به گزارش افکارنیوز، آوینی‌فیلمنوشت: «استرداد» تنها اثر تاریخی سالهای اخیر سینمای ایران است که به لحاظ ماجرایی داستانی جذاب و پر افت و خیز را روایت می کند. داستانی که به مانند نمونه های غالب این ژانر با حداقلی از شعار پیش رقته و سعی می کند تا جایی که امکان دارد هم بدون وابستگی به یک خط مشی سیاسی خاص به پایان برسد. با این حال همین درام تاریخی - ماجرایی شسته رفته هم گافهای روایی خاص خود را داشته است. گافهایی که از دید خسرو معتضد مورخ شناخته شده ایرانی پنهان نمانده است. معتضد ضمن برشمردن این گافها این گلایه را از کارگردان فیلم علی غفاری دارد که چرا برای بالا بردن غنای کار خود فیلمنامه اش را به یک مورخ کارکشته نشان نداده است. بخشهایی از گفته های معتضد در ادامه می خوانید:

اصلا بحثغرامت مطرح نبوده

اصلی ترین بحثی که «استرداد» بر آن تمرکز کرده دریافت غرامت ایران از روسیه است در حالی که هیچ گاه میان دو کشور بحثغرامت مطرح نبوده است. ایران در جریان جنگ جهانی دوم و برای تامین مخارج ارتش شوروی یک پولی را به این کشور قرض داد. این پول هم نه به صورت طلا یا دلار و پوند و روبل که به صورت اسکناسهای داخلی بود. یعنی روسیه برای تامین مخارج ارتش مستقر در ایرانِ خویش از دولت ایران طلب کمک کرد و دولت هم میلیون ها تومان اسکناس ایرانی چاپ کرده و در اختیار ارتش شوروی قرار داد. پیمان مربوط به این همکاری در سال ۱۳۲۰ بسته شد و ایران را از حالت اشغال درآورد.

حاکمان شوروی بعد از جنگ از وصول بدهی خود سرباز زدند

در قبال این قرضی که ایران به شوروی داد از آنها طلب طلا کرد چون به هر حال شوروی در معادن سیبری خود طلای بسیاری داشت و برای همین دولت ایران هم از حاکمان شوروی خواست به جای وجه نقد، طلب خود را در قالب ۵/۱۱ تن طلا به ایران بازگرداند. هرچند در ظاهر حاکمان شوروی این پیشنهاد را پذیرفتند اما بعد از جنگ دولت شوروی از وصول بدهی خود سرباز زدند و با بهانه هایی مانند اینکه چرا نفت شمال را به ما نمی دهید و به دنبال آن نیز پیش آمدن فتنه آذربایجان وصول طلاها را مرتب به تاخیر انداختند تا جایی که دولت ایران از شوروی نومید شده و به دامن آمریکا پناه برد اما دولت آمریکا هم علیرغم لبخندی که به دولت مصدق می زد فقط سالی ۲۳ میلیون دلاری به ایران کمک می کرد آن هم در قالب جنس و همین مساله وضعیت اقتصادی کشور را روزبروز ضعیفتر می کرد.

آن ۵/۱۱ تن طلا همین الان هم در خزانه بانک ملی ذخیره است

بعد از سقوط مصدق و هفت ماه بعد از مرگ استالین جانشینان آنها که آدمهایی دارای اصالت عمل بودند روی کار آمدند؛ آدمهایی مانند خروشچف که به نظر من نسبت به همتایان قبلی خود به شدت عملگرا بودند و سعی می کردند به تعهدات خود نسبت به دول دیگر عمل کنند. در سال ۳۳ وقتی زاهدی روی کار آمد هیاتی بلندپایه از شوروی به ایران آمده و توافقی بین دو کشور صورت گرفت با این رویکرد که اولا مرزهای دو طرف به نفع ایران اصلاح شود و ثانیا آن ۵/۱۱ تن طلا به ایران بازگردانده شود. جریان ورود طلاها به ایران هم از طریق جلفای روسیه صورت گرفت. یعنی ۹۵۵ شمش طلا معادل ۵/۱۱ تن را سوار بر کامیون کرده از جلفای روسیه به جلفای ایران وارد کرده و نمایندگان بانک ملی هم با تنظیم صورتحساب ورود طلاها به کشور را تایید کردند. این طلاها با هشت کامیون که با ۱۵ جیپ مسلح اسکورت می شد به تهران وارد شد و در خزانه بانک ملی ذخیره شد. همین الان هم این طلاها جزو خزانه بانک ملی است. پس دومین گاف بزرگ «استرداد» هم آن است که می گوید این طلاها در خزانه بانک مرکزی نیست اما هست!

کاراکتر زن سمت راست همان افسر زنی است که معتضد حضور وی در ارتش دهه ۳۰ ایران را یک گاف دانسته!

در سال ۳۴ اصلا افسر زن نداشتیم

همین که «استرداد» می گوید این طلاها در نهایت به ایران وارد نشده است بزرگترین دلیل است تا آن را فیلمی با زمینه تشویش اذهان عمومی قلمداد کنیم. یک گاف دیگر هم در فیلم وجود دارد و آن هم اینکه تقریبا در تمام مدت فیلم یک افسر زن ایرانی را در فیلم می بینیم در حالی که در سال ۳۴ اصلا هیچ دختری در استخدام ارتش ایران نبود. ارتش ایران از اوایل دهه ۴۰ به این سو شروع به استخدام افسران زن کرد. از سال ۴۲ و در قالب سپاه دانش این رویه شکل گرفت که زنان وارد فعالیتهای نظامی شوند.

تا کاخ کرملین هم رفته اند اما برای تحقیقات تاریخی کمترین تلاشی انجام نداده اند

جالب است که برای تولید این فیلم گروه حتی به کاخ کرملین هم رفته اند و بیش از ۵ میلیارد از ثروت کشور هزینه تولید فیلم شده اما برای انجام تحقیقات تاریخی مربوط به آن کمترین تلاشی صورت نگرفته است در نتیجه بر روی سوژه ای قلابی تمرکز شده و متاسفانه به این طریق تحریفی هم در تاریخ شکل گرفته. سناریوی «استرداد» دروغ است و نباید در برابر آن به به و چه چه کرد. بدبختانه اینکه کارگردان این کار علی غفاری برای انجام تحقیقان مربوط به این پروژه نه تنها به من و امثال من رجوع نکرده که براساس فرضی نادرست کار را تا انتها برده است.

نگاهی به فیلمهای تاریخی آلمانی بیندازید

نگاهي به فيلمهاي آلماني مربوط به جنگ جهاني دوم بيندازيد؛ فكر مي كنيد چرا اين فيلمها اين قدر جذابيت برانگيز هستند دقيقا به اين خاطر كه جزيي ترين امور مربوط به طراحي صحنه و لباس را هم با هماهنگي مشاوران تاريخي پيش مي برند اما در ايران كمترين دقتي بر اين امور صورت نمي گيرد و نتيجه هم كارهايي است مانند استرداد.