به گزارش افکارنیوز به نقل از شبکه ایران، وی اخیرا به سؤالات پراکندهای که ماهنامه آسمان شب درباره عملیات اکتشافی ناسا در سیاره سرخ، بهویژه مریخنوردهای اسپیریت و آپورچیونیتی داشته، پاسخ داده است، که گلچینی از آن در ادامه میآید:

نخستین بار ایده ساخت «مریخ‌نورد» از طرف چه کسی مطرح شد؟ چون در گذشته، کاوشگرهای وایکینگ و همچنین «رهیاب مریخ»(Mars Pathfinder)، ثابت بودند و امکان حرکت نداشتند.

ماه مه سال ۲۰۰۰ زمانی ‌که رئیس برنامه‌های کاوش مریخ شدم و مشغول برنامه‌ریزی‌های جدیدی برای دهه آتی بودیم، تعدادی طرح برای بررسی پیشنهاد شد. این طرح توسط دکتر مارک آدلر(Mark Adler) که زیر نظر من فعالیت می‌کند ارائه شد. روبات سویجرنر(Sojourner) در مأموریت Mars Pathfinder، بیش از صد متر قادر به دور شدن از روبات مادر نبود؛ چراکه ارتباط رادیویی آن‌ها[بعد از آن] قطع می‌شد. ایشان پیشنهاد کردند کلیه وسایل علمی مأموریت را در مریخ‌نورد بزرگ‌تری قرار دهند تا مجبور نباشد تنها تا شعاع محدودی از محل فرود خود دور شود.

حالا چرا «روح»(Spirit) و «فرصت»(Opportunity) به‌عنوان نام این دو مریخ‌نورد انتخاب شد؟

متأسفانه ترجمه فارسی «روح» و «فرصت» دقیق نیست و اگر شما هم به دیکشنری مراجعه کنید، ترجمه Spirit، «روح» و Opportunity، «فرصت» می‌شود؛ اما در زبان انگلیسی، این دو کلمه مفهوم دیگری دارند. ما معمولاً در آمریکا برای افزایش علاقه مردم، دانشجویان و دانش‌آموزان به مسائل علمی، چنین مواردی را به مسابقه می‌گذاریم. در این مورد نیز قریب به بیست‌ هزار نظر توسط دانش‌آموزان آمریکایی مطرح شد. این دو نام توسط یک دختر یتیم نه‌ساله لهستانی که از دو‌سالگی به فرزند‌خواندگیِ یک خانم آمریکایی درآمده بود و به اینجا مهاجرت کرده بود، مطرح شد. او در انشای خود از عبارت:

In America, I can make all my dreams come true; Thank - you for the «Spirit» and the Opportunity.

استفاده کرده بود، که این دو نام نیز از این عبارت گرفته شد.

مهمترین داده‌های علمی این دو مریخ‌نورد تاکنون چه بوده است و به نظر خودتان زیباترین عکسی که تا به‌حال از آنها به زمین ارسال شده، کدام است؟

در مورد آپورچیونیتی، این روبات به کمک ابزارهای علمی خود سریعاً به این مطلب رسید که محل فرودش در واقع قبلاً یک دریاچه نمکِ اسیدی بوده که به کمک کنکاش در املاح آن منطقه این کشف صورت گرفت. همانطور که می‌دانید، یکی از دلایل سفر ما به مریخ این است که بدانیم آیا در گذشته در آنجا فعالیت‌های بیولوژیکی وجود داشته یا خیر. به همین دلیل ابتدا تصمیم گرفتیم ببینیم آیا در گذشته‌ی مریخ، آب به‌صورت مایع وجود داشته است یا نه، چرا که در صورت دوام طولانی‌مدت آب در مریخ، امکان به‌وجود آمدن حیات نیز در آنجا فراهم بوده. به همین دلیل این مهم‌ترین کشف آپورچیونیتی بود. اما در محلی که اسپیریت فرود آمده بود، اثری از اینکه آب در گذشته به هر صورتی وجود داشته، کشف نشد تا همین چند ماه گذشته که با کشف سیلیس، نه‌تنها وجود آب در گذشته به اثبات رسید بلکه امکان وجود حیات هم در گذشته‌ی آن منطقه، افزایش یافت، چرا که در نزدیکی چشمه‌های آب گرم زمین، حیات به‌راحتی به‌شکل Extremophile – یعنی ارگانیسم‌هایی که در محیط حاد زندگی می‌کنند – تکوین می‌‌یابد؛ که این، خود مهم‌ترین کشف اسپیریت بود. از لحاظ عکس، به نظر من عکسی از آپورچیونیتی وجود دارد از زمانی ‌که به سمت دهانه ویکتوریا در حرکت بود و رد چرخ آن تا افق در دشت پشت سرش کشیده شده. این عکس، که نشان‌دهنده اثر انسان بر مریخ است، از نظر من بسیار جالب است و من آن را در دفتر کار خودم هم نگه می‌دارم.

استفاده از نیروی هسته‌ای به‌عنوان منبع تأمین برق، از چه زمانی در مأموریت‌های فضایی آغاز شد؟

نخستین بار در دهه ۷۰، در مأموریت‌های وایکینگ از نیروی اتمی استفاده شد. ماموریت ویجر(Voyager) نیز که در‌‌ همان روز‌ها به فضا پرتاب شد و هم‌اکنون در مرز منظومه شمسی قرار دارد، از نیروی اتمی استفاده می‌کرد. بنابراین در جواب سؤال‌تان باید بگویم در اویل دهه ۷۰، استفاده از نیروی هسته‌ای در پروژه‌های فضایی آغاز شد.

ماهواره «مدارگرد شناساگر مریخ» یا MRO، پیشرفته‌ترین ماهواره فعال در مدار مریخ محسوب می‌شود، لطفاً کمی درباره این مأموریت بیشتر توضیح دهید.

بله، همانطور که می‌دانید، از مدارگردهای مریخی، سه استفاده می‌شود. یکی از آنها، کاربرد مدارگردها به‌عنوان وسیله‌ای برای رله‌ی اطلاعات از سطح مریخ به زمین است، یعنی مریخ‌نوردها ابتدا اطلاعاتِ خود را به مدارگرد‌ها می‌فرستند و آنها نیز اطلاعات را به زمین می‌فرستند. تقریباً صد درصد اطلاعات دریافتی از MERها(MER، مخفف عبارت Mars Exploration Rover است که به‌عنوان نام علمی هر دو روبات اسپیریت و آپورچیونیتی به کار می‌رود) به‌وسیله[ماهواره] اودیسه به زمین رله می‌شوند؛ درحالی‌که در مریخ‌نشین‌های گذشته، اطلاعات مستقیماً به زمین ارسال می‌شد و دریافت آنها کمی مشکل‌تر بود. استفاده دیگر[از ماهواره‌های مریخی] این است که از عکس‌های تهیه‌شده توسط دوربین مدارگرد‌ها، برای مکان‌یابی فرود مأموریت‌های آینده استفاده می‌کنیم. برای مثال زمانی‌که دوربین‌های MRO، منطقه اولیه‌ی پیش‌بینی‌شده برای فرود[مریخ‌نشین] فینیکس(Phoenix) را عکسبرداری کردند، متوجه شدیم که قلوه‌سنگ‌های بزرگی با قطر یک تا دو متر در آنجا فراوان است، که احتمال آسیب زدن آنها به مریخ‌نشین زیاد است و لذا منطقه فرود دیگری را انتخاب کردیم. استفاده سوم[از ماهواره‌ها] هم کار علمیِ خود کاوشگر، یا[اصطلاحاً] عملیات سنجش از دور است، که برای من هم بسیار جالب است، چون بعد از اینکه برنامه دکترای من به اتمام رسید و به ایران برگشتم، ما مرکز سنجش از دور ایران را که تمرکز آن بیشتر بر منابع طبیعی زمین بود، احداثکردیم.

اما برگردم به صحبت مریخ. ابزارآلات علمیِ کاوشگرها، یا به‌صورت رادار هستند که می‌توانند اطلاعاتی راجع به سطح و یا حتی چندین متر زیر سطح مریخ، به دست ما بدهند و یا به‌صورت دوربین که از سطح مریخ عکسبرداری می‌کنند. دوربین متصل بر MRO، HiRISE نام دارد که می‌تواند عوارض دو تا سه متری را در سطح مریخ تشخیص دهد و قوی‌ترین دوربینی است که تاکنون به فضا فرستاده شده است. دوربین دیگری نیز به نام CRISM روی MRO وجود دارد که طیف‌سنج است و با بررسی نور بازگشتی از سطح، ترکیبات شیمیایی سطح مریخ را مشخص می‌کند. سومین ابزار برجسته‌ی این مدارگرد نیز رادار SHARD نام دارد که ما آن را از ایتالیایی‌ها گرفتیم و می‌تواند تا چندین متر زیر سطح مریخ نفوذ کند.

به نظر شما، عموماً پروژه‌های روباتیک که بخش اصلی فعالیت‌ها را تشکیل می‌دهند، تاثیر بیشتر و قوی‌تری دارند، یا سفر انسان به فضا و تکمیل ایستگاه فضایی بین‌المللی؟

البته این سؤال را از بد کسی می پرسی! چراکه قسمت اعظم فعالیتهای من در بخش روباتیک است و علاقه من هم بیشتر به این سمت. اما اگر شما برگردید به تاریخ کشفیات علمی آمریکا، متوجه میشوید که بیش از نود درصد از این کشفیات، بهواسطه روباتها انجام پذیرفته. بهعلاوه، پروژههای روباتیک، بسیار ارزانتر از فرستادن انسان به فضا هستند؛ یعنی شما با یک پروژه سرنشیندار، قریب به ۱۰ مأموریت روباتیک را میتوانید به انجام برسانید. تمامی دانستههایتان از منظومه شمسی و کیهان، بهواسطه روباتهاست و برای انجام یک پروژه سرنشیندار، هزینه زیادی را برای حفظ جان فضانوردان میبایست خرج کرد؛ در حالیکه بازده علمی چندانی هم ندارند. اما در هر صورت به نظر من، هر دوی آنها نیاز است. بودجه سالانهی ناسا هم حدود ۱۵ میلیارد دلار است که دو سوم آن را [پروژههای] انسانی، و یکسوم بقیه را [پروژههای] روباتیک تشکیل میدهد.