طرح رئیس سازمان سینمایی؛ از شعار تا عمل

محمد مهدی حیدریان؛رییس سازمان سینمایی در جدیدترین مصاحبه خود گفت:«برنامه جامع سینما را تدوین کرده ایم.این برنامه شعار یک جمله ای دارد و این کل فعالیت ما را چه در سازمان سینمایی و چه در بخش خصوصی بر حول خودش شکل می دهد.اخذ سهم از بازار جهانی شعار ماست.از این مخاطب گراتر نمی شود فکر کرد.» این صحبت های حیدریان در شرایطی مطرح می شود که سینمای ایران در داخل همچنان فراگیر نشده است و میزان کسانی که به سینما می روند میانگین حداقلی دارد و فروش های میلیاردی برخی فیلم ها هم که در یک یا دو میلیارد متوقف می شود به دلیل همان تعداد اندک سینمارو فعال در پایتخت به لطف چند پردیس سینمایی است و سینما در سطح کشورنیازمند کارجهادی است اما با این وضعیتی که بر پیکره سینمای ایران در سطح کشور روبرو هستیم، چقدر می توان به جهانی شدن سینمای ایران فکر کرد؟! در تعریف جهانی باید صراحتا اعلام کرد که منظور سینمای جشنوار محور منظور است یا مخاطب جهانی؟!

سینمای ایران در این سالها به لطف یک سینماگرش وسعت جهانی را به خود گرفت و توانست جزو معدود کشورهایی باشد که در اسکار، دو مرتبه شانس برنده شدن داشته باشد و در صورتی که فرهادی را از سینمای ایران جدا کنیم، آنچه که می ماند چند جشنواره کوچک است که دائما سازندگان فیلم ها روی موج این جشنواره ها کوچک سوار شدند و دلخوش به آنها ماندند، زمانی سینمای ایران می تواند عنوان صنعتی و بعد جهانی را به خود بگیرد که سهم مهمی در اکران جهانی داشته باشد و در شرایطی که سایه سینمای آمریکا و اروپا بر سالن های جهان وجود دارد ما باید به اکران منطقه خود نگاه جدی تر کنیم به طوری که اگر در این فضا به رشد برسیم بعدها می توان انتظار داشت که خود فیلم ها مسیر جهانی شدن را پیدا می کنند و این می تواند در ظرفیت اعتبار جشنواره فیلم فجر سنجیده می شود و در ابتدا باید جشنواره را به حالت ملی و بین و المللی بازگردانیم تا سینماگرانی که فرصت حضور در این جشنواره را پیدا می کنند از ظرفیت غنی سینمای ایران هم دیدن کنند و فضای بیمارگونه بازار فیلم رنگ خود را عوض کند و به شرایطی برسد که نگاه دولتی از آن دور شود و ادبیات آن به لحن روز در این بازارها تبدیل شود.

مدیران سینمای ایران می توانستند از فرصت مقدماتی جام جهانی و جام باشگاه های آسیا بهره ببرند و در شرایطی که رسانه های منطقه تحت تاثیر نام ایران هستند، فرصتی فراهم بود تا فیلم های ما در کشورهای منطقه اکران می شد و همزمان این دو مقوله کار خودشان را می کردند اما در صورتی که به تنهایی قصد اکران فیلم های ایرانی را در کشورهای منطقه هم داشته باشیم، دیگر تب و تاب رسانه ای تحت عنوان ایران را هم نداریم.

در میان مدیران سینمایی باب شده است که بعد از مدتی کتابچه ای تحت عنوان رویکرد خودشان برای مدیریت سینما منتشر می کنند همانطور که جواد شمقدری، پیش از رسیدن به بهارستان این رویکردها را آماده کرده بود که برآیند آن، تشکیل ساختار سازمان سینمایی،شورای عالی سینما به ریاست رییس جمهور،اصناف سینمای ایران و… بود و یا حجت الله ایوبی که سنت های احساسی خود از جمله گروه هنروتجربه،مدرسه ملی سینما و… را کلید زد که نهایتا منجر به سازمان هایی شد که برای وزارت ارشاد هزینه  بسیاری را به دنبال دارد اما آنچه که حیدریان باید در تدوین این طرح جامع سینما رعایت کند در ابتدا حفظ تمامیت سینمای ایران و برقراری جریان تولید در میان اهالی سینما و تشکیل کارگروه ضربتی اکران به ریاست خودش است تا شرایط اکران به شکل مطلوب و نزدیک به عدالت در شرایط بازار آزاد رقم بخورد و همچنین تلاش برای جلب بخش خصوصی در جهت ساخت سالن های سینمایی حتی با تعداد صندلی کمتر به شکلی که این تعداد صندلی هم می توان با یک برآورد محلی به آن دست یافت تا بتوان موانع سینما نرفتن در میان مردم را کاهش داد.

این طرح جامع نیازمند یک مهندسی ساختاری در جهت چابک سازی دستگاه های زیرمجموعه سازمان سینمایی است به طوری که در هر یک از آنها فضای محفلی و رانتی ایجاد شده حذف شود و به شرایطی برسد که سلیقه در آن به پایین ترین میزان برسد و پیش از این سرمایه جوانان این سرزمین در جیب کسانی که خود را متولی این سینما می دانند، نرود و در برابر آن با رونق تولید موجب ایجاد نشاط در میان اهالی سینما و با ورود جدی به مقوله اکران امنیت سرمایه گذاری حفظ شود.

قطعا مهمترین مسئله در طرح جامع سینما، توجه جدی به جایگاه اصناف باید باشد،‌چرا که صنف خانه سینما این روزها در یک سردرگمی جدی به سر می برند و برای ثبت قانونی خود راهکاری را جلو می روند که در باز تعریف فعالیت اعضای صنف مغایرت بسیار دارد و راهکار ثبت در وزات کار که از سوی هیات مدیره و مدیرعامل خانه سینما به صنوف ابلاغ شده است با شرایطی که وزارت ارشاد برای صنوف تحت عنوان انجمن فرهنگی در نظر گرفته است در تضاد است و این فضا نیازمند یک راهکار تازه و حقوقی است که از سوی مدیران سازمان سینمایی فراموش شده است، چرا که از زمان بازگشایی مجدد خانه سینما، تنها به روشن ماندن چراغ آن برای هیات مدیره و مدیرعامل آن  بسنده شده است!