به گزارش افکار نبوز به نقل از خبرانلاین،این اتفاق ظاهرا در یک کشور دوست و دور اتفاق افتاده اما خب همیشه هر دوری به معنای فاصله نیست!در یکی از کشورهای آمریکای لاتین، یکی از فامیلهای یکی از رؤسای جمهور، پیش او میرود از او میخواهد که کاری برایش دست و پا کند. این گفتوگو بین آنها صورت میگیرد:
- اگر میخواهی، مقام معاونت خودم را به تو بدهم؟
- شغل خوبی نیست.
- چرا؟
- برای اینکه همهاش باید جلوی دوربین خبرنگارها باشم.
- اگر دوست داری وزیر بشوی، یک وزارت خانه تازه برایت تأسیس کنم.
- نه بابا، این هم دردسر دارد.
- چه دردسری؟
- ممکن است آدم را استیضاح کنند و من حال و حوصلهاش را ندارم.
- وکالت مجلس چطور است؟
- نه، از آن هم خوشم نمیآید.
- استاندار میشوی؟
- نه.
- چرا؟
- چون باید با مقامات و شخصیتهای محلی درگیر بشوم که حوصلهاش را ندارم.
- دوست داری مدیرکل سازمانی بشوی؟
- نه.
- متأسفانه من دیگر نمیتوانم کاری برایت پیدا کنم. چون از آن پایینتر، تخصص و سواد میخواهد.
شناسه خبر:
۱۲۳۸۱۱
پست و مقامهای رسمی که سواد نمیخواهد / طنز
۰