حدیث معروفی که حضرت سکینه از امام حسین (ع) روایت کرد

 امروز پنجم ربیع الاول مصادف است با سالروز وفات حضرت سکینه(س)  دختر امام حسین (علیهما السلام). حضرت سکینه که در روز عاشورا بین ۱۰ تا ۱۳ سال سن داشتند، نخستین راوی حدیث معروف «شیعتی ما إن شربتم ماء عذب فاذکرونی» است. وفات حضرت سکینه (ص) در سال ۱۱۷ ه. ق در مدینه یا دمشق اتفاق افتاد.

حضرت سکینه ، دختر ابی عبدالله الحسین (ع) و رباب، دختر امرء القیس است. نام اصلی وی، " آمنه" بود و مادرش رباب او را به " سکینه" ملقّب ساخت.

این بانوی شریف علوی در دامن مهرانگیز پدر ارجمندش حضرت امام حسین (ع) و مادر گرانمایه‌اش حضرت رباب (س) و عمه بزرگوارش حضرت زینب کبری (س) پرورش یافت و از راهنمایی و تربیت ناب برادرش حضرت علی بن الحسین (ع)، در ایّام امامت آن بزرگوار، بهره‌های وافر یافت.

وی از زنان خردمند و دانای عصر خویش بود. علاوه بر بهره‌مندی کامل از حُسن جمال، از فضایل معنوی مانند تعّبد، تدیّن و تقوای الهی برخوردار بود و در زمینه شعر، سخنوری و فصاحت بیان از ممتازان عصر و خانه وی، همیشه مجمع ادبا، شُعرا و سخن سرایان عرب بود.

امام حسین (ع) به تمامی فرزندانش، از جمله سکینه، عشق و علاقه داشت و آنان را به خاطر برخورداری از فضایل و کمالات نفسانی، بسیار دوست می‌داشت.

آن حضرت، پس از واقعه کربلا، به مدت ۵۷ سال زندگی کرد. در آغاز، تحت کفالت برادر بزرگوارش امام زین العابدین (ع) قرار داشت تا این که ازدواج نمود و به خانه همسرش نقل مکان کرد.

نمونه‌هایی از ویژگی های این بانوی بزرگ حضرت سکینه (س)

۱- مدافع ولایت
حضرت سیکنه پس از حادثه کربلا و در عصر امامت برادرش، امام علی بن الحسین (علیهما السلام) نیز از مدافعان امامت و ولایت بود وبارها برای تقویت بنیه مالی امامت، اموالی را تقدیم امام سجاد (علیه السلام) میکرد. نیز هنگامی که شنید ابن مطیر، خالدبن عبدالملک، حاکم مدینه در روزهای جمعه به هنگام خطبه های جمعه بر فراز منبر، امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) را سبّ می کند، به همراه کنیزان خود به مسجد می آمد و مقابل ابن مطیر موضع می گرفت و هرگاه آن خطیب، حضرت را سب و دشنام می داد، حضرت سکینه به همراه کنیزان و همراهان خود، ابن مطیر را سب و لعن می کردند و جواب وی را می دادند. حاکم مدینه در مقابل شجاعت فرزندعلی (علیه السلام) ناتوان گشته بود و به جهت موقعیت و پایگاه اجتماعی او، قدرت رویارویی با وی را نداشت، دستور می داد تا کنیزان آن حضرت را بزنند!.

۲- فنا در بحر عظمت الهی
از دیگر مشخصه های روحی حضرت سکینه، عبادت و معنویت بود که از وی چهره ای ممتاز ساخت. او جز به خدا نمی اندیشید.

۳ - وداع با پدر
هنگامی که امام حسین (علیه السلام) برای وداع باسکینه آمد، به وی فرمود: «ای سکینه، پس از شهادت من گریه تو طولانی خواهد بود. مرا با اشک خویش مسوزان، مادامی که جان در بدن دارم و هنگامی که کشته شوم، تو اولی هستی که در سوگ من بنشینی.» هنگامی که کاروان اسیران از کنار قتلگاه عبور می‌کرد، حضرت سکینه خود را بر روی بدن مطهر او انداخت، آن را بوسید و ناله و گریه سر داد، به گونه‌ای که همه حاضران را به گریه انداخت. کسی توان نداشت که وی را از بدن مطهرپدرش جدا سازد تا انکه سپاه دشمن به زور این کار را انجام داد.

حدیث معروفی که حضرت سکینه از امام حسین (ع) روایت کرد

ایشان می فرماید: بعد از شهادت پدرم به هنگام عبور از جسدهای مطهر آن بدن نازنین را در برگرفتم و بی هوش شدم، در آن حال شنیدم که پدرم می‌فرمود:
شیعتی ما إن شربتم ماء عذب فاذکرونی أوسمعتم بغریب أوشهیدفاندبونی
وَ أَنَا السّبط الّذی مِن غیر جُرم قتلونی وبجُردِالخیلِ بَعْدَالْقَتلِ عَمداًسَحقونی
لَیتکُم فی یَومِ عاشُورا جَمیعاً تَنظرونی کَیفَ أَسْتَسْقِی لِطِفلی فَأَبَواأَنْ یَرْحَمُونی
«شیعیان من هر گاه آب خوش گوارایی می‌نوشید مرا یاد کنید (که تشنه لب شهید شدم) و هر گاه خبر غربت وشهادت شهیدی را شنیدید بر من سوگواری کنید. من نواده پیامبرم که بی گناه مرا کشتندو پس از کشتن به عمد بدنم را زیر سم اسبان کوبیدند. کاش همه در روز عاشورا بودید ومی دیدید که چگونه برای کودکم طلب آب کردم و دشمن از دادن آب دریغ ورزید. آن‌ها به جای آب گوارا با تیر ستم او را سیراب کردند، وای بر آن‌ها که دل رسول جن و انس را جریحه دار ساختند، شیعیان! در هر زمان هر چه در توان دارید آنان را لعنت کنید.»

حضرت سکینه در کاروان اسیران آل محمد (علیهم السلام)
سکینه دختر امام حسین (علیه السلام) با دلی خونین، به همراه کاروان اسیران آل محمد (علیهم السلام) کربلا را به قصد کوفه و شام ترک کرد. وی همچون دیگر خواهران و دختران حضرت سیدالشهدا (علیه السلام) شاهد فاجعه خونین کربلا بود. سکینه تمام وقایع عاشورا را باچشم خویش دید. صدای «هَلْ مِنْ مُعِین» پدر را می شنید که به آسمان بلند بود. بانوان حرم رسالت و پرده نشینان خاندان امامت را شاهد بود که، چون خصم بداندیش آتش به خیمه هاشان افکنده بود. اما با این همه مصیبت و بلا، او ناشکیبایی نورزید و ازجاده تسلیم خارج نشد. در طول دوران اسارت، برای رساندن پیام شهیدان و برملاء ساختن ماهیتِ حکومت ستم پیشه امویان تلاش کرد.

همچنین او در وضعیت دشوار اسارت، که از جهات گوناگون در عجز و ناتوانی از انجام تکالیف بوده اند، درصیانت از حجاب و حفظ حریم آل عصمت می کوشید.

روایت شده است که حضرت سکینه از سهل بن سعد ساعدی، صحابی پیامبر، می خواهد که با پرداخت درهم و دیناری از حاملان سرشهیدان درخواست کند که اندکی سرها را از کاروان اسیران آل محمد (صلی الله علیه وآله) فاصله دهند تا نگاه های آلوده شامیان به حریم حرم حسینی خیره نگردد.

 

خواب سکینه در دمشق

در برخی از منابع خوابی از حضرت سکینه در دمشق نقل شده است. به گفته ابن نما حلی، او خواب دیده بود که پیامبر اسلام، حضرت آدم، حضرت ابراهیم، حضرت موسی و حضرت عیسی برای زیارت امام حسین به کربلا می‌روند در حالی که پیامبر اسلام محاسنش را به دست گرفته و گاهی به زمین می‌افتاد و گاهی از زمین بلند می‌شد. همچنین حضرت فاطمه، حوا، آسیه، مریم و خدیجه نیز آمده بودند در حالی که حضرت زهرا دست بر سر گذاشته بود و گاهی به زمین می‌افتاد و گاهی برمی‌خیرد. او خود را به حضرت زهرا رساند و شروع کرد به گریه کردن حضرت زهرا به او گفت. سکینه جان بس است که ناله‌ات جگرم را آتش زد و بندهای قلبم را قطع کرد. این پیراهن آغتشه به خون پدرت حسین است که از آن را خود جدا نمی‌کنم تا خدا را ملاقات کنم.

بازگشت به مدینه

پس از پایان اسارت سکینه نیز به همراه کاروان اسرا به مدینه بازگشت، اما از چند و چون زندگانی او در مدینه تا وفات ایشان در منابع خبر موثق و مورد اطمینان چندانی در دست نیست. شاید بتوان گفتگوی سکینه با دختر عثمان را از معدود خبرهای مورد اعتماد در این دوره دانست.

نقل شده که سکینه روزی با دختر عثمان در مجلسی حاضر بود، دختر عثمان برای فخرفروشی گفت: «أنا بنتُ الشهید: من دختر شهید هستم» سکینه جوابش را نداد تا زمانی که صدای اذان برخاست، همین که مؤذن گفت: «أشهدُ أنّ محمداً رسول الله(ص)» سکینه گفت: «این پدر من است یا پدر تو؟» دختر عثمان شرمسار شد و گفت: «دیگر به شما فخر نخواهم فروخت».

وفات

در چگونگی و محل وفات سکینه اختلاف شده است. بنا بر نقل بسیاری از منابع و مآخذ وفات ایشان در روز پنجم ربیع الاول سال ۱۱۷ هجری قمری در زمان امارت خالد بن عبدالله بن حارث و به نقلی خالد بن عبدالملک در مدینه اتفاق افتاده است. بنا بر نقل منابع اهل سنت، خالد بن عبدالله بر او نماز خواند و او را در قبرستان بقیع به خاک سپردند.

محل دفن

بعضی بر این باورند که حرم حضرت سکینه (س) در کشور سوریه شهر شام(دمشق) است، مرحوم علامه سید محسن امین عالم بزرگ شیعه، بر این باور بودند که حرم سکینه ای که در دمشق است، هیچ ارتباطی به حضرت سکینه(س) دختر امام حسین(ع) ندارد و تنها تشابه اسمی میان این دو، شبه ی دفن دختر امام حسین(ع) در شام را به وجود آورده است. این حرم مربوط به سکینه دختر یکی از ملوک شام است، زیرا بر صندوقی که بر قبر نهاده‌اند به خط کوفی مشجر عنوان سکینه لقب الملک نوشته شده است. مرحوم حاج شیخ عباس قمی نیز نظر مرحوم سید محسن امینی را تصدیق نموده است.

بنابر این آن گونه که مورخان نوشته‌اند، حضرت سکینه(س) در مدینه مقیم بوده و در آنجا رحلت نموده است.