یکی از کاربران تابناک با ارسال مستنداتی نوشت: بعنوان کسی که علاقه زیادی به شعر معاصر و شاعران برجسته آن دارد و همچنین بعنوان یکی از مخاطبان سایت تابناک با اطلاع از رسالتی که همیشه این رسانه در نشر مطالب بدون جانبداری بر عهده داشته است مایلم مطلبی را که بتازگی در جایی از یکی از شاعران نو سرا ـ که بزعم من مرثیه ای بود برای شعر معاصر ـ خواندم که حکایت از یک سرقت ادبی داشت، که عین آن را به شرح زیر خواهید خواند:

ما به تاکید خروس بر خیانت آدمی احتیاج نداریم

می خواهم سپاسگزاری کنم از تمام کسانی که می دانند که نمی دانند، و می خواهم سپاسگزاری کنم از شاعرانی که در طول عمر هنری خویش شرافت هنرمند بودن را رعایت کرده اند، و بگذارید بی مقدمه برویم سر اصل مطلب:

از کتاب «زمین به اوراد عاشقانه محتاج است» آغاز کردم وسپس «من از کنار برج بابل آمده ام» وبعد رسیدم به «می خواهم بچه هایم را قورت بدهم» و سپس «شیوه های دلپذیر آوریل» و بعد «نیمی گرگ نیمی گلو» و هنوز ادامه دارم پس توارد و اثر پذیری شاعرانه را می شناسم. روی سخن ام با خانم «ن ج» است، نویسنده ی محترم کتاب «مشق اب ها را من می نویسم» وروی سخن ام با دبیر و داوران «جایزه ی ادبی خورشید». خانم ج و داوران محترم چندی پیش کتاب سومین برنده ی خورشید به دستم رسید وحیرت زده شدم وهر چه جلوترمی رفتم حیرتزده تر. تعداد تواردهای بی ذکر نام و گیومه در این کتاب و تعداد برداشت ها و تاثیر پذیری ها آن قدر زیاد بود که کتاب مذکور را رونویسی ناشیانه ای یافتم از کتاب «می خواهم بچه هایم را قورت بدهم» که اولین برنده ی همان جایزه بود.!!!!

حال با ذکر مواردی قضاوت مجدد را به عهده ی خوانندگان می گذارم که آیا این همه شباهت از نظر شما تصادفی ست؟ آنان که مرا می شناسند می دانند که اهل اغماضم آنگاه که پای کرامت انسانی در میان باشد اما آیا چاپ یک کتاب و یا بردن یک جایزه ی ادبی ارزش این همه را دارد؟

ص۲۰ کتا ب مشق آب ها…فرامین پنج گانه به فرمانم در امدند
ص۱۱کتاب می خواهم بچه هایم را…و انگشت هایمان متبرک از لمس کتیبه های خیس به فرامین تازه رسیدند

ص۲۲ مشق اب ها…به رو نیاوردم زمینی ام ابتری شناور در مجهول ابتری از ایین خاک
ص۳۵ می خواهم بچه هایم را…این جا همه چیز ابتر است شما نمی دانید واین را نوشتم که چیزی نگفته نماند

ص۲۲ مشق آب ها…شهادت نیمه ی روشنم کافی نیست
ص۴۲ می خواهم بچه هایم را…درست مثل من که ابستن ام کلمات نیمه روشنم در نیمه های تاریکم

ص۵۶ مشق اب ها…متفر شدهام از بچه هام متنفر شده ام از خانه ام
ص۷ می خواهم بچه هایم را…متنفرم از صدای پرنده ای که در گلویم نیست متنفرم از صدای شاعری که شبیه شلیک چلچله می شود متنفرم از جهانی که…متنفرم از نبودنت

ص۲۳ مشق آب ها…یادم رفته زمینی ام
ص۷ می خواهم بچه هایم را…یادم رفته شاعرم یادم رفته جهان به فرمان من نیست

ص۳۴ مشق آب ها…ودنیا زیردست های تو به لامسه ای کوچک بند است به لطافت انگشت هایت لا به لای موهای من
ص۱۰ می خواهم بچه هایم را …چه قدر متنفرم از کوچه های شب ورنگدانه های زیاد موهایم زیر حظ نا تمام لامسه ات

ص۱۱۱مشق اب ها…بروید بروید پرنده ها من منصرف شده ام و برای هفت پشتم کافی ست رسالت انسان بودن
ص۲۲و۲۳ می خواهم بچه هایم را…حالا بروید به کوچه بریزید.. من نشسته ام کتاب های زیادی در انکار خودم بنویسم

ص۵۵ مشق آب ها…کنار احتمال فیلادلفیه + زیر نویس ص۵۷
ص۲۰ می خواهم بچه هایم را…برای فیلا می نویسم: فیلادلفیه زمین را که قسمت کنم… + ص۹۴ که توضیح من در اوردی خوم است از فیلادلفیه

ص۳۸ مشق آب ها… بیدار شو عزیزم من می ترسم مرا ببوس
ص۸۵ می خواهم بچه هایم را…من می ترسم عزیزم و می خواهم از ترس بچه هایم را قورت بدهم

ص۸۸ مشق آب ها…وتکه های ماه روی صورتم پلنگ های وحشی تنت را دست به سر کرده است
برداشت از شعر پلنگ زرین…صورتم صورتی نیست رازم را نگه دار تا بگویم زیر پوستم یک پلنگ وحشی پنهان کرده ام

ص۱۲۴ مشق آب ها …در مقابل مرگ برابریم
مقایسه شود با شعر زرین در وازنا…و مرگ برابرمان می کند

ص۱۴۲مشق آب ها…پاهایم را از گلیم قبیله دراز تر کرده ام
ص۱۶می خواهم بچه هایم را…برای کوتوله ی هرزه ام برای پاهای کوچکش که هی درازتر از گلیم خودش می شوند

ص۵۷ مشق آب ها…ژان ژان دارک
مقایسه با کتاب من از کنار برج بابل امده ام…اصلا مرا ژان صدا کنید ژان دارک

ص۵۳ مشق آب ها.. اینک زمان داوری ست…
ص۳۳ می خواهم بچه هایم را…حالا من انتظارتان را می کشم عوبدیا در دره ی داوری

وبه همین ترتیب مقایسه کنید:

مشق آب ها را من مینویسم می خواهم بچه هایم را قورت بدهم
ص ۱۵ و ۱۶ ص ۹ و ۱۰
ص ۱۷ ص ۴۰ و ۴۱
ص ۲۳ ص۳۴
ص ۳۰ ص ۹ و ۲۹
ص ۳۳ ص ۳۵ و ۳۶
ص ۳۸ ص ۶۳
ص ۲۸ ص ۵۸
ص ۳۲ ص ۳۲
ص ۳۹ ص۲۷
ص ۳۳ ص ۴۰
ص ۳۶ ص ۳۸
ص ۳۷ ص۵۶
ص ۴۰ ص ۳۲
ص ۳۱ ص ۳۰
ص ۴۷ ص ۲۱
ص ۵۳ و ۵۴ ص ۳۳ و ۳۴
ص ۵۵ ص ۲۰
ص ۵۶ ص ۴۰ و ۴۱
ص ۶۹ ۷۰ ۷۱ ص ۱۵ ۱۶ ۱۷ ۱۸ ۱۹ ۲۰ ۲۱
ص ۸۸ ص ۶۰
ص ۳۸ ص ۸۵
ص ۱۳۸ ص ۶۰
ص ۱۵۲ ص ۳۴
ص ۱۱۱ ص ۱۹
ص ۱۲۲ و ۱۲۳ ص ۸۴ و ۸۵
ص ۱۱۹ ص ۴۹

اینها و موارد بسیار دیگری که مرا بر آن می دارد که از تک تک شما بخواهم که با خواندن این دو مجموعه خود به قضاوت بنشینید گرچه تاریخ با غربال از پی خواهد آمد.