بهمن فرزانه در بستر، چاپ چهارم «چرک‌نویس» در بازار

به گزارش افکارنیوز، بهمن فرزانه مترجم مطرح ادبیات کشورهای آمریکای لاتین و ایتالیا را که به تازگی هم به دلیل بیماری دیابت، یک پای خود را از دست داد، بیشتر به دلیل ترجمه‌هایی که از آثار ماندگار ادبیات جهان از جمله «صد سال تنهایی» گابریل گارسیا مارکز داشته است، می‌شناسند. اما این مترجم در حوزه تالیف نیز آثاری دارد. فیلمنامه «در نیمه بسته»، مجموعه داستان «سوزن‌های گمشده»، رمان «سرباز دل» و رمان «چرک‌نویس» آثاری هستند که فرزانه در حوزه تالیف دارد.

رمان «چرک‌نویس» به عنوان بیست و هفتمین کتاب داستان ایرانی و هفدهمین رمان ایرانی انتشارات ققنوس، به تازگی چاپ شده است.

داستان این کتاب، از دوران تهران قدیم شروع شده و به امروز می‌رسد. خلاصه داستان رمان «چرک‌نویس» ‌ چنین است: بهرام و قاسم سایه به سایه هم، گذر زمان را تعقیب کرده‌اند. گاه مرعوبش شده‌اند و گاه در پناه تصاویر جادویی سینما بی‌اعتنایی پیشه کرده‌اند. و اکنون زمان ایستاده است. دستگاه پخش آن‌ همه ماجراها آن و دمی است که خاموش شود. با این همه گذشته همچنان پا برجاست، گذشته و خاطره آن شیطنت‌ها، عشق‌ها، ناکامی‌ها.

این کتاب با ۶ فصل برای اولین بار در سال ۸۳ به چاپ رسید و اینک با شمارگان هزار و ۱۰۰ نسخه به چاپ چهارم رسیده است.

قسمتی از این رمان را می‌خوانیم:

گاهی عصرها، با فرامرز به گردش میرفتیم. او هم غصهدار بود. میگفت مدتهاست که پدر و مادرش خیال دارند از هم جدا شوند. پدر من هم به دنبال همسر جدیدش به راه افتاده بود. و من تک و تنها مانده بودم. سر میز مینشستم و شام میخوردم و از پنجره آسمان سیاه را تماشا میکردم. انگار در آن طبقه دوم سوار طیاره بودم، در سفری که تمامی نداشت. سفر دور دنیا هم آنقدر طول نمیکشید و هر روز آشپز میآمد و میپرسید: آقازاده شام چه میل دارند؟ در واقع من تنها ساکن آن خانه بودم. گاه دلم میخواست به پدرم بگویم که زن گرفتی تا مرا رها کنی؟ تو که آنطور متجدد بودی چطور شد حالا عقیده مرا نمیپرسی؟ آن همه روانشناسی چه شد؟ و بعد که فرزند خطایی کرد آن وقت او را شماتت میکنند و میگویند: ما آنچه از دستمان برمیآمد انجام دادیم ولی زمانه عوض شده.