جانبازان شهدای زنده هشت سال دفاع مقدس

به نقل از اوشیدا در حالی که این روزها انواع فیش های حقوقی با پرداخت های نجومی در کشور به نمایش در می آید اما با این حال خانواده های بسیاری در جامعه وجود دارد که از کمترین امکانات برخوردار در حالی که برای شکوفایی مملکت و نجات آن تلاش های فراوانی داشته اند که یکی از این اقشار جانبازان می باشند.

 

یکی از جانبازانی که به حقوق خود دست نیافته محمد علی حق شمار است که بارها مورد حملات موج انفجار قرار گرفته و حتی پیکرش در میان شهدا قرار داده شده بود که در نهایت متوجه زنده بودن وی شده بودند اما تنها ۱۰ درصد حق جانبازی شامل حال وی شده و در حال حاضر این همرزم شهید دکتر چمران به دلیل کهولت سن و عوارض جنگ روزگار سختی را می گذراند که در این راستا توجه بیشتر مسولان مورد درخواست است.

 

محمد علی صیادحق شمار در یکی از روزهای سال ۱۳۱۰ در بندر انزلی دیده به جهان گشوده و در حال حاضر در شهرستان زابل روزگار می گذراند.

 

به دلیل شدت جراحت و احتمال بی جان بودنم، پیکرم را در میان شهدا گذاشته بودند

 

جانباز هشت سال دفاع مقدس عنوان کرد: با داشتن گواهینامه ی پایه ی یک و کارمند رسمی اداره راه و ترابری در دی ماه ۱۳۵۹ به دستور فرماندهی زرهی خراسان مستقر در گلبهار سوسنگرد جهت انتقال افراد و ایجاد سنگر و مهمات به جبهه اعزام شدم.

 

محمدعلی حق شمار به خبرنگار اوشیدا گفت: در جبهه های جنگ به همراه راننده ی لودر بنام کرمعلی قرائتی در منطقه شلمچه یک فروند تانک چینتن سالم و نو را که از افراد عراقی عقب نشینی کرده جا مانده بود را بوسیله ی ماشین بنز ده تن با تلاش های فراوان بکسل کرده و به فرماندهی گلبهار تحویل دادم.

 

وی تصریح کرد: در سال ۱۳۶۵ هم از طریق اداره ی کل راه و ترابری با کامیون مایلر در جزیره ی مجنون مشغول انجام وظیفه بودم که بارها مورد اصابت موج انفجار شیمیایی قرار گرفته بودم و در آنجا در یک بمباران هوایی توسط هواپیماهای عراقی مجروح شدم و مرا به همراه اجساد شهدا می خواستندکه منتقل کنند که خوشبختانه خانم پرستاری متوجه زنده بودن بنده شد و مرا به بیمارستانی در تهران انتقال دادند تا چند وقت نمی توانستم که حرف بزنم و چیزی را به یاد بیاورم تا جایی که حرف هایم را روی کاغذ برای دیگران یادداشت می کردم.

 

حق شمار خاطر نشان کرد: بعد از مدتی همه چیز را به یاد آوردم و از مسولین بیمارستان خواستم تا مرا پیش خانواده ام برگردانند و در نهایت یکی از برادران بسیجی مرا همراهی و به خانواده ام تحویل داد همچنین بر اثر موج گرفتگی شدید از گوش چپم خون ریزی شدید داشتم.

 

برخلاف دستور امام راحل نسبت به پیگیری حال مجروحان جنگ، مسولان مربوطه توجهی به حال من ندارند

 

جانباز دوران هشت سال دفاع مقدس اظهار داشت: با حکم ماموریت، از خاش به زاهدان برای مسجد ابوطالب آجر می آوردم و در حال انجام وظیفه بودم که ناگهان دچار ضایعه چشمی شدم و در عرض یک هفته هر دو چشمم را عمل کردند. بعد از عمل دید کافی نداشتم و به مرور دید خود را از یک چشم از دست دادم.

 

حق شمار تصریح کرد: با این حال هیچگونه حق یا حقوق و یا تقدیر و تشکری از بنده نشد در حالی که برگ های پایان ماموریت در جزیره ی مجنون و سوسنگرد را به مدیر کل آن زمان، حسین قربانی ارائه داده بودم اما هیچگونه توجهی به حق و حقوق بنده نشد.

 

وی ادامه داد: بعد از آن هم با توجه به مشکلات جسمی که برای من پیش آمد مجبور به بازنشست شدم و دیگر دنبال حق خود نرفتم با اینکه، در آن زمان امام خمینی(ره) بارها به مسولان تذکر دادند که هر کارگر و کارمندی که مجروح شد به منزل او رفته و از او دلجویی کنید با همه ی اینها هیچ یک از مسولین هیچ خبری از من نگرفتند.

 

تنها یک پرونده جانبازی ۱۰ درصد شامل حال من شده است حق شمار با بیان اینکه، در حال حاضر یک پرونده ی جانبازی ۱۰درصدی در بنیاد شهید دارم ادامه داد: با داشتن هشت فرزند، هفت عروس و داماد و ۱۹ نوه، تنها حقوق بازنشستگی می گیرم که اصلا کفاف زندگی مرا نمی دهد و تنها دارایی من همین خانه ای هست که با همسر و فرزندانم در آن زندگی می کنیم که آن هم فرسوده شده و دیگر جای زندگی نیست.

 

وی با اشاره به اینکه، از هشت فرزندم تنها پسر بزرگم کارمند و بقیه خانه دار هستند افزود: در حال حاضر با داشتن ۸۵ سال سن از پس زندگی خود برنمی آیم و دیگر توان جسمی و مالی آن که بخواهم دنبال حق و حقوق خود را بگیرم ندارم و در این راستا توقع و خواهش من از مسولین این است که به این مسئله رسیدگی و حقوق پایمال شده و از دست رفته ی مرا برگردانند.