گارد خود را باز نکنیم!

شکست مفتضحانه اخیر آمریکا در شورای امنیت سازمان ملل متحد، نقطه آشکارساز آسیب‌پذیری این کشور در جهان امروز محسوب می‌شود. ترسیم مختصات و شرایطی که واشنگتن امرو ز در آن قرار دارد، حتی از عهده رئیس‌جمهور این کشور و استراتژیست‌های مطرحی مانند هنری کسینجر هم برنمی‌آید!     
اخبار سیاسی- کاخ سفید به‌صورت هم‌زمان، به کانون بحران‌سازی  و   کانون بحران در جهان تبدیل‌شده و سیگنال‌های وقوع بحرانی جدی در آینده داخلی و سیاسی آمریکا، هرروز بیش‌ازپیش به جامعه این کشور و دیگر بازیگران بین‌المللی مخابره می‌شود. فارغ از ابعاد و جوانب حقوقی آنچه اخیرا در شورای امنیت سازمان ملل متحد گذشت، نمی‌توان نقش و جایگاه استراتژی مقاومت فعال و تأثیر مؤثر آن در حوزه سیاست خارجی کشورمان را نادیده انگاشت. 
اتخاذ استراتژی‌مقاومت فعال‌ از سوی کشورمان بسیاری از محاسبات واشنگتن و شرکای آن را بر هم زده و مولد منازعات ساختاری و داخلی تازه‌ای در میان دشمنان نظام و ملت ایران بوده است. این استراتژی، امکان ویژه‌ای را به کشورمان داده است که در قالب آن، بتواند ‌هزینه‌های بازی نامتوازن دشمن‌ و متعاقبا ، ‌فواید و دستاوردهای ‌ خود در این آوردگاه را افزایش دهد. 
در جریان تصویب قطعنامه اخیر، اکثریت قریب به‌اتفاق اعضای دائم و غیردائم شورای امنیت سازمان ملل به این نتیجه رسیده بودند که ایران در مقابل نقض علنی قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت سکوت نخواهد کرد. فراتر از آن، آن‌ها خود نیز متوجه هستند که تعهدات خود در قبال تأمین منافع مالی ایران در برجام را پس ازخروج آمریکا انجام نداده‌اند. در چنین شرایطی، هزینه‌های همکاری اعضای شورای امنیت با حماقت دولت ترامپ بسیار بالا بود. جمهوری دومینیکن نیز به‌دلیل وابستگی اقتصادی و سیاسی خاص خود به آمریکا، که اصلی‌ترین شریک وارداتی و صادراتی این کشور است، تن به فشارهای واشنگتن داد و تنها رأی مثبت را به قطعنامه تمدید تحریم‌های تسلیحاتی کشورمان داد.
با همه این اوصاف، بازی هنوز تمام نشده است. نقطه پایان این بازی نیز  انتخابات ریاست جمهوری ماه نوامبر یا وقوع  یک رخداد سیاسی خاص در آمریکا و اروپا نخواهد بود! گارد ما باید همچنان بسته باقی بماند.این مهم، مستلزم ادامه حرکت درذیل استراتژی مقاومت فعال خواهد بود.  بدون‌شک آمریکا و متحدان آن، در آینده توطئه‌های‌دیگری را در‌مواجهه با توان تسلیحاتی و استراتژیک کشورمان طراحی و اجرا خواهند کرد. ما در حوزه سیاست خارجی کشورمان، صرفا با ‌پدیده‌ها‌ مواجه نیستیم بلکه با ‌روندها‌ دست‌وپنجه نرم می‌کنیم. بنابراین رصد آگاهانه تحرکات ، طرح‌ها و نقشه‌های آمریکا و متحدان آن و بازتعریف مستمر بازی آن‌ها در تقابل با موجودیت نظام جمهوری اسلامی ایران، نباید لحظه‌ای به فراموشی سپرده شود. اروپائیان همچنان تاکتیک ‌خرید زمان‌ را درذیل استراتژی ‌فشار حداکثری علیه ایران‌ دنبال می‌کند. نگاه راهبردی واشنگتن  و بازیگران اروپایی در قبال کشورمان مشترک است. هردوی آن‌ها درصدد مهار حداکثری ایران از طریق اعمال فشار بر کشورمان هستند. بااین‌حال، بخشی از بازی تاکتیکی آن‌ها بایکدیگر متفاوت است. این تفاوت تاکتیکی نباید ما را از اصل موضوع غافل سازد.بسته ماندن گارد ما دربرابر اخم و لبخند رقیب، به ما امکان می‌دهد تا در مدیریت ‌هزینه‌ها‌ و ‌ فایده‌ها‌، بیشترین سود را نصیب خود و متعاقبا بیشترین ضرر را متوجه دشمنان خود کنیم.