نگاهی کوتاه به آیین کهن شب چله

اصفهانی‌ها یک بیت یلدایی دارند که طنز خاص خودش را دارد و اگر با همان لهجه شیرین خوانده شود لطف بسیاری دارد: «درازی شب یلدا و کوچه‌ای جلفا/ سرهَمَش بُکنی تازه نصفی زلفی یار مَنِس» امیدوارم در نظر گرفتن این اعراب‌گذاری‌ها تا حدی تداعی‌کننده آن گویش زیبا باشد.

به اعتبار تاریخ، ایرانیان از شادترین ملت‌های در عالم هستی بوده‌اند، نگاهی به منابع تاریخی گواه این است که هیچ کشوری در روزگار گذشته به اندازه مردم ما برای برپایی جشن‌هایی اینچنینی جدی نبوده‌اند. بسیاری از اقوام ایرانی، در گذشته روز نخست زمستان را با عنوان «خرم روز» گرامی داشته و البته جشن می‌گرفتند. پانزدهمین روز همین ماه، مراسمی با عنوان «دی به مهر» برپا می‌کردند. البته اینها در هر شهر و دیاری رنگ و بوی خاص خود را داشته، اصفهانی‌ها در دی ماه جشنی با عنوان «بادروزی» یا «کژین» برپا می‌کردند که حدود یک هفته‌ای می‌شده است. اراکی‌ها «جشن شکمبه خوران» داشتند، ساز و آواز مرندی‌ها هم سبک و سیاقی ماندنی در فرهنگ مان دارد، تهرانی‌ها هم شب یلدا را به شیوه‌ای شبیه‌تر به آنچه امروز سراغ داریم برگزار می‌کردند، تمام شب را بیدار می‌ماندند و سحر به رغم سرمای هوا به بام‌ها می‌رفتند و به مناجات با خدا می‌پرداختند. همه اینها از عجایب فرهنگ و آیین‌های رنگارنگ سرزمین‌مان است.

نگاهی کوتاه به آیین کهن شب چله

اما گذشته از آیین‌هایی که هر کدام از اقوام کشورمان در ماه آغازین زمستان برپا می‌کرده‌اند شب یلدا از جمله مراسم‌های مشترک میان اغلب آنان بوده است. هر کدام از اهالی شهرها و روستاها حتی دست به پخت غذایی خاص زده و بنابر امکانات و فرهنگ خود دست به تهیه تنقلاتی برای برگزاری این شب می‌زدند.

بگذارید در آخر، شما مردم عزیزمان را به بیتی از حافظ میهمان کنم که از دیرباز شب یلدا به دیوان او گره خورده است.» شاه‌نشین چشم من تکیه‌گه خیال توست/ جای دعاست شاه من بی‌تو مباد جای تو».