حمیدرضا عطایی در سریال خانه امن+بیوگرافی

حمیدرضا عطایی که در سریال ترور خاموش در نقش یک مامور امنیتی به نام مرتضی بازی کرده اصلا قرار نبود هنرپیشه شود و به این موضوع فکر  هم نمی‌کرد تا اینکه در سال 82 برای آموزش به تیم سریال مختار نامه پیوست و به دنیای بازیگری راه یافت. وی در سریال خانه امن نیز به ایفای نقش پرداخته است.

حمیدرضا عطایی متولد 23 تیر ماه و 35 ساله است. او سالها به ورزش بوکس و شنا مشغول بود و حرفه اصلی‌اش شنا و نجات غریق است که هم اکنون هم عضو فدارسیون شنا نیز است.

او درباره اینکه چطور وارد عرصه سینما و تلویزیون شد می‌گوید: نیمه دوم سال ۱۳۸۲  جهت تمرینات سوارکاری و شمشیر زنی عربی معرفی‌ شدم  ودر فروردین سال ۱۳۸۳ فیلمبرداری کلید خورد و من در تیر ماه همان سال  مقابل دوربین عظیم جوانروح قرار گرفتم و اینطوری وارد جریان کار شدم . شخصیت سائب بن مالک  اولین کاری که کردم رجوع به کتابهای تاریخ بود  وبه دنبال شخصیت سائب بن مالک می‌گشتم جوانی حدود ۳۵ سال ،متحول ، دلاور . شوق و ذوقی از این بابت که چنین شخصیتی در تاریخ وجود داشته پیدا کردم،

چون در مختارنامه شخصیتهای بزرگی داریم که به آنها در تاریخ زیاد پرداخته شده است حالا من باید کاری می کردم نقشی که به من واگذار شده را  باور پذیر در بیاورم ، پس می رسیدم به جزئیات سائب که به دو بخش تقسیم می شد یکی ظرافتهای دراماتیک و دیگری ظرفیت های فیزیکی،‌ برای بخش فیزیکی سابقه نزدیک به ۲۵ سال ورزشهای مختلف داشتم ،اما سوار کاری ، شمشیرزنی بلد نبودم برای‌ همین روزی دوبار تمرین می کردم (صبح وعصر) وهمچنین چون شمشیرزنی در صحنه ها زیاد داشتم ، یکی از شمشیرها را به من داده بودند تا درمنزل تمرین کنم . من در تمام اکشن کاریها از بدلکار استفاده نمی‌کردم چون رفلکس بدن من اجازه می داد،در کنار شنا ورزش بوکس را هم داشتم این ورزشها در یک جای اساسی به دردم خورد ، به لطف خدا و همه عوامل اعتماد تهیه کننده محترم و لطف میرباقری توانستم از عهده همه سکانس ها بر آیم .   

حمیدرضا عطایی

اولین بازی  من این مسئولیت را از دوش خودم برداشتم و گذاشتم روی دوش خداوند و باید خودم را متعهد نشان دهم که من این توانایی را دارم که از من بازی بگیرند بدون هیچ ادعا و اندیشه ای باید خود را مستعد بازی نشان می دادم . خاطرم هست در صحنه هایی که ان روز گرفته می شد تمام بچه ها و عوامل به من انر‍‍ژی می دادند و خدا را شکر که آن سکانس گرفته شد و آقای میرباقری یک اعتماد به من کرد و این اعتمادها تا جایی پیش رفت تا یک روز برنامه ریز محترم تشخیص دادند که قسمتهایی را به نقش من  اضافه کنند . دلیل این اعتماد  همان کثرت در وحدت ، همان چیزی که من همیشه به آن اعتقاد دارم من در واقع اعتماد دارم که اینها همه برگزیدگان خداوند بودند که در مسیر راه من قرار گرفتند  من خیلی آگاهانه و بی تعصب دریچه های ذهنم را باز گذاشتم و ذهنیتم این بود که همه نظریه هایشان  را بدهند و در نهایت من عمل کنم ، کاملا رها در مختارنامه و با انرژی مثبت ، این باعث شد که در واقع این اعتماد نسبت به من شکل بگیرد .   جزو خاطرات شیرین ومثبت زندگی من در همین رابطه  در جایی دستی روی شانه من خورد و دیدم استاد عبدالله اسکندری هستند و گفتند می خوام اولین نفری‌ باشم که به تو تبریک می گم چون ایشان راش ها را دیده و من در اجرای نقشم مصمم تر شدم .

 

او درباره این تجربه سنگین اما تاثیر گذار می‌گوید: من وارد تیمی شده بودم همه کار کشته ، همه کاربلد بودند.این باعث یک شوقی در من شده بود بعد یواش یواش می رفتم جلو ،‌مسئولیت جای شوق و ذوق را گرفت.

حمیدرضا عطایی در سریال مختارنامه

حمید رضا عطایی درباره خاطره ای که از مختار نامه دارد می‌گوید: یک بار پایم در رکاب اسب گیر کرد و چند متر منو کشید در حال کشیده شدن بر روی ‌زمین کمرمن سنگی خورد که ۱۵روز خانه نشین شدم و جایی بیان نکردم ، چون اگر به گوش میرباقری می رسید ممکن بود نارحت شود که چرا مواظب خودت نبودی یا مکثی در پروژه ایجاد شود به هر حال بعد از چندین بار زمین خوردن با آن اسب عیاق شدم واز آن به  بعد این اسب مختص بازیهای من شد. در یک صحنه دیگربدلکاری ۱۰۰ کیلویی روی پایم افتاد که بعد از آن من با مالک اشتر سکانسی داشتیم که می بایست می دویدیم و چون به کسی نگفته بودم که پام پیچ خورده اجباراَ به مسئول اکسسوار لباس گفتم که برایم دو سایز بزرگتر کفش بیاورد تا پای باند پیچی شده ام  در آن جا  شود ،ولی آقای میرباقری وقتی فیلم پشت صحنه را دیدند متوجه این قضیه شدند  یا صحنه ای در شاهرود از نبرد گرفته می شد که چون خیلی شلوغ بود شمشیر بغل دستی من در دهنه اسب رفت و اسب به پهلو بلند شد و روی من افتاد ، این معجزه بود در این صحنه ها اتفاقات بسیاری افتاد که به همین علت  تهیه کننده محترم برای سلامتی  افراد قربانی کردند.

عطایی درباره شخصیت میرباقری می‌گوید: او فوق العاده آدم با احساسی است که افکارش ، اندیشه هایش در احساسش دخیل می شود و نتیجه آن می شود مختارنامه .

حمیدرضا عطایی در اوج شروع کرد و بدن ورزیده و همیشه آماده‌اش مهمترین عامل موفقیت او بوده‌ است. او در طول این مدت هنرپیشگی را تکمیل کرد و درس‌ها و کتابهای زیادی در این خصوص خواند و کلاس‌هایی هم رفت. او سپس در سریالهای یلدا و آسمان من نیز نقش آفرینی کرد و سپس با سریال ترور خاموش به تلویزیون آمد.

البته نباید از ظاهر خاص او نیز صرف نظر کرد موهای خرمایی و چشمان سبز عطایی او را به لحاظ ظاهری بسیار برای هنرپیشگی آماده کرد.

حمیدرضا عطایی مجرد است و در صفحات مجازی‌اش نیز خانواده‌اش را از حاشیه کارش دور کرده و معمولا عکس‌های خودش را به نمایش می‌گذارد.