«گیلدخت»؛ خوش آب و رنگ با سوژه‌ای تکراری اما مهم!

« گیلدخت » اثر ویژه‌ای ساخته مجید اسماعیلی است؛ کارگردانی که تا به حال در مقام نویسنده سریال‌هایی مانند «سرگذشت» و «محکومین» با تلویزیون همکاری کرده و در اولین تجربه کارگردانی خود به سراغ یک ملودرام عاشقانه و تاریخی رفته است.

سریالی تاریخی که برون‌مرزی صدا و سیما بعد از تجربه «یادآوری» حجت قاسم‌زاده اصل و «ملکاوان» احمد معظمی، با یک سریالِ تاریخی به پخشِ سیما رسید. اما این بار به سبکِ‌ چند ساله اخیر روی آنتن نمی‌رود؛ مثلِ دهه 70 و 80 که بیشتر سریال‌ها هر شب پخش نمی‌شد و مخاطب باید منتظر می‌ماند تا هفته آینده شود و مخاطب ببیند شخصیت‌هایی که در قسمت قبلی ماجرای‌شان در اوج تمام شده بود این هفته با چه اتفاقاتی روبرو می‌شوند. 

سریال تاریخی این روزهای صداوسیما روزهای پنجشنبه و جمعه از شبکه یک سیما پخش می‌شود. خوش آب و رنگ است اما سوژه‌ی تکراری دارد! درام تاریخی عاشقانه‌ای که ماجرای آن در دوران سلطنت قاجار و در دم و دستگاه یکی از خان‌های شمال کشور می‌گذرد. داستانی که ما در «جیران» به یک نحوی، پیش از آن در «خانه‌ای در تاریکی» سعید سلطانی و خیلی از کارهای تاریخی تلویزیون در دهه‌های قبل دیده‌ایم اما امتیازِ این سریال، حضور بازیگران توانای آن، جلوه‌های بصری زیبا و چشم‌نواز جنگلی‌اش که با صحنه‌پردازی نسبتاً قابل قبول، رنگانگ لباس‌ها و صحنه‌های داخلی‌اش، است.

«گیلدخت»؛ خوش آب و رنگ با سوژه‌ای تکراری اما مهم!

از این جهت سریالِ مهمی است که سریال‌های تاریخی برگرفته از داستان‌های واقعی در دل تاریخ‌اند یا زاییده ذهن خلاق نویسنده و کارگردان، همواره نقش تأثیرگذاری در آشنا کردن جوانان با تاریخ داشته‌اند. به همین‌خاطر سهم عمده‌ای در جذب مخاطب دارند. اتفاقی که برای «گیلدخت» افتاده و هر هفته جمعه‌ها این اتفاق را برای «جیران» حسن فتحی هم شاهدیم. 

مردم مجموعه‌های تاریخی را با علاقه و اشتیاق بیشتری دنبال می‌کنند. البته شیوه پرداختن به داستان‌ها و چگونگی تصویرسازی در زمان تاریخ مورد نظر، تأثیر تعیین کننده‌ای در استقبال مردم از این مجموعه‌ها دارد. نکته‌ای که متأسفانه در این نوع کارها کمتر به آن توجه می‌شود ریتمِ تند و جانمایی گره‌ داستانی درست در درام است. 

داستان فیلم یا سریال نیاز به یک گره یا چالش دارد، اما این چالش باید به نحوی باشد که برای مخاطب هیجان و کشش ایجاد کند نه اینکه ذهن او را گرفتار آزاری طولانی کند. این اتفاق متأسفانه در چند قسمتِ اخیرِ «جیران» افتاده و به غیر از قسمت اول و دوم در قسمت‌های اخیر برای «گلیدخت» هم شاهدیم که در برخی اوقات ریتم می‌افتد و مخاطب درگیرِ پلان‌های اضافی سریال می‌شود. 

برخی از کارشناسان هم اعتقاد دارند کارگردان «گیلدخت» با بردن دوربین به درون مطبخ‌خانه و نشان دادن غذاهای خوش آب و رنگ و فرآیند تهیه‌ آنها، مخاطب را به یاد  درام‌های تاریخی کره‌ای می‌اندازد. اگر این ماجراهای مطبخ‌ و غذاهای رنگارنگ با ماجرای اصلی ارتباط پیدا کند اتفاقِ خوبی است اما تا به حال این ارتباط قابل درک نبوده!

گیل دخت

قصه سریال «گیلدخت» قطعاً هرچه جلوتر رود جذابیت بیشتری خواهد داشت اما تا الان سوژه تکراری «قصه عشق پسری فقیر به دختری ثروتمند» را دارد. چه بسا فیلمساز در کنار روایت داستان عاشقانه پرپیچ و خم خود، گریزی به اتفاقات تاریخی و سیاسی دوران قاجار داشته باشد، دورانی که به دلیل شکل‌گیری مشروطیت نقش پررنگ و اثرگذاری در تاریخ ایران دارد.

قصه سریال «گیلدخت» با محور عشق گلنار به اسماعیل پیش می‌رود. گلنار دختر تقی‌خان اسـت و از خانواده‌ای متمول. اســماعیل اما یک تفنگچی زبردســت است و از خانوادهای معمولی. مشابه این داسـتان را بارها در رمان‌ها و سریال‌ها دیده‌ایم. با این حال مخاطب ایرانی همچنان‌ قصه‌های پر سـوز و گداز را دوسـت دارد و سـازندگان «گیلدخت» از این قالب برای پیشبرد داستان بهره برده‌اند. 

نقش گلنار را میترا رفیع بازی می‌کند که مدتی پیش ســریال «بی‌همگان» را روی آنتن شبکه سه سیما داشت. «گیلدخت» شــانس دوباره اوست تا همزمان توانایی‌اش را در یک نقش تاریخی به رخ بکشـد. نقش اســفندیار را رضا اکبرپور ایفا می‌کند. سعید راد نقش میرزا رضا، آشــپز نابینا را بازی می‌کند. محمود پاک‌نیت بار دیگر نقش خان بازی کــرده است. 

از دیگر بازیگران این سریال می‌توان به سعید چنگیزیان، رامتین خداپناهی، شقایق فراهانی، یاسمن معاوی، پریوش نظریه، ثریا قاسمی، صالح میرزاآقایی، حبیب دهقان‌نسب، نفیسه روشن، فخرالدین صدیق‌شریف، حمید ابراهیمی، فریبا متخصص، محمد فیلی، رویا جاویدنیا و... اشاره کرد.