در ادامه دیدارهای جامعه قرآنی با خانواده‌های معظم شهدا هیأتی متشکل از رحیم قربانی رئیس سازمان قرآن و عترت بسیج تهران، داود جعفری قاری بین‌المللی قرآن کریم، سرهنگ کاظم رضایی فرمانده ناحیه بسیج سلمان فارسی و نمایندگان شورای توسعه فرهنگی قرآنی، معاونت قرآن و عترت وزارت ارشاد و جمعی از اصحاب رسانه به دیدار خانواده شهید مرتضی کریمی از شهدای قرآنی مدافع حرم رفتند.

 

 

دلیل شهید برای دفاع از حرم حضرت زینب(س)

در این دیدار همسر شهید کریمی طی سخنانی با اشاره به عشق و ارادت همسرش به حضرت زینب(س) گفت: هنگامی که قصد رفتن به سوریه را داشت من راضی نبودم. به او گفتم: ما دو دختر داریم اگر اتفاقی برای تو بیفتد، تکلیف این دو طفل معصوم چه می‌شود؟ او گفت: تو راضی هستی حرم حضرت زینب(س) توسط دشمنان از بین برود چون ما دو دختر داریم؟ آیا صحیح است ما به خاطر فرزندان‌مان از حرم حضرت زینب(س) دفاع نکنیم.

شهادت 11 روز پس از اعزام به سوریه

به هر حال من به رفتن او رضایت دادم، البته بعدها فهمیدم یک بار هم بدون اطلاع ما به سوریه رفته، اما این بار با رضایت همه اعضای خانواده به سوریه رفت و درست 11 روز بعد از اعزام در تاریخ 21 دی‌ماه 1394 به شهادت رسید.

 

 

فرمانده گروهان و جانشین فرمانده گردان

متولد 1360 تهران بود و تا مقطع دیپلم درس خوانده بود. بسیار فعال، پرتلاش و پرکار بود. فرمانده گروهان و جانشین فرمانده گردان بود، خود را وقف اسلام و نظام کرده بود و ما کمتر او را در خانه می‌دیدیم. همین حضور کمش در منزل سبب گلایه‌های من شده بود که چرا برای ما کم وقت می‌گذاری. البته از انصاف نگذریم همان زمان کوتاه را که در منزل بود خود را وقف خانواده می‌کرد.

بسیار صبور بود و آرامش خاصی داشت، مشکلات برایش مشکل نبودند و همیشه سعی می‌کرد با شوخ‌طبعی و متانت مشکلات اصلا دیده نشود.

پس از شهادت با فعالیت‌های شهید آشنا شدم

فعالیت‌های زیادی داشت اما از کارهایش خبر نداشتم، بعد از شهادتش فهمیدم که مربی قرآن است و چه فعالیت‌های دیگری دارد. مداح اهل بیت(ع) بود و در هیأت و مسجد فعال بود. یادگاری‌های زیادی از وی به جا مانده که از جمله آن صوت مداحی‌اش است.

 

 

دوست دارم فرزندانم فاطمی تربیت شوند/ راه بابا را ادامه دهید

دوست داشت دختران‌مان فاطمی تربیت شوند و در وصیت‌نامه‌اش ضمن تأکید به این موضوع به فرزندان توصیه کرده بود که راه بابا را ادامه دهید.

در سوریه و در یکی از عملیات‌ها تعدادی مجروح را به عقب بازمی‌گرداند که ماشین مورد اصابت راکد دشمن قرار می‌گیرد و حتی از پیکرش هم چیزی باقی نماند. شاید خواست خدا این بوده که با این اتفاق مرتضی برای همیشه کنار حضرت زینب(س) بماند.

 

 

حنانه و ملیکا دو یادگار شهید مرتضی کریمی هستند که به بیان خاطراتی از پدر پرداختند. حنانه گفت: به یاد دارم با موتور بابا بیرون می‌رفتیم می‌گشتیم، صبح‌ها من را با موتور به مدرسه می‌برد. ملیکا جلو می‌نشست و من پشت سر بابا و به بیرون می‌رفتیم.

خوابی که در آن بابایی به آسمان رفت

ملیکا دختر دیگر شهید کرمی است که با بیان خوابی از پدرش گفت: خواب دیدم بابایی با هواپیما دور خورشید می‌چرخید و ما از پایین او را نگاه می‌کردیم بعد بابایی به آسمان رفت.

در ادامه محمد جلیلی از دوستان شهید برای حاضران به ایراد سخن پرداخت و گفت: من و شهید از سال 83 در دوره آموزشی با هم آشنا شدیم. مرتضی بسیار مهربان بود و همیشه لبخند به لب داشت و در مراسم‌های مذهبی بسیار فعال بود و تلاوت آغاز مراسم‌ها را خودش انجام می‌داد.

 

 

ارادت شهید به حضرت زهرا(س) سبب شده بود همه او را سید‌مرتضی صدا کنند

سادات نبود اما همه او را سیدمرتضی صدا می‌کردند. البته عقیده داشت کسی که به حضرت زهرا(س) ارادت دارد مانند فرزند حضرت زهرا(س) است.

بسیار پرتلاش و زحمت‌کش بود. با اینکه فرمانده بود اما از نیروهایش بیشتر کار می‌کرد. به واقع لایق شهادت بود و خداوند به خوبی به او توفیق شهادت را تقدیم کرد.

در ادامه یکی دیگر از دوستان شهید برای حاضران صحبت کرد و درباره شهید کریمی گفت: شهید کریمی قبل از سپاه در شهرداری کار می‌کرد و من از همان زمان با وی آشنا بودم. آن زمان در حوزه ایثار و شهادت فعال بود و در کنار به فعالیت‌های قرآنی هم می‌پرداخت.

مجروحیت در فتنه 88 در دفاع از انقلاب

به امر به معروف تأکید داشت و جوانان زیادی را از این طریق جذب کرده بود، در فتنه 88 حضور فعالی در دفاع از انقلاب داشت و زخمی هم شده بود.

بچه شهرک ولیعصر(عج) بود و در همان محل هیأتی برپا کرده بود که هنوز هم به گفته دوستان بوی شهید کریمی در هیأت احساس می‌شود و یادش زنده است. مقصد اصلی‌اش شهادت بود و با طی کردن درست راه به مقصود خود یعنی شهادت رسید.