«مَحا»؛ بانویی از جنس شاهزاده‌های اساطیری و خوشنام

سریال تاریخی « رحیل » اثر مسعود آب‌پرور اولین‌بار مردادماه روی آنتن رفت و فصل دوم آن نیز از چهارم آذر پخش شده است. این مجموعه قصه‌ای عاشقانه را روایت می‌کند و موازی با آن شاهد وقایع تاریخی مانند سقوط قاجار و تاثیر آن بر سرنوشت کاراکترهای قصه هستیم. «رحیل» از نظر بصری، با تصاویر خوش رنگ و لعابی قصه را روایت می‌کند، همچنین قدرت درگیر کردن مخاطب با قصه و جذابیت سریال در فصل دوم بیشتر شده است. به بهانه پخش «رحیل 2» گفت‌وگویی داشتیم با گیتا راد که داستان سریال حول محور کاراکتر او می‌چرخد.

چطور شد که برای نقش «محا» انتخاب شدید؟

در پروژه‌های تاریخی این چنینی عموما برای نقش‌های جوانان، سراغ چهره های تازه می‌روند و من هم برای بازی در نقش «محا»، تست دادم و بعد از صحبت با تهیه‌کننده و کارگردان سریال، آشنایی با مختصات پروژه و این که باید قبل و حین فیلم برداری بر دانش تاریخی خود از یک طرف و مهارت تکنیکی بازیگری بیفزایم و در عین حال اهل رقابت برای بهتر شدن باشم، انتخاب شدم.

کدام ابعاد و ویژگی‌های این شخصیت برای شما جذاب بود؟

«محا» شاهزاده‌ای است مانند شاهزاده‌های اساطیری و از جنس شاهزاده‌های خوشنام تاریخ که خاستگاه طبقاتی‌اش باعث نشده از مردم دور شود و اتفاقا همه چالش‌هایش بر سر این است که می‌خواهد به همنوعان خود و زنان درباری کمک کند‌. او بارها می‌تواند خود را از مهلکه‌های سیاسی رهایی بخشد ولی باز می‌ماند و به خاطر زنان گرفتار، دردسرها را متحمل می‌شود، حتی از عشق خود هم می‌گذرد و مجبور به مدارا با «زمان خان» می‌شود که فردی است گرفتار جادو‌. با این حال کم نمی‌آورد و در تمام مراحل تلاش می‌کند کار درست را انجام دهد. در سیر همین اتفاقات و تحولات، کم کم هم خودش و هم «اصلان» دچار رشدی معنوی و نوعی افزایش معرفت می‌گردند که یادآور منظومه‌های تعلیمی ماست. در مثل مناقشه نیست، ولی وقتی خودم سریال را می‌بینم یاد داستان سی مرغ و سیمرغ منطق‌الطیر عطار می‌افتم که سی مرغ چگونه به سودای یافتن سیمرغ افسانه‌ای، مسیری طولانی را می‌پیمایند و به درک و استنباطی می‌رسند که عطار چنین توصیفش می‌کند: «ختم شد بر تو چو بر خورشید نور، منطق‌الطیر و مقامات طیور»

آیا کاراکتر «محا» یک نمونه واقعی دارد که برگرفته از شخصیت  خاصی باشد یا کاملا تخیلی است؟

بخش عمده تاریخ به نقل قول‌هایی اختصاص دارد که آدمیان هم‌عصر درباره یک ماجرا یا شخصیت نقل کرده‌اند، حتی بسیاری از منابع مکتوب هم براساس همین نقل قول‌ها شکل گرفته‌اند و گاهی دو روایت تاریخی کاملا متضاد درباره اتفاقی مانند ۲۸ مرداد ۳۲ می‌شنوید. درباره شاهزاده «محا» نیز پایه طراحی کاراکتر توسط رامین عباسی‌زاده تهیه‌کننده و خالق اصلی داستان، یک شخصیت مجزای داستانی است که جاهایی می‌تواند شبیه «آتوسا» فرزند «کوروش»، «رکسانا» فرزند «داریوش سوم»، «شیرین» همسر «خسروپرویز» یا مثلا «پوراندخت» فرزند «خسروپرویز» باشد. به بیان بهتر، مخاطبی که با تاریخ آشناست می‌تواند «محا» را شبیه چندین کاراکتر تاریخی ببیند، چون بار دراماتیک شخصیت‌پردازی چندوجهی است ولی با کاراکتر مستقل خود «محا».

با توجه به فضای تاریخی سریال و دور بودن نقش از خودتان، برای نزدیک شدن به «محا» چه چالش‌هایی داشتید؟

بازیگری بدون چالش می‌شود روزمرگی. اصلا زندگی بی‌چالش فایده ندارد و پوچی به دنبال دارد. کار تاریخی فقط طراحی لباس و گریم نیست و به عمق تاریخی و درک بالا از داستان هم نیاز دارد. خیلی سعی کردم در مشورت با رامین عباسی‌زاده تهیه‌کننده کار و دریافت منابع مطالعاتی مختلف، داده‌هایم را از نقش و کلا سریال بالا ببرم و حتی رمان‌های عامه‌پسند مرتبط با تاریخ اجتماعی آن دوران را خواندم تا سبک زندگی دستم بیاید. کارهای قبلی عباسی‌زاده را از آخر به اول یعنی ابتدا «احضار» بعد «شمس‌العماره»، «پریدخت»، «سقوط یک فرشته» و «او یک فرشته بود» مجدد مرور کردم و از این مرور فهمیدم کارهای ایشان ورای ژانر، یک داستان‌گویی روان دارد.

«مَحا»؛ بانویی از جنس شاهزاده‌های اساطیری و خوشنام

علاوه بر کاراکتر خودتان، به نظر شما فیلم نامه و قصه «رحیل» چه امتیازهایی دارد؟

قصه‌های تاریخی هرقدر رمز و راز بیشتری داشته باشند مخاطبان را بیشتر به وجد می‌آورند‌. مخاطبان دیگر از کسانی که آثار تاریخی می‌سازند، همان نگاه حرمسرای سریال‌های ترکیه‌ای را نمی‌خواهند و می‌خواهند مانند دهه‌های گذشته سریال‌هایی ببینند که از ماجراهای واقعی تاریخی به عنوان منبعی برای داستان‌پردازی سیاسی – اجتماعی استفاده می‌کنند. شخصا فکر می‌کنم سریالی مثل «هزاردستان» علی حاتمی به این دلیل ماندگار شد که بخش‌هایی از تاریخ ایران را زیبا و دیدنی به داستانی جنایی بدل کرد. حالا در سریال «رحیل»، دست روی تاریخ مخوف و تاریک اواخر قاجار گذاشته شده و فتنه‌های جادوگری آن دوران را در قالبی سرگرم‌کننده و انسان‌شناسانه می‌بینیم تا هم سرگرم شویم، هم یاد بگیریم که آزموده‌ها را لااقل کمتر بیازماییم.

قبول دارید که ریتم سریال کمی کُند است و قصه بسیار آرام پیش می‌رود؟

وقتی بناست سریالی برای تمام مخاطبان و نه فقط یک طیف خاص مخاطب، تولید کنید باید هم رعایت حال نوجوانان و جوانان را کنید و هم رعایت حال میان سال و پا به سن گذاشته‌ها. تازه وقتی مدیوم پخش، رسانه ملی است باید حواستان باشد که همه نحله‌های فکری را درنظر بگیرید و ضرباهنگی را انتخاب کنید که تمام مخاطبان را راضی کند وگرنه ایجاد ریتم تند و جامپ کات‌های سریع به سبک برخی سریال‌های روز خارجی، چندان کار دشواری نباید باشد، ولی ممکن است دامنه مخاطبان را کم کند.

به عنوان یک بازیگر جوان، تجربه همبازی شدن با بازیگرهای باسابقه مثل حمیدرضا آذرنگ و اندیشه فولادوند و نسیم ادبی برای شما چطور بود؟

خوشبختانه چفت و بست کار محکم بود، بازیگران همه یار یکدیگر بودند و خودم از تمام بزرگان حاضر در کار‌ بسیار آموختم. واقعا هیچ کلاس آموزشی به اندازه هم‌نفس شدن با بزرگانی مثل اندیشه فولادوند، نسیم ادبی، ثریا قاسمی، حمیدرضا آذرنگ و..‌. کارکرد ندارد‌‌. ادعایی ندارم در برابر بزرگان و فقط سعی کردم از تجربه آن‌ها بهره بگیرم.

بعد از پخش «رحیل» که باعث شد شما شناخته شوید، چه اتفاقاتی افتاد؟ پیشنهادهای مختلفی با شما مطرح شد؟

طبیعی است که وقتی سریالی گُل می‌کند، مخاطبان کنجکاو شوند بیشتر درباره بازیگران جوان بدانند و دلشان می‌خواهد با آن‌ها بیشتر آشنا شوند. در شبکه‌های اجتماعی، درباره این نقش کلی سوال و جواب شدم و حین پخش سریال، پیشنهادهای مختلفی به دستم رسید که بیشتر آن‌ها هم در همین مایه‌های تاریخی است ولی ترجیح می‌دهم قدری از پخش سریال بگذرد و با فیلم نامه‌ای متفاوت کارم را ادامه دهم.