پاسخ آهنگ، آهنگ است

 بال دیگر پهلوی ها نیز عقب نمی ماند و با جذب و ایجاد مافیای هنری موازی و در همکاری با پهلوی ها به عنوان یار کمکی و بال مکمل پروژه براندازی فرهنگی ایران پس از انقلاب وارد میدان می‌شود: مجاهدین خلق (منافقین). تلویزیون سیمای آزادی به پهلوی ها یاد می‌دهد می‌شود بهتر برنامه های سیاسی ساخت و نسل سوم شبکه های ماهواره ای کپی برداری از سیمای آزادی شکل می‌گیرند. برنامه های میزگردی که در لابلای آنها رقص و آواز برای جذب مردم پخش می‌شود. این آمیختگی هنری پهلوی و منافقین، به حدی است که آندرانیک آساطوریان (آهنگساز و تنظیم کننده ارمنی) که رسما از دهه هفتاد به گروهک تروریستی مجاهدین خلق می‌پیوندد، آهنگسازی و تنظیم بسیاری از آلبومها و کنسرت‌های خوانندگان لس آنجلسی از گوگوش تا ابی و ویگن و هایده و داریوش و فرهاد و سیاوش قمیشی، شب پره و هاتف و... را انجام می‌دهد.  
این دوره همزمان با عصر اصلاحات در ایران است. به‌تدریج نسل چهارم شبکه های ماهواره ای یعنی تلویزیون های مرداکی شکل می‌گیرد. فارسی وان، پرشین ام بی سی (متعلق به عربستان) که تمامی تمرکز خود را بر پخش سریال های هدفمند آمریکایی معطوف می‌کنند و نشان می‌دهند با پخش سریال چقدر آسان می‌توان جامعه ایران را جذب خود کرد و آن‌را کنترل نمود. نسل پنجم شبکه های ماهواره ای با بی بی سی فارسی و برنامه سازی حرفه ای سیاسی توانست کار بیست ساله شبکه های قبلی را به بسیج سیاسی انتخابات 88 بکشاند. نسل پنجم با شبکه من و تو، «جم تی وی» و «وی او ای» اینک پرمخاطب ترین شبکه های ضدانقلاب را در برمی گیرد. 
روشن است، کل پروژه موسیقی و هنر فاسد، اگرچه در ظاهر تفریح و فان و سرگرمی، اما پروژه ای باطنا سیاسی و ضدفرهنگی است که به زعامت تفاله های باقیمانده از رژیم منحوس پهلوی و اپوزیسیون های برانداز خارج نشین دست در دست جریان های نفوذ مستقر در داخل کشور به تحرکات براندازی خویش ادامه می دهند. در این بین، موسیقی برانداز 
و سیاه سیاسی، بخش عریان و آشکار این مافیای پیر است که تقریبا تم تمامی این آهنگ‌ها، مشترک و یکسان است: ارائه چهره ای سیاه از ایران پس از انقلاب، پر از اعدام و کشتار و تیرباران و زندان و ضدشادی و فقر و گرسنگی و قحطی و سپس با تکیه بر این تم، دعوت به خیزش و شورش و بپاخاستن! این ماموریت سیاسی مافیای فاسد هنری حتی در اوج جنگ تحمیلی، دست از سر انقلاب برنداشت و به کمک دشمن و تخریب روحی انقلابی مردم ایران آمد. حمیرا(پروانه افشار)در بحبوحه جنگ تحمیلی با آهنگ «بهار بهاره امسال» در قالب دلسوزی برای شهدا تصویری سیاه، پر از قتل و کشتار و زندان و ناامیدی از ایران عصر جنگ ارائه کرد تا مردم شیفته امام و انقلاب را از انقلاب و جنگ متنفر کند. هاتف، نفر بعدی بود؛ خواننده سرود انقلابی معروف "الله الله تو پناهی بر ضعیفان" که به عنوان خواننده ای سیاسی با تطمیع جذب مافیای نظامی نادری-امیرقاسمی در لس آنجلس شد، با آهنگ‌های سیاسی خود به مبارزه با جمهوری اسلامی پرداخت.  ابی (ابراهیم حامدی) از دیگر خوانندگان لس انجلسی دست پرورده همین مافیاست که با اشعار برانداز و سیاه سیاسی، ضدیت خود با انقلاب اسلامی و نوکری خود برای مافیای پهلوی را بارها به اثبات رسانده است؛ از جمله ترانه «نون و پنیر و سبزی» که باز هم با ترسیم چهره ای سیاه و اعدام و زندان مردم را تحریک می‌کند به جنگ با جادوگر (رهبر جامعه) بروند. توصیفاتی از عصر انقلاب که گویی توصیف واقعی از چنگال آهنین ساواک و عصر سیاه شاهنشاهی است. ترانه ای سروده شهیار قنبری فرزند حسن قنبری نوکر معروف دربار محمدرضا پهلوی که با ترانه های شیطانی خود لحظه ای از ضدیت با حضرت امام و انقلاب اسلامی، فروگذار نکرده و اسفناک آنکه اشعار و کتب این فرد در دوره خاتمی در داخل ایران مجوز نشر می‌گیرد و به شکل گسترده منتشر می‌گردد! شمار این دست آهنگ‌ها زیاد است، آهنگ "هلا" از ابی هم باز درست با همین تم و تنها با کلمات دیگری "همه عاشقان در تبعیدند و به‌جای نان، در ایران بین مردم گلوله قسمت شد و تشبیه رهبران انقلاب به دیو! و در آخر شکسته شدن شب ترس و یاس و سکوت"! شهرام شب پره (نادری افشار) فرزند زعیم این مافیا و رانت خوار اعظم دربار پهلوی با آهنگ "ایران": لب‌ها بسته، کمرها خم شده، بهشت ما رنگ جهنم شده، دیار بر باد رفته و.. با همین تم آهنگ براندازی خوانده است! داریوش اقبالی با آهنگ "بچه ها" و "به بچه هامون چی بگیم" و.. باز در همین قالب و تم تکراری، به القای ویران بودن ایران و استبدادی بودن نظام حاکم  و شعار "آزادی" دین سیاسی خود را به این مافیا ادا کرده است. خوش‌خدمتی داریوش اقبالی به گروه های 
سکولار و ضد دین در بین خوانندگان لس آنجلسی زبانزد است. 
حمایتش از شاهین نجفی ملعون (خواننده توهین کننده به اهل بیت علیهم السلام) اوج  خباثت این مهره مافیای نادری-امیرقاسمی را به اثبات می رساند. آهنگ مشترک گوگوش و سیاوش قمیشی که در آن کابوس خود از چهل سالگی انقلاب را برملا کرده اند، دنباله همین بخش موسیقی سیاه برانداز است. 
 آنچه پیداست، مافیای آقازاده های پهلوی در این نیم قرن، با پول های دزدی مردم ایران و با پشتوانه های فکری و مالی یهودی، خواننده ها و سلبریتی های سیاه زیادی را پرورش دادند. کسانی که در این مدت حتی ظاهرا از آنها جدا شدند ولی همیشه به عنوان سگ وفادار آن مافیا عمل کرده اند. در این بین مافیای پهلوی برخی خواننده ها نظیر معین را بدلیل همراه نشدن با مواضع سیاسی بایکوت کردند و خواننده هایی مثل شهرام کاشانی و بازیگرانی مثل سعید کنگرانی را به اعتیاد و خاک سیاه نشاندند تا غذای خود را از سطل آشغال های آمریکا درآورند. 
 در طرف مقابل، ترانه سیاسی انقلابی و اسلامی، قدمتی به درازای چهل سالگی انقلاب ولی لاغر و کم شمار دارد. موسیقی انقلابی به شکل زیرزمینی در بحبوحه انقلاب شکل گرفت ولی سالها به اسم "پرهیز از موسیقی" سهوا یا عمدا راکد و مات ماند. فهم نادرست از قدرت موسیقی برای ترویج ارزش‌های انقلاب، ممنوعیت نمایش ساز در صداوسیما به جای بهره برداری از قدرت موسیقی، نفوذ افراطی ها و تفریطی ها در عرصه های هنری، باعث شده پژواک انقلاب، تصویرسازی مثبت از انقلاب و اسلام در بین آهنگها و ترانه های ما گم شود و یا حداکثر به اسم "ایران" و نه "انقلاب" خوانده شود. حتی موسیقی مذهبی گاه با شرم و لفافه تداوم داشته است به نحوی که برخی خوانندگان ترانه ای برای اهل‌بیت می‌خوانند اما از ذکر نام مقدس آن امام در شعر خود خجالت می‌کشند! همان فضای قبح یا شرم از "وابسته به نظام بودن" ، از "مسلمان بودن"، از "شیعه بودن" که درست در سینما هم وجود دارد و یک بار با فریاد انقلابی ابراهیم حاتمی کیا، شکسته و خرد شد. صدای قلم در جای خود اما تبریک چهل سالگی انقلاب، انقلابی بر دست‌های مردم باید با هنر و صدای موسیقی الهی زمزمه شود. پاسخ آهنگ، آهنگ است، پاسخ هنر، هنر. پاسخ نخبه هنری منفی را باید نخبه هنری مثبت دهد و این یعنی منتظر حرکت آهنگساز و خواننده و ترانه سرای انقلابی هستیم. بیش از پیش. هنرمندانه تر و پرشهامت تر. 
صدالبته سیمای جمهوری اسلامی بجای بایکوت کردن نمایش موسیقی، بجای تاسیس شبکه تلویزیونی خنثایی همچون شبکه شما، لازم است به فکر تاسیس شبکه تلویزیونی موسیقی باشد، پیش از آنکه مافیاهای براندازی همچون مافیای نظامی نادری -امیرقاسمی و دیگر گروه های برانداز و اپوزیسیون و خارج نشین به پشتوانه پول های سرقت شده و صدقه های عربستان سعودی و اسرائیل و آمریکا فضا را به جایی ببرند که دیگر نتوان مخاطب خاکستری موسیقی در ایران را حتی جذب کرد.

محمد عبدالهی