ماجرای افسانه‌هایی که بدآموزی دارند و بچه‌هایی که در هجوم رسانه‌ها گم شده‌اند

همایش اقتباس و هنر صبح دیروز به همت فرهنگستان هنر برگزار شد. این همایش که در دو نوبت صبح و بعد از ظهر برگزار می‌شود و از تابستان گذشته برای دریافت مقالات مرتبط فراخوان داده بود، با حضور شرکت کنندگان و استادان دانشگاه برگزار شد. نشست صبح به موضوع اقتباس و ادبیات کودک و نوجوان اختصاص داشت و در ابتدای این جلسه کنگرانی معاون پژوهشی فرهنگستان هنر درباره اقتباس در ادبیات کودک گفت: اقتباس کنشی دیرینه است و اقتباس باعث تولید متن‌های نوین و توسعه بین فرهنگی و بین نسلی می‌شود. نویسندگان هر دوره نگرش مخصوص خود را نسبت به اقتباس دارد. درباره اقتباس کتاب‌های متعددی نوشته شده است.

وی افزود: فرهنگ ایرانی اسلامی از اسطوره متن‌های زیادی برخوردار است و این آثار می‌تواند هویت فرهنگی خود را منتقل کند و مرجعی برای هنرمندان باشد اما کمتر به این آثار توجه شده است. سلسله همایش‌های فرهنگستان هنر با موضوع اقتباس، قرار است این موضوع مهم را مورد توجه قرار دهد که اولین این همایش‌ها در حال برگزاری است و امیدواریم این زیبایی شناسی را برای نسل جوان تکثیر کنیم.

  درباره اقتباس اندکی غفلت کردیم  

مهدی علی اکبرزاده مدیر سابق کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان هم در این همایش گفت: درباره اقتباس اندکی غفلت کردیم و همه وظیفه را داریم سنت خودمان را با دنیای معاصر ارتباط دهیم و آنچه را که از فرهنگی گذشته مغفول مانده با اقتباس منتقل کنیم.

وی افزود: در اندیشه‌های گذشتگان بیشتر کلمه اقتباس درباره اقتباس نور خورشید توسط ماه استفاده شده است و این مفهوم در اشعار شاعران ما آمده است. یعنی اقتباس درباره نور است که ما را از منبع نور مستفیض می‌کند و اقتباس از آثار کهن هم این مفهوم انتقال و کسب نور را متبادر می‌کند.

سخنران دیگر این برنامه مریم جلالی عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی بود که به تشریح مقاله خود درباره اقتباس از افسانه‌های کهن ایران و ارتباط آن با نیازهای کودکان و نوجوان با تاکید بر رسانه‌های نوین صوتی و تصویری پرداخت و گفت: ما باید دنبال نقطه توازنی باشیم که رسانه‌های صوتی تصویری، کودک و افسانه‌های کهن را در توازن و در ارتباط با هم قرار دهد و با انتخاب یک قالب خوب که کودکان و نوجوان را پای رسانه بیاورد.

بعضی از بخش‌های انیمیشن‌ها قطعاً جنبه استعماری دارد و کودکان ما که بی واسطه با این محتواها روبرو هستند این مفاهیم را به جان می‌پذیرند و کودک ما در این فرهنگ تحمیل شده گمشده است.

وی افزود: ارتباط رسانه‌ها با بچه‌ها الان به صورت غیر قابل کنترلی شده و و والدین را نگران محتوای منتقل شده به کودکان کرده است که این ضرورت توجه به این مسئله را نشان می‌دهد. در جهان این قدر بحث رسانه مهم است که شرکت والت دیزنی 50 سال برای تولید انیمیشن برنامه ریزی کرد و بعضی از بخش‌های این کارها قطعاً جنبه استعماری دارد و کودکان ما که بی واسطه با این محتواها روبرو هستند این مفاهیم را به جان می‌پذیرند و کودک ما در این فرهنگ تحمیل شده گمشده است.

وی افزود: وقتی می‌بینیم محتوایی داریم که قابلیت جایگزینی با این محتوای تحمیل شده را دارد متوجه می‌شویم چه قدر در این باره، کوتاهی کرده‌ایم. کشورهای عربی خیلی زودتر از ما درباره تولید محتوا برای کودکان ورود پیدا کردند. هر چند کیفیت کارهایشان در سطح جهانی نیست اما تحقیقاتی که انجام شده نشان می‌دهد کودکان از رسانه‌های صوتی و تصویری که خواسته‌هایشان را بر آورده نکند، فاصله می‌گیرند اما ترجیح می‌دهند این محتوا به فرهنگ خودشان نزدیک باشد.

ماجرای افسانه‌هایی که بدآموزی دارند و بچه‌هایی که در هجوم رسانه‌ها گم شده‌اند

آموزش یک رکن جدا نشدنی از کتاب و محتوای صوتی و تصویری برای کودکان است

این استاد دانشگاه با اشاره به اینکه بعضی‌ها صرفاً کار کودک را مصادف با تولید سرگرمی می‌دانند، گفت: ما نمی‌توانیم آموزش را از فضای زندگی کودکان جدا کنیم و در همین آموزش‌ها شخصیت ایشان تکمیل می‌شود. شرکت‌های پویا نمایی مطرح دنیا هم خیلی غیرمستقیم آموزش می‌دهند. اما آموزش یک رکن جدا نشدنی از کتاب و محتوای صوتی و تصویری برای کودکان است.

جلالی با اشاره به اینکه تقویت هویت اجتماعی، سرگرم کنندگی و آموزش، سه نقطه مشترک داریم بین کودک، رسانه و اقتباس هستند، اظهار داشت:   افسانه‌های ما برای کودکان نوشته نشده‌اند. فردوسی شاهنامه را برای کودکان ننوشته است و بسیاری از مطالب موجود در این افسانه‌ها بد آموزی هم دارند. اما ما باید برای اقتباس از افسانه‌ها برنامه ریزی کنیم   چون افسانه کمک می‌کند کودک به هویت خودش فکر کند و بفهمد جنسیت خیلی مهم نیست تا از دست دیو و تاریکی رها شود و افسانه‌ها مخاطب را در معرض خودشناسی قرار می‌دهد.

وی افزود: افسانه‌ها در طی سال‌ها خودشان را با نیاز مخاطب هماهنگ کرده‌اند و رسانه‌های صوتی و تصویری ما در این طور وظیفه کمتری نسبت به رسانه‌های مکتوب ندارند. الان فرصت خوبی است که گروه‌های مختلف با هم افزایی و در کنار هم بهترین محتوا برای کودکان را تولید کنند. افسانه‌ها میراث ما هستند. ادبیات ما میراث ما است ولی این افسانه‌ها را باید به شیوه‌ای انتقال دهیم که نیاز کودک و نوجوان ما تأمین شود.

زهرا حیاتی سخنران دیگر این برنامه بود که به موضوع تمثیل‌های مثنوی برای اقتباس در ادبیات نمایشی کودک و نوجوان پرداخت و گفت: واکاوی جزئی عناصر نمایشی به داستان‌های مثنوی کمتر اتفاق افتاده است و بیشتر پرداخت‌ها و اقتباس‌ها از مثنوی کلی بوده‌اند.

  حکایت‌های مثنوی قابلیت ساخت نمایش دارد  

وی افزود: مولوی زبان ساده فهم مردمان را انتخاب کرده تا داستان را برای مردم روایت کند. و این بهره را در شکل هنرمندانه‌ای استفاده کرده است. حکایت‌های مثنوی قابلیت ساخت نمایش دارد و موضوع این به نمایش‌ها به کودک و نوجوان نزدیک است.

این استاد دانشگاه با بیان این پرسش که چرا با وجود بازنویسی‌های مکرر از داستان‌های مثنوی درادبیات داستانی برای کودکان، در خاطره جمعی کودکان ما اقتباس قابل شکل نگرفته و به خاطر نمانده، اظهار داشت: چون این اقتباس‌ها صرفاً متمرکز بر محتوا و جذاب بودن پیرنگ داستان‌ها بوده است. همه این اقتباس‌ها ظرافت‌های جزئی مولوی در گفت وگوها و خلق روایت را نادیده گرفته‌اند و به آن توجه نکرده‌اند و گفت‌وگوهای داستان‌ها را حذف کرده‌اند. اما این گفت‌وگوها بسیار مهم هستند و در ادبیات نمایشی کاربرد زیادی دارند و باید این گفت وگوها را بازنویسی کرد.

ساختار شناسی نمایشنامه‌های اقتباسی کودک و نوجوان موضوع صحبت محمد نجاری بود که نمایشنامه‌های عباس دوست قرین را در این ارتباط به صورت موردی مطالعه کرده بود وی در بخشی از سخنانش با اشاره به ظرفیت ادبیات ما برای ارائه به جهان گفت:   شاید ما نتوانیم درهای جهانی را در سینمای بزرگسال به روی خود باز کنیم اما ادبیات کودک و نوجوان با توجه به جنس اثری که دارد می‌تواند ما را وارد دروازه‌های جهانی کند. ما پیشینه خوبی داریم و افراد زیادی را در حوزه ادبیات نمایشی کودک تربیت کرده‌ایم و به خوبی می‌توانیم وارد این حوزه شویم.  

مریم شریف نسب هم در پایان این نشست به بررسی سیر تطور اقتباس‌ها برای کودک و نوجوان پرداخت و سبک بلاغی کلیله و دمنه و اقتباس‌هایی که از مشروطه تا پایان سال 1380 انجام شده است را در مقاله‌اش شرح داد و گفت: وقتی از اقتباس صحبت می‌کنیم منظورمان تولید یک اثر جدید است که انواع گوناگونی دارد. در گذشته ما اقتباس‌ها را با عنوان بچه خوانی داشتیم که داستان‌های کوتاه و ساده برای مخاطب کم سن و سال بودند و اینها بود برای استفاده در مکتب خانه‌ها نوشته می‌شد و بسیاری از آنها از متون کهن استخراج می‌شد که این باعث تقویت هویت کودکان می‌شد و ذائقه ادبی کودکان را شکل می‌داد.

وی در ادامه به بررسی اقتباس کتاب بچه‌های خوب برای بچه‌های خوب مهدی آذریزدی و کتاب نگار دانش از کلیله و دمنه پرداخت و گفت: د   ر اقتباس‌ها ما هر بار از یک طرف بام می افتیم یا زبان را از دست می‌دهیم یا محتوا را یا زیبایی شناسی را و این باعث شده الان اقتباس چشمگیری نبینیم. ما در طول زمان اعتمادمان را به فهم مخاطب از دست داده‌ایم. آسیب دیگر این است که اقتباس‌های ما به زبان عامیانه نزدیک شده است.  

کتاب بازنویسی از خاله سوسکه در دوران قاجار بسیار زشت و حاوی مطالب اروتیک است. از این کتاب دو باز نویسی در دوارن پهلوی اول و دوم هم داریم که به نسبت بهتر شدند اما باز هم پر از مطالب زشت هستند.

این استاد دانشگاه اظهار داشت: بسیاری افسانه‌ها را به همان شکل گذشته در اختیار بچه‌ها قرار می‌دهند غافل از اینکه بسیاری از آنها بدآموزی دارد. ادبیات کودک نمی‌تواند فارغ از ادبیات تعلیمی باشد. به عنوان مثال قصه خاله سوسکه یکی از فاجعه آمیز ترین قصه‌هایی است که می‌توان برای کودکان گفت و ما در اقتباس این اثر و افسانه‌های دیگر به بسیاری از الزامات فرهنگی و مذهبی توجه نکردیم. کتاب بازنویسی از خاله سوسکه در دوران قاجار بسیار زشت و حاوی مطالب اروتیک است. از این کتاب دو باز نویسی در دوارن پهلوی اول و دوم هم داریم که به نسبت بهتر شدند اما باز هم پر از مطالب زشت هستند.   باز نویسی های متعددی هم از خاله سوسکه بعد از انقلاب منتشر شد که کم کم تعدیل شده‌اند اما این داستان از اساس فاجعه بار است   و برای اینکه این اتفاقات ناگوار نیافتد به یک روانشساس در کنار دستمان احتیاج داریم که به جنبه‌های رشد شناختی و عاطفی کودکان در متون توجه کند.