بر راهبرد آمریکا در بسیاری از تحولات غرب آسیا چیره شده. ممکن است آمریکا در این میان رفتارهای عقده‌گشایانه‌ای مانند ‌ترور بزدلانه سردار سلیمانی را هم مرتکب شده باشد، اما این رفتار‌ها نه تنها گرهی از گرفتاری آمریکا نگشوده بلکه بر حجم آن افزوده است. موضوع کانونی، استراگیجی آمریکا و گم‌شدگی راهبرد به‌ویژه در دو دهه اخیر است. یا دقیق‌تر بگوییم؛ خروجی تحرکات آمریکا، ضد راهبردی بوده است.
3- اکنون موازنه قدرت به‌گونه‌ای است که رهبر حکیم انقلاب در دیدار نخست‌وزیر عراق تأکید می‌کند «آمریکایی‌‌ها به‌دنبال حکومتی همچون حکومت پل برمر حاکم آمریکایی در اوایل سقوط صدام هستند. جمهوری اسلامی ایران انتظار دارد تصمیمِ دولت، ملت و مجلس عراق برای اخراج آمریکایی‌‌ها پیگیری شود زیرا وجود آنها موجب ناامنی است. جنایت آمریکا در ‌ترور سردار سلیمانی و ابومهدی المهندس، یک نمونه از نتیجه‌ حضور آمریکایی‌‌هاست. آنها میهمان شما را در خانه‌ شما کشتند و صریحاً به این جنایت اعتراف کردند. جمهوری اسلامی ایران، هرگز این موضوع را فراموش نخواهد کرد و قطعاً ضربه‌ متقابل را به آمریکایی‌ها خواهد زد. گسترش روابط ایران و عراق، مخالفینی دارد که در رأس آنها آمریکا است ولی به‌ هیچ ‌وجه نباید از آمریکا‌ ترسید زیرا هیچ غلطی نمی‌تواند بکند». این بیان قاطع، به مراتب پُر ضرب‌تر از ضربت موشکی عین‌الاسد بود. کافی است سفر‌های دوره‌ای مقامات ارشد ایران و عراق را که با تشریفات کامل انجام می‌شود، با سفر دزدانه ‌ترامپ به پایگاه عین‌الاسد (پنجم دی‌ماه 97) مقایسه کنیم. این، همان پایگاهی بود که دی‌ماه پارسال درهم کوبیده شد.
4- اقدام ‌تروریستی در آسمان امن یک کشور دیگر و مزاحمت برای هواپیمای مسافربری، سند انکارناپذیر درماندگی است، نه اقتدار. تحرکات ایذایی اینچنینی، هیچ عایدی برای مرتکبان ندارد؛ جز اینکه مشت‌شان را باز می‌کند و نشان می‌دهد فاقد گزینه معتبر هستند. رژیمی ‌که زمانی جزو تهدید‌های رعب‌آورش، عبارت «همه گزینه‌ها روی میز است» بود و با کنایه، حریف را از میدان به در می‌کرد، حالا کارش به‌ جایی رسیده که برای هواپیمای مسافربری ایجاد مزاحمت می‌کند! چنین رفتاری، فاقد کمترین ارزش نظامی یا راهبردی است.
5- در قالب ارزیابی راهبردی، باید به این پرسش پاسخ داد که ایران، و آمریکا و رژیم صهیونیستی، هرکدام دو دهه قبل در چه موقعیتی بودند و اکنون در کدام جایگاه ایستاده‌اند؟ واقعیت این است که تیر نقشه‌های آمریکا و اسرائیل در منطقه دائماً کمانه کرده است. آمریکا و رژیم صهیونیستی دو دهه است که نه تنها هیچ بهره‌ای از اقدامات نظامی نبرده‌اند، بلکه دچار خسارت‌های مضاعف در عراق و سوریه و لبنان و فلسطین و یمن شده‌اند. ضمنا ابهت نظامی که از آنها هیولا می‌ساخت و دیگران را وادار به انفعال می‌کرد، به شکل غیرقابل جبران فرو ریخته است. شبیه این مصیبت، به‌خاطر‌ اشغال افغانستان، بر سر شوروی آمد و از عوامل موثر در فروپاشی آن رژیم بود. قدرت نظامی و بمب اتمی، نه تنها شوروی را از شکست تحقیرآمیز در افغانستان نجات نداد، بلکه مانع از فروپاشی هم نشد. نظیر این باتلاق در ابعادی متفاوت، به دست خود آمریکا و اسرائیل در منطقه ساخته شد. طبق برخی تحلیل‌ها، صهیونیست‌ها نقش مهمی‌ در درگیر کردن آمریکا در منطقه‌ ایفا کردند. اما آیا هزینه هفت هزار میلیارد دلاری، موجب ارتقای قدرت آمریکا شد؛ یا موجبات سرشکستگی‌اش را فراهم کرد؟ از جمله دلایل رأی‌ آوردن ‌ترامپ در انتخابات 2016، تخطئه گفتن این حقیقت تکان‌دهنده بود؛ «جنگ اشتباه بود. با پول مداخلات نظامی در خاورمیانه می‌توانستیم دوبار آمریکا را بازسازی کنیم... پل‌های ما فرسوده شده و پول ساخت مدرسه در فرانکلین یا لس‌آنجلس را نداریم». کرونا این ناتوانی را زیر ذره‌بین برد.
6- بگذارید ابزار قضاوتی روشن را در قالب چند پرسش ارائه کنیم. آیا مثلا بعد از ‌ترور سردار سلیمانی، اولا تعداد حملات به نیروها و مراکز آمریکایی و تلفات و خسارات ناشی از آن کمتر شد یا بیشتر؟ قطعا بیشتر و چند برابر شده است. از غزنی تا دیوانیه و بغداد و...، هفته‌ای نیست که یک پایگاه و کاروان نظامی یا هواپیمای آمریکایی مورد هدف قرار نگیرد. ثانیا اگر آمریکایی‌ها نظرسنجی بکنند، تصور می‌کنند پس از ضربه‌ای که در عین‌الاسد متحمل شدند، در انظار جهانی پُر ابهت‌تر شدند یا ابهت‌شان فرو ریخت؟ همین پرسش را می‌توان درباره جنگ صهیونیست‌ها با مقاومت لبنان و فلسطین پرسید که آیا دو جنگ 2005 و 2006، به نفع بازدارندگی اسرائیل بود؛ یا تصویر قدرت پوشالی ساخته شده در طول چند دهه را نابود کرد؟
7- آمریکایی‌ها بهتر از هرکس می‌دانند که نباید گول شبکه رسانه‌ای دست‌ساز خود را بخورند؛ شبکه مزدوران که با رندی و پشت نقاب «افکار عمومی ایران» (!؟) نسخه انفعال و کوتاه آمدن در برابر شرارت‌های دشمن را می‌پیچد و نام آن را هم صبر استراتژیک می‌گذارد. بله، جمهوری اسلامی، صبر استراتژیک دارد؛ اما این صبر، فعالانه و توام با اقدام و ضربت موثر متقابل است، و نه بی‌عملی و تماشاگری. صبر برای ما یعنی مقاومت شجاعانه و حکیمانه به دور از انفعال یا واکنش موضعی صِرف. «ملت ایران»، همان است که پای پیکر پاک شهید سلیمانی، آن حماسه خیره‌کننده در دنیا را آفرید. یعنی اینکه پای مقاومت و هزینه‌های آن ایستاده است.
8- کسانی گفته‌اند باید تا انتخابات آبان‌ماه آمریکا صبر کرد و «گزک» دست ‌ترامپ و اسرائیل نداد. این گزاره، کاملاً ابطال شده است. ما تا انتخابات آمریکا صبر نمی‌کنیم و اگر کسی دست از پا خطا کند، بلاشک مجازات می‌شود و تاوانی سخت‌تر از گذشته خواهد داد. این واقعیت، به اعتبار سرنگونی هواپیمای جاسوسی و موشکباران عین‌الاسد، ثابت شده است؛ و البته پرونده انتقام خون شهید سلیمانی، شهید ابومهدی مهندس و همراهان‌شان بسته نشده. ما در زمین هیچ دشمنی بازی نمی‌کنیم، و زمین و نحوه بازی را خودمان تعیین می‌کنیم؛ اما نه اینکه تن به انفعال بدهیم. این‌بار اگر لازم باشد، فراتر از اهداف نظامی، به مراکز و منافع اقتصادی حیاتی دشمن هم ضربه می‌زنیم.
9- انتخابات آمریکا، نه خط قرمز ما برای ضربت متقابل است و نه برای ما موضوعیت دارد. به شهادت آمد و رفت دموکرات‌ها و جمهوری‌خواهان در چند دهه اخیر، سگ زرد برادر شغال است؛ و دموکرات‌ها در خباثت، کم از ‌ترامپ و جمهوری‌خواهان نداشته‌اند. کافی است فهرست طولانی خیانت و جنایت‌های دولت اوباما در نقض پیاپی برجام،‌ ترساندن کشورها و شرکت‌ها از تجارت با ایران، مصادره اموال کشورمان در آمریکا و اروپا، اعمال تحریم‌های ویزایی، ریل‌گذاری تحریم‌های کاتسا و آیسا، عدم صدور ویزا برای حمید ابوطالبی (نماینده منتخب آقای روحانی جهت نمایندگی ایران در سازمان ملل)، ‌ترور دانشمندان هسته‌ای و خرابکاری‌های سایبری، و تحمیل جنگ نیابتی (‌تروریسم داعش) در اوج مذاکرات را به یاد آوریم.
ضمنا برای یادآوری باید تأکید کرد که ایران در همین دولت ‌ترامپ، هواپیمای جاسوسی فوق مدرن «گلوبال‌ هاوک» را به‌خاطر تجاوز به حریم هوایی ساقط کرد، در حالی که همزمان می‌توانست هواپیمای نظامی سرنشین‌دار را ساقط کند. یادمان نرفته که ‌ترامپ به‌خاطر همین مراعات، مجبور به تشکر از ایران شد. این زبان قدرت است. در همین دوره بود که پایگاه نظامی ظاهرا امن عین‌الاسد را با موشک‌های قدرتمند و نقطه‌زن منهدم کردیم و هیچ کاری از رادار‌ها و سامانه‌های پدافندی آنها بر نیامد. از نگاه ما، خط قرمز امکان ضربه به آمریکا، مدت‌هاست شکسته شده. ‌ترور بزدلانه «فرمانده مبارزه با ‌تروریسم در منطقه»، هیچ حرمت و امنیتی برای ‌تروریست‌های آمریکایی در منطقه و فراتر از آن باقی نگذاشته است. هفته‌ای نیست که نیروهای آمریکایی گرفتار تیر غیب نشوند و از نیروهای مردمی در منطقه سیلی نخورند. جمهوری اسلامی ایران چنانکه ولی‌امرمسلمین ‌ترسیم فرمودند، مجازات کامل ‌تروریست‌های آمریکایی را اخراج آنها از منطقه می‌داند و تا به سرانجام رساندن این راهبرد، کوتاهی نخواهد کرد؛ و در عین حال، هر تعرض موردی و موضعی را به شکل متقارن و نامتقارن عقوبت می‌کند. رفتار‌های ایذایی مثل مزاحمت برای هواپیمای مسافربری، صرفا بر اراده و سرعت حرکت راهبردی محور مقاومت می‌افزاید.
10- گفته می‌شود صهیونیست‌ها پشت‌پرده برخی اقدامات تحریک‌آمیز و پُرخطر هستند. اسرائیل، سگ زنجیری آمریکاست. قطعا در صورت درگیری میان آمریکا و ایران، این سگ زنجیری ضربات جدی خواهد خورد و جزو اولین مراکزی که ظرف زمانی کوتاه آماج حملات کوبنده قرار می‌گیرد، حیفا و تل‌آویو است.

محمد ایمانی