نویسندگی، آسان یا سخت؟

محسن حکیم‌معانی می‌گوید:بخشی از اشتیاق وافر به نوشتن به خاطر این است که نویسندگان جوان مسیر را برای نوشتن هموار می‌بینند، در حالی‌که در گذشته نمی‌شد این مسیر را آسان دید.

این داستان‌نویس درباره تب نوشتن و نویسنده شدن با بیان این‌که نمی‌داند این تب نوشتن از کجا نشأت می‌گیرد، گفت: اشتیاق و رغبت به نوشتن و سهیم کردن دیگران در کلمات خود، مختص به زمان ما نیست؛ همیشه این‌طور بوده است. مردم همیشه دوست داشتند به هر طریقی نگاه خود را به دنیا به اشتراک بگذارند.

او افزود: با گسترش رسانه‌ها و مدیاهای مختلف، مردم می‌توانند بدون واسطه اظهارنظر کنند، نوشته‌ها، حرف‌ها و عکس‌های‌شان را با دیگران به اشتراک بگذارند و آن‌ها را منتشر کنند. دسترسی آسان و امکان منتشر کردن سریع نگاه‌ها و ایده‌ها شاید باعث شده تا تب نوشتن شدت پیدا کند، و این‌طور به نظر رسید که خیلی ساده‌ می‌توان نویسنده شد.

حکیم‌معانی با اشاره به شرایط نویسنده شدن در سال‌های گذشته، گفت: در گذشته نویسنده برای دیده شدن کارهایش ناچار بود سال‌ها مداومت کند و پیش استادان مختلف درس پس دهد تا آن‌ها کار او را ببیند و نقد کنند، کار او را به ناشر معرفی کنند و یا حتی به مجله سفارش کند تا داستان کوتاهی از او منتشر شود. اما الآن با وجود فضای مجازی و امکانات گسترده‌ای که فضای مجازی در اختیار افراد قرار می‌دهد راحت‌تر می‌توانند مطالب خود را منتشر کنند و نوشته‌های‌شان را در معرض دید مخاطب قرار دهند.

این نویسنده درباره افرادی که فقط یک کتاب چاپ می‌کنند و دیگر کاری از آن‌ها نمی‌بینیم گفت: همان‌طور که گفتم در گذشته نویسنده برای دیده شدن مجبور بود خود را به آب و آتش بزند، خوب تعلیم ببیند و سال‌ها ممارست داشته باشد، برای تقویت کردن خود چاره‌ای نداشت جز این‌که داستان‌های دیگران را بخواند و سعی کند که بیشتر بفهمد و بداند دیگران چه کرده‌اند، میراث هنری و ادبی قدیمی چه بوده است که حالا او می‌خواهد آن را ادامه دهد؛ اما حالا احساس نیاز به خواندن و مطالعه کردن کمتر شده است.

او در ادامه افزود: فضای مجازی ظرفیت فوق‌العاده‌ای دارد، اما کار کردن در این فضا مجازی است، ما نویسنده مجازی، هنرمند مجازی، عکاس مجازی و نقاش مجازی داریم، حتی هویت‌ها مجازی شده است؛ به همین دلیل کارهای آن‌ها ثابت و ماندگار نیست. این‌ موضوع که چطور می‌توانیم از این فضا به درستی استفاده کنیم، یکی از بزرگ‌ترین سوالات من است.

حکیم‌معانی بیان کرد: رسانه‌های نوظهور بی‌در و پیکر هستند. علی‌رغم این‌که از این فضا با عنوان فضای باز اطلاعات یاد می‌کنند، به نظرم این‌طور نیست. این فضا گردش بی‌اطلاعی است تا گردش اطلاعات. دانایی از مسیرهای دیگری خارج از مسیر فضای مجازی حاصل می‌شود، یا حداقل از این فضای مشوش مجازی خارج است.

او خاطرنشان کرد: راه‌کارهایی که برای تقویت نویسندگان می‌شناسم، راهکارهای سنتی است. کانال‌های تلگرامی منبعی برای تقویت کردن نویسنده نیست و فقط منبعی برای هدر دادن وقت است.

این داستان‌نویس همچنین درباره تأثیر کارگاه‌های نویسندگی بر افزایش تب نوشتن گفت: کارگاه‌ها همیشه بوده‌اند، اما اکنون به لحاظ کمیت افزایش یافته‌اند و مسلما تأثیرگذارند. خیلی وقت‌ها می‌شنویم کارگاه‌های ادبی خروجی ندارند و از این کارگاه‌ها نویسنده بیرون نمی‌آید. به نظرم اگر از این کارگاه‌های پرشمار علاقه‌مند به ادبیات، خواننده خوب ادبیات بیرون بیاید، با وجود وضعیت تیراژ کتاب ما، خود کمک و برد بزرگی است.

او با بیان این‌که کارگاه‌ها در تب نوشتن بی‌تأثیر نیستند، یادآور شد: این کارگاه‌ها باعث ظهور نویسندگانی شدند که تنها یک کتاب منتشر کردند و دیگر دنبال کار را نگرفتند، حالا شوق نویسندگی ندارند یا نویسندگانی که شوق‌شان با همان یک کتاب ارضا شده است.

محسن حکیم‌معانی اظهار کرد: یک سؤال جدی و بزرگ که در سر دارم این است که ما داریم از چه چیزی صحبت می‌کنیم؟ ما از شرایطی صحبت می‌کنیم که دسترسی مردم به گردش اطلاعات و کارگاه‌های نویسندگی‌ زیاد شده است و افزایش جمعیت نیز در این چند دهه داشته‌ایم. حال چگونه است که با وجود همه امکانات، تیراژ کتاب و آمار مطالعه ما بسیار پایین است؟ چه اتفاقی افتاد که وضعیت‌مان این‌گونه شد؟ من برای این موضوع جوابی ندارم و فکر می‌کنم شرایط فرهنگی را باید از منظرهای دیگر مانند جامعه‌شناسی، مردم‌شناسی و روانشناسی بررسی کرد.