فيلم و سريال که خود به خود ساخته نمي شود! وقتي نيروي انساني خوش ذوق و هنرمند حذف شوند ، افراد متوسط و کم توان ميداندار مي شوند،درست مانند امروز که تعداد آثار قوي نمايشي،بسيار اندک است.
عصرایران، جعفر محمدی - «متأسفانه راههای فرار از زندان به صورت مکرر در فیلم های پخش شده وجود دارد و پخش می‌شود آن وقت یک مجرم که از زندان فرار می‌کند، می‌گوییم چرا فرار می‌کند و دیگر نمی‌گوییم که خودمان یادش داده‌ایم و یا به عنوان مثال در فیلم‌ها و حتی سریال‌ها وقوع قتل را آسان جلوه می‌دهیم. من مکرراً خانواده خودم را از نگاه کردن این فیلم‌ها منع کرده‌ام چون می‌بینم در برخی فیلم‌ها جوانی می‌آید، اسلحه‌ای می‌گذارد بر پیشانی و شقیقه دیگری و براحتی او را می‌کشد و بعد انگار که یک لیوان آب خورده باشد راهش را می‌کشد و می‌رود. تکرار این صحنه‌ها است که این مسائل را طبیعی جلوه می‌دهد. در حالیکه تمام امور هنری و فرهنگی کشور باید به نحوی به مسئله پیشگیری از جرم و امنیت اجتماعی کمک کنند نه اینکه همه آنها را فراموش کنند و بعد تنها وقتی حادثه‌ای رخ داد بگویند برخورد کنید.»

آنچه خواندید، بخشی از سخنان آیت الله آملی لاریجانی، رئیس قوه قضاییه است که درباره صدا و سیما گفته شده است.
واقعیت این است که صدا و سیما، در سال های اخیر، جهش قابل ملاحظه ای در میزان پخش آثار نمایشی خود داشته است و این امر، مشخصاً در فیلم ها و سریال های پخش شده از تلویزیون عینیت بیشتری دارد.

فیلم ها و سریال های تولید داخل، به مراتب کمتر از آثار خارجی پخش شده دچار صحنه ها و قصه های خشونت بار هستند. البته، این بدان معنا نیست که در تولیدات داخلی اثری از خشونت نیست(هست و گاه خیلی غلیظ)!

این که چرا آثار نمایشی پخش شده از سیما دارای غلظت بیشتری از خشونت هستند، برمی گردد به محدودیت های اخلاقی، شرعی و قانونی در پخش آثار نمایشی خارجی در سیما.

قصه خوب، استفاده از تکنولوژی های نوین، جلوه های ویژه، اکشن و جاذبه های جنسی، از جمله مهم ترین دغدغه های فیلم سازی امروز دنیا برای جذب مخاطب است. با این حال، اخلاقیات در جامعه ما، برنمی تابد صحنه های نامناسب جنسی - حتی صحنه هایی که در غرب ۱۸ + نیستند - بر صفحه تلویزیون برود و حق مطلب هم در جامعه ما همین است.
لذا در همین گام نخست، بخشی از تولیدات نمایشی دنیا، از رده پخش در ایران خارج می شوند.
قصه های خوبی نیز که بدون این جاذبه های جنسی ساخته می شوند، عمدتاً به خاطر نوع پوشش هنرپیشگان، قابلیت پخش در ایران را از دست می دهند.
در این میان، می ماند، قصه های مبتنی بر خشونت و اکشن و بزن و بکش که بدون جاذبه های جنسی هم گیرایی خود را دارند و از نظر ظاهری، مشکلی با استانداردهای پخش در سیما ندارند.

این گونه می شود که تقریباً اکثر آثار نمایشی خارجی، خشن هستند و تفنگ و گلوله و سرقت و فرار از زندان و قتل و … عناصر ثابت این فیلم ها و سریال ها هستند.

بدیهی است که نمایش هر روزه این صحنه ها، رفته رفته قبح خشونت و جنایت و آدمکشی را می شکند و آرام آرام، بین فضای نمایشی درون صفحه تلویزیون و فضای واقعی، همسان سازی می کند و مثلاً شلیک تیر به سمت آدم ها، به همان سهولتی فرض می شود که در فیلم ها رخ می دهد. مخصوصاً این روند در میان کودکانی که از همان ابتدا در تلویزیون با صحنه های خشن خو می گیرند، تأثیرات عمیق تر و بدتری دارد.

چاره کار چیست؟ آیا باید برای تنوع بخشی و جایگزینی آثار خشن خارجی، باید مسائل اخلاقی را کنار گذاشت؟ قطعاً خیر، زیرا این امر، نقض غرض است.
به نظر می رسد، در کنار گسترده کردن حوزه های خرید فیلم و سریال های خارجی، مهم ترین راهکار برای حل این مشکل، افزایش تولید داخلی آثار نمایشی است.
البته اگر بخواهند صرفاً به کمیت بپردازند و سریال های آبکی و تله فیلم های ضعیف را به خورد ملت بدهند، بهتر است پول بیت المال را هدر ندهند.
برای نیل به هدف غایی، نیاز است یک انقلاب تولیدی در سیما شکل بگیرد؛ انحصار موجود باید بشکند و همه بزرگان فیلمنامه نویسی و کارگردانی و بازیگری دعوت به همکاری شوند. مثلاً چرا در شرایط کنونی، هنر انسانی کیارستمی در سیما ردپایی ندارد؟ چرا بزرگانی مانند مجید مجیدی، ناصر تقوایی، ابراهیم حاتمی کیا و … با سیما یا کاملاً غریبه اند یا هر از گاهی گذرشان به تلویزیون می افتد؟ حتی جوانان خوش ذوقی مانند رضات عطاران یا افرادی مانند مهران مدیری هم دیگر در تلویزیون نیستند؟ فیلم و سریال که خود به خود ساخته نمی شود! وقتی نیروی انسانی خوش ذوق و هنرمند حذف شوند، افراد متوسط و کم توان میداندار می شوند، درست مانند شرایط امروز سیما که تعداد آثار قوی نمایشی در آن، بسیار اندک است.

اگر تولید داخلی از نظر کمی و کیفی ارتقا یابد، نه تنها نیازی به فیلم ها و سریال های خشن غربی نیست، بلکه مقابله عملی با ماهواره نیز صورت گرفته است. مبارزه با ماهواره، به این نیست که ال ان بی ها را جمع و دیش ها را در پشت بام ها له کنند؛ مقابله اصلی و بنیادین، تولید محصولات قوی تر است. فراموش نکنیم که خیلی اوقات در زمان پخش همان چند سریال های جذاب، خیلی از مردم ماهواره ها را خاموش می کنند و حتی گاه در طول این سال ها داشته ایم مواردی که شبکه های ماهواره ای نیز ناگزیر شده اند برای گزیر از این همزمانی، برنامه های اصلی شان را به ساعت های دیگری - که کم بیننده هم هست - منتقل کنند.

آیت الله لاریجانی درست می گوید؛ صدا و سیما، اکنون تبدیل به رسانه خشونت شده است و حساسیتی که درباره لباس فلان هنرپیشه زن دارد، درباره میزان خشونت های نمایش داده شده ندارد! نتیجه اش هم همان طور که گفته شد، شکسته شدن قبح خشونت است و افزایش جرم و جنایت.

البته این گونه نیست که همه تقصیرها متوجه سیما باشد. مشکلات اقتصادی، ناامنی های شغلی، دغدغه های خانوادگی و دهها مساله زیر و درشت دیگر، در شکل گیری جرم و خشونت دخیل اند و ترویج تصویری خشونت در سیما نیز مزید بر علت است.

کم کاري بخش هاي مختلف جامعه ، جرم خيزي جامعه را رقم مي زند و بعد هم همه آن مسوولان خطاکار و کم کار ، خود را مبرا و منزه مي دانند و به پليس و دستگاه قضا مي گويند "بار همه قصور و تقصيرهايمان را شما با برخورد پليسي و قضايي به دوش بکشيد!" درست مانند جامعه اي که مردمش غذاي آلوده مي خورند ، آب غيربهداشتي مي آشامند ، هواي مسموم تنفس مي کنند ، ورزش نمي کنند ، دخانيات را در بيشترين حجم استعمال مي کنند ، بهداشت جنسي را مراعات نمي کنند و نهايتاً هم همه بيماري هاي ناشي از اين مصائب را به گردن پزشکان مي اندازند و انتطار دارند با يک نسخه ، جبران مافات کنند!