کودکی که موسیقی اصیل گوش ندهد سراغ ساسی مانکن می‌رود

حدود دو دهه است که کودکان با برنامه‌ای که شخصیت اصلی آن داریوش فرضیایی یا همان عموپورنگ است رشد کردند و از دیدن آن موضوعات فراوانی را آموختند، برنامه‌ای که هرچند گاهی مورد توجه مدیران قرار نمی‌گیرد و بودجه چندانی را هم شامل نمی‌شود اما همچنان در تلاش است تا با بهترین روش اصلی‌ترین نکات زندگی را به کودکان آموزش دهد. در سال‌های اخیر موانع زیادی سر راه این برنامه قرار گرفت اما موفق نشد تا ضبط برنامه را متوقف کند، اما متاسفانه ویروس کووید ۱۹ که چند ماهی است گریبان تمام جهان را گرفته، حدود دو هفته است که گریبان برنامه «بچه محل» را هم گرفته و عوامل این سریال با شیوع موج دوم کرونا و برای حفظ سلامتی خود، حدود دوهفته ضبط این برنامه را متوقف کردند، اما قرار است این برنامه بار دیگر از عید قربان مهمان خانه‌ها شود. به همین بهانه گفت‌وگویی با مسلم آقاجانزاده، تهیه‌کننده این سریال کودک داشتیم که در ادامه می‌خوانید.

مدتی است که برنامه «بچه محل» روی آنتن شبکه دو سیما نمی‌رود و شایعاتی مبنی بر متوقف شدن ضبط ادامه این برنامه منتشر شده است. شما چه قدر این موضوع را تایید می‌کنید؟

اخبار فرهنگ و هنر - با شیوع موج دوم کرونا ما حدود دو هفته ضبط برنامه را متوقف کردیم. به این خاطر که برای سلامتی همکاران احساس خطر کردیم. قسمت‌های جدید فصل دوم از جمعه به مناسبت عید قربان تا محرم، روی آنتن شبکه دو سیما می‌رود.

فصل سومی هم در کار است؟

بله، فصل سوم 30قسمت است که بعد از محرم و صفر پخش خواهد شد.

در یک سلسله انتقاداتی که نسبت به فصل اول برنامه وارد شد، نکته‌ای وجود داشت و آن هم این بود که چرا این محله مسجدی ندارد؟

محله مسجد دارد، یک سری از قسمت‌ها را به تناسب فضا ساخته‌ایم و یک‌سری دیگر را نقاشی کرده‌ایم. از پنج سال پیش محله مسجد داشت منتهی چون فضای کار طنز بود، نمی‌توانستیم خیلی وارد فضای مسجد شویم. چون تمام شخصیت‌های ما طنز است و این موضوع ممکن بود حرمت مسجد را زیر سوال ببرد. قرار بود از ابتدا فرهنگسرا بسازیم چون یک ایده‌ای پشت آن بود و به خاطر کرونا این ایده اصلی کاملا به هم ریخت، قرار بود یک شو نمایشی اجرا شود که در آن فرهنگسرا محور داستان بود.

یعنی فضایی برای ورود کودکان در نظر گرفته شده بود؟

بله، یک سالن ۱۵۰ نفره بسیار مدرن ساخته شده است تا بچه‌ها بتوانند آنجا حضور پیدا کنند. اما به خاطر کرونا ما دیگر نمی‌توانیم بچه‌ها را بیاوریم و به طور کلی فرمت همه چیز به هم ریخته است. به یک‌سری از برنامه‌های دیگر اجازه دادند که تماشاچیان خود را داشته باشند و به روند سابقشان ادامه بدهند اما ما چون کارمان کودک است و سلامتی بچه‌ها بسیار مهم‌تر است، سازمان به هیچ عنوان به ما مجوز حضور کودکان با جمعیت بالا را نداد. در حد ۱۰ نفر می‌توانیم مهمان بیاوریم ولی بیشتر نه. به همین دلیل آن پروژه کاملا کنسل شده است.

یک نکته دیگر اینکه به خاطرانتقادات یک روحانی را به برنامه آوردید یا این موضوع از قبل طراحی شده بود؟

قبل از این انتقادات، متن فصل دوم نوشته شده بود و ما حتی بخش‌هایی از فیلمبرداری را نیز آغاز کرده بودیم اما زمان پخش قسمت‌های جدید مصادف شد با انتقادات. چیزی که وجود دارد این است که این موضوع ایده ما بود، همین روحانی، عید هم در برنامه ما حضور داشت و در مورد یک‌سری موضوعات صحبت می‌کرد. ایشان  بارها به مناسبت‌های مختلف به برنامه دعوت شده است.

هیچ کس نمی‌گوید وا مصیبتا که یک کودک ساسی مانکن گوش می‌دهد و او هم می‌گوید اول اینستاگرام بعد درس و مشق و از الفاظ بسیار زشت و ناجور استفاده می‌کند و بسیاری از کودکان ما این آهنگ را گوش می‌کنند و این تهاجم فرهنگی است، اگر موسیقی فولکوریک اصیل و شاد ایرانی را گوش کنند بهتر است یا یک آهنگ شیش و هشت مبتذل؟ اگر کودک موسیقی اصیل خود را گوش ندهد قطعا موسیقی مبتذل ساسی مانکن را گوش می‌دهد

یک انتقادی که وارد می‌شود این است که موسیقی برنامه زیاد است؛ شما تا چه اندازه با این موضوع موافقید؟

اگر کسی دنبال کننده این برنامه باشد می‌داند که سری‌های قبلی ما حداقل ۸موسیقی پخش می‌کردیم و در این فصل چون ساختار کار ما نمایشی است، در هر قسمت بیشتر از ۳موسیقی استفاده نمی‌کنیم و تعداد بسیار کمتر شده است چون ساختار برنامه تغییر کرده است.

در بین موسیقی‌هایی که در برنامه اجرا می‌شود آهنگ محلی نیز وجود دارد، که البته به این موضوع هم بسیار انتقاد شده بود.

من نمی‌دانم از آهنگ محلی ایرانی چه توقعی دارند؟ اگر کسی فرهنگ موسیقی فولکلوریک را بداند، در جریان است که این سبک موسیقی را یا برای عزا می‌ساختند یا برای عروسی و من در کار طنز کودکانه نمی‌توانم از موسیقی عزا استفاده کنم.

ما از موسیقی فولکلوریک، شاد و اصیل ایرانی استفاده می‌کنیم تا نسل جدیدمان هم با آن آشنا شود، موسیقی مازندرانی، لُری، رَشتی، تُرکی، کُردی و دیگر اقوام اساسا موسیقی‌های شادی است و همه به این موضوع ایراد می‌گیرند و می‌گویند وا مصیبتا، اما هیچ کس نمی‌گوید وا مصیبتا که یک کودک ساسی مانکن گوش می‌دهد و او هم می‌گوید اول اینستاگرام بعد درس و مشق و از الفاظ بسیار زشت و ناجور استفاده می‌کند.

متاسفانه بسیاری از کودکان ما این آهنگ را گوش می‌کنند و این تهاجم فرهنگی است، اگر موسیقی فولکلوریک اصیل و شاد ایرانی را گوش کنند بهتر است یا یک آهنگ شیش و هشت مبتذل؟ اگر کودک موسیقی اصیل خود را گوش ندهد قطعا موسیقی مبتذل ساسی مانکن را گوش می‌دهد.

اتفاقا این موضوع جای تقدیر دارد چرا که یک کودک هم اصالتش را درک می‌کند و هم با فرهنگ کشورش آشنا می‌شود.

بله، آن کودکی که اهل مازندران است یا کُرد و تُرک است، چرا نباید به زبان اصیل خودش افتخار کند؟ اگر ما کاری نکنیم که آن کودک به اصالتش افتخار کند، بعد نتیجه‌اش می‌شود یک کودکی که خانواده سعی دارند زبان و اصالتش را از او بگیرند و با اصرار با او فارسی صحبت کنند در صورتی که زبان فارسی را به مرور و در مدرسه باید یاد بگیرد.

به یک کودک گیلک می‌گوییم بلدی گیلکی صحبت کنی؟ می‌گوید نه! چرا این اتفاق می‌افتد؟ چون هیچ کس او را تشویق نکرده که لهجه تو قشنگ‌ترین لهجه است. حتی برای ترویج این موضوع، پدرعموپورنگ را تُرک در نظر گرفتیم تا نشان دهیم چه قدر انسان فرهیخته و با شخصیتی است و به هیچ عنوان هدف چیز دیگری نبوده و این موضوع درمورد بقیه شخصیت‌ها نیز صدق می‌کند.

در یک نظر سنجی این برنامه با ۲۰درصد مخاطب جایگاه هشتم را به خود اختصاص داد، آمار کمی نیست؟

آن نظرسنجی که انجام شده است از افراد بالای پانزده سال بوده و ما بین بزرگسالان 20درصد مخاطب داشتیم که رقم نسبتا خوبی است، البته قطعا یک بزرگسال برنامه متناسب با سنش را که در زمان مناسبی پخش می‌شود نگاه می‌کند، برنامه ما ۷عصر پخش می‌شود و یک بخشی از بزرگسالان سرکار هستند.

یک اشکالی وجود دارد، آن هم این است که مقایسه برنامه کودک با سریال و برنامه بزرگسال کار اشتباهی است، هیچ وقت مخاطبان تئاتر را با سینما مقایسه نمی‌کنیم چون تفاوت زیادی وجود دارد و این موضوع درباره برنامه کودک و برنامه بزرگسال نیز صدق می‌کند.

بله، دقیقا مشکل همینجاست. ما اگر یک قیاس درست انجام دهیم متوجه می‌شویم که در میان بزرگسالان ما ۲۰درصد مخاطب داریم، اما قطعا حدود ۶۰درصد هم مخاطب کودک داریم. در نظرسنجی‌های گذشته، آمار و ارقامی موجود است که نشان می‌دهد ما در نظرسنجی کودک هیچ وقت پایین‌تر از ۷۰درصد نیامدیم و مشخص است با نظرسنجی از بزرگسالان پر بیینده‌ترین برنامه تلویزیون چه چیز می‌تواند باشد، بعضی از برنامه‌ها ۵۰درصد بیننده دارند اما اگر واقعا تعداد بیینده‌های کودک و بزرگسال برنامه را روی هم قرار دهیم، به ۶۰درصد نمی‌رسد؟ خود این موضوع بسیار جای ابهام دارد. مخصوصا در قسمت‌های جدید که محمد بحرانی و حامد آهنگی را آوردیم که قصه‌ها و فضاهای جذابی را برای مخاطب ایجاد کردند.

امسال سال جهش تولید است و ما نمی‌توانیم در برنامه کودک به بچه‌ها جهش تولید را توضیح دهیم به جای آن یک شخصیتی را مانند داداش جان در داستان قرار می‌دهم که مخترع است و اهالی محل هرچیزی که احتیاج دارند را در درون خودشان حل می‌کنند و به محله‌های دیگر نمی‌روند و این به کودک آموزش می‌دهد که خلاق باشد، خودش فکر کند، مشکلش را حل کند و آن را بسازد بدون اینکه بخواهد از جای دیگر کمک بگیرد و این یعنی جهش تولید. یعنی هرچیزی که در کشور داری با اتکا به نیروهای خودت آن را فراهم کن و کودک هم این موضوع را به خوبی درک می‌کند

با اینکه قصه‌های جذاب و بازیگران خوبی دارید اما اساسا این برنامه آنچنان به چشم نمی‌آید.

بله، متاسفانه مشکل همینجاست، چون ما اسممان کودک است، نه کسی درباره ما چیزی می‌نویسد و نه آنطور که باید و شاید به ما پرداخته می‌شود. و در نهایت می‌آیند نام چند برنامه با مجری‌های محبوب را می‌گویند و در آخر آمار روی این چند برنامه تغییر می‌کند. چرا این اتفاق می‌افتد، نکته اول اینکه بیشتر مخاطبانشان بزرگسال هستند و نظرسنجی هم از آنها صورت می‌گیرد، نکته دوم اینکه این برنامه‌ها شب پخش می‌شوند و مدیران آن زمان خانه هستند و برنامه را می‌بینند. اما خیلی‌ها به من می‌گویند که این برنامه را با خانواده می‌بینیم مخصوصا سری آخر برنامه.

و با وجود این شرایط باز هم شما به کار خود ادامه می‌دهید؟

بله، عده‌ای به ما می‌گویند چرا ادامه می‌دهید جان و سلامتی بازیگران مهم‌تر است. اما وظیفه یک هنرمند این است که در شرایط بحرانی و شرایطی که مردم نیاز به تفریح و شادی دارند، کار کند، مانند کادر پزشکی، کادر نظامی و بسیاری از مشاغل که نمی‌توانند در این شرایط کارشان را تعطیل کنند، ما هم نمی‌توانیم چون یک مسئولیت سنگین فرهنگی روی دوشمان است. اگر همه هنرمندان بخواهند به این فکر کنند که کرونا است و ما می‌نشینیم خانه، پس اوضاع فرهنگی ما چه می‌شود؟ این میان مردم ما چه گناهی کردند؟ در خانه نشسته‌اند و حوصله‌شان سر می‌رود و بخاطر مشکلاتی که دارند و اوضاع اقتصادی اعصاب والدین به هم ریخته است و به تناسب اعصاب بچه‌ها نیز تحت تاثیر قرار می‌گیرد.

یک موضوعی خیلی مطرح می‌شود و آن هم این است که چرا باید روابط عاشقانه پدر و مادر عموپونگ به این صراحت در برنامه کودک نشان داده شود؟

اتفاقا یک شخصیت طنز خیلی بامزه‌ای درآمده است که یک پیرمرد و پیرزن علاقه خودشان را به هم ابراز می‌کنند و بحثی که درآن وجود دارد بحث دوست داشتن میان اعضای خانواده است. در برخی از خانواده‌های ما این موضوع وجود دارد که والدین از ابراز احساسات به یکدیگر مقابل فرزندانشان خجالت می‌کشند و این محبت را ابراز نمی‌کنند و کودک هم یاد نمی‌گیرد. حتی در آموزه‌های دینی ما هم این موضوع مطرح شده است که به اعضای خانواده خود محبت کنید و ما این موضوع را در فضای طنز و به صورت غیرمستقیم نشان می‌دهیم که چه ایرادی دارد افراد خانواده به هم محبت کنند؟ این موضوع غیرمستقیم آموزش داده می‌شود؛ مانند جهش تولید، امسال سال جهش تولید است و ما نمی‌توانیم در برنامه کودک به بچه‌ها جهش تولید را توضیح دهیم به جای آن یک شخصیتی را مانند داداش جان در داستان قرار می‌دهم که مخترع است و اهالی محل هرچیزی که احتیاج دارند را در درون خودشان حل می‌کنند و به محله‌های دیگر نمی‌روند و این به کودک آموزش می‌دهد که خلاق باشد، خودش فکر کند، مشکلش را حل کند و آن را بسازد بدون اینکه بخواهد از جای دیگر کمک بگیرد و این یعنی جهش تولید. یعنی هرچیزی که در کشور داری با اتکا به نیروهای خودت آن را فراهم کن و کودک هم این موضوع را به خوبی درک می‌کند. 

دوران کودکی ما شخصیت‌های مخترع ما پروفسور بالتازار بود که در آن فضای طنز کودکانه نشان می‌داد که اگر چیزی نیاز داری خودت آن را بساز. در برنامه ما هم داداش جان، حکم پروفسور بالتازار را دارد.

چون کار من کودک است باید دستمزد کمتر بدهم؟ من می‌توانم به بازیگرم بگویم نصفه خرج کند؟ یا چون مثلا کار کودک انجام می‌دهند نصفه غذا بخورند، یا نصفه رفت و آمد کنند؟ بازیگر همان بازیگر است و خوشبختانه این موضوع را مردم می‌بینند و هرکجا که پای مردم در میان است برنامه ما هم رتبه می‌آورد، اما متاسفانه چون کار کودک می‌کنیم بین مدیران اول نیستیم.

و برای ساخت این برنامه مشکل بودجه دارید؟

بودجه‌ای که ما می‌گیریم نصف برنامه بزرگسال و سریال است. هزینه ساخت برنامه‌ای که من می‌سازم چه تفاوتی با سریال بزرگسال دارد که بودجه ما نصف است؟ من هم همان لوکیشن را دارم، همان بازیگر را دارم، همان میزان باید پول لامپ بدهم هزینه گریمور بدهم. اتفاقا گریموری که در این کار با ما همکاری می‌کند، شهرام خلج است که یکی از بهترین گریمورهای سینما است یا کسی که کار موسیقی این برنامه را می‌دهد، برای احسان خواجه‌امیری و محمد علیزاده هم موسیقی می‌سازد، همین آدم برای من هم موسیقی می‌سازد، فرقش چیست؟ من برای افزایش کیفیت کار سعی کردم بهترین‌ها را جذب کنم.

چون کار من کودک است باید دستمزد کمتر بدهم؟ من می‌توانم به بازیگرم بگویم نصفه خرج کند؟ یا چون مثلا کار کودک انجام می‌دهند نصفه غذا بخورند، یا نصفه رفت و آمد کنند؟ بازیگر همان بازیگر است و خوشبختانه این موضوع را مردم می‌بینند و هرکجا که پای مردم در میان است برنامه ما هم رتبه می‌آورد، اما متاسفانه چون کار کودک می‌کنیم بین مدیران اول نیستیم.