به گزارش افکارنیوز، دیجیکیچ مدعی است، افرادی که خواندن یک داستان کوتاه را تمام کرده‌اند، کمتر دچار " تحجر شناختی "(cognitive closure) هستند و با عدم‌اطمینان یا اختلال بهتر کنار می‌آیند.

در روانشناسی، اصطلاح " تحجر شناختی " تمایل فرد به رفع ابهام و رسیدن به نتایج قطعی(گاه غیرمنطقی) است که می‌تواند به اتخاذ تصمیم نامناسب و داوری‌های متحجرانه بیانجامد.

این مطالعه نشان می‌دهد که تحجر شناختی به اظهارنظر زودهنگام در فرایند کسب دانش، منجمد کردن ایده و غیر قابل‌ نفوذ بودن در مقابل اطلاعات اضافه‌شده می‌انجامد که مانع از منطقی‌بودن و خلاقیت می‌شود.

در این مطالعه ۱۰۰ شرکت‌کننده به دو گروه تقسیم شدند. به یک گروه مقاله‌های مرتبط با هشت نویسنده محبوب ادبیات مانند جورج برنارد شاو، داده شد تا اشخاص به انتخاب خود، یکی از آن‌ها را بخوانند.

به گروه دوم نیز داستان کوتاهی از نویسندگان داستان با هم‌تراز داده شد تا آن را مطالعه کنند.

پس از خواندن مقاله یا داستان کوتاه، شرکت‌کنندگان پرسشنامه‌ای را پر کردند که لزوم اطمینان و ثبات را از دیدگاه آن‌ها اندازه می‌گرفت.

سوژه‌ها موافقت یا مخالفتشان را با چنین اظهاراتی مانند " من موقعیت‌هایی را که نامطمئن هستند، دوست ندارم " و " من از پرسش‌هایی که به شیوه‌های متعدد بتوان به آن‌ها پاسخ داد، بیزارم، " بیان کردند.

محققان دریافتند افرادی که داستان کوتاه را مطالعه کرده بودند، نمرات کمتری را در مقایسه با سوژه‌هایی که مقاله‌ها را خوانده بودند، دریافت کردند؛ این بدین معناست که آن‌ها به رسیدن به ثبات و اطمینان، نیاز کمتری داشتند.

در این مطالعه بر تمرکز روی نمونه‌موردی‌هایی که خوانندگان مکرر هر دوی کتاب‌های داستانی و غیرداستانی بودند، تاکید شد.

هنگامی که فردی در حال خواندن یک داستان است، فرایند فکرکردن وی، لزوما او را به سمت یک تصمیم و نتیجه‌گیری هدایت نمی‌کند و خوانندگان داستان در مقایسه با افرادی که داستان نمی‌خوانند، با ابهام بهتر کنار می‌آیند.

علاوه بر این، هنگام خواندن داستان، خواننده حتی می‌تواند سبک‌های فکری افرادی را که شخصا از آن‌ها بیزار است، شبیه‌سازی کند.

فکر‌کردن به شیوه‌هایی که متفاوت از تفکر خود فرد است، می‌تواند موجب ایجاد ذهنی باز شود.

مشخص نیست که این بازبودن فکر چه مدت پس از خواندن یک اثر داستانی طول می‌کشد، اما محققان بر این باورند که این اثر در خوانندگانی که به مدت طولانی داستان می‌خوانند، قوی‌تر است. این بدین معناست که مغز آن‌ها برای فکرکردن به شیوه‌ای خلاقانه‌تر برنامه‌ریزی می‌شود به طوری که نیازی به تحجر شناختی نیست.

خواندن داستان موجب می‌شود افراد در خصوص دیگران و دیدگاه‌هایشان روشنفکرتر باشند.

یکی از شخصیتهای جورج ریموند ریچارد مارتین (نویسنده محبوب امریکایی) میگوید: یک خواننده پیش از این که از دنیا برود، هزاران زندگی را تجربه کرده است.