مهدویت جزئی از اولین نیازهای کودک است

نشست «داستان مهدوی برای کودکان» با حضور حجت‌الاسلام‌والمسلمین علیرضا سبحانی‌نسب (نویسنده و مدیر انتشارات جمال) و منصوره مصطفی‌زاده (نویسنده و مروج کتاب) در سرای اهل قلم خانه کتاب و ادبیات ایران برگزار شد.

مهدویت جزئی از اولین نیاز‌های کودک است
علیرضا سبحانی‌نسب در ابتدای این نشست در توضیح ضرورت آشنایی کودک با امام زمان (عج) گفت: بخشی از نیاز‌های کودک به نیاز‌های جسمی و بخش دیگر به نیاز‌های روحی بازمی‌گردد. مهم است که از چه سنی چه غذایی به کودک بدهیم. نیاز‌های دیگر نیز به همین روال است. ولی برخی از نیاز‌های کودک به سن آن بستگی ندارد بلکه به انسان بودن او بستگی دارد؛ حتی به جنسیت هم ربطی ندارد. یکی از نیاز‌های جدی کودک، داشتن جهان‌بینی درست است. به نگاه ما جهان‌بینی توحیدی، درست‌ترین جهان‌بینی عالم است. اولین نیاز‌های کودک، داشتن جهان‌بینی توحیدی است و مهدویت جزئی از این جهان‌بینی به شمار می‌آید.

او با اشاره به کار‌های شیطانی در جامعه عنوان کرد: ناامیدسازی جامعه نسبت به آینده کار شیطانی است. برخی عالم را در این لحظه، در این زمان و در اینجا می‌بینند؛ لذا جهان برتر و بهتر را انکار می‌کنند. دقیقا تمام کار‌هایی که شیطان انجام می‌دهد. در ابتدا ما را از آنچه خداوند قرار است به ما بدهد، ناامید می‌کند و بعد ما را به دنبال فحشا می‌فرستد. فحشا یعنی کار‌های زشت.
وی درباره ضرورت آموزش جهان‌بینی مهدویت بیان کرد: در جهان‌بینی توحیدی، مهدویت یک نور امید است که به مخاطب یا کودک شیعه می‌گوید تمام جهان در این دنیا خلاصه نمی‌شود؛ بلکه جهان دیگری هم داریم که آن جهان برتر و بهتر است. مطلب مهم بعدی این است که جهان، اینقدر از یاس و ناامیدی پر و تیره نیست؛ قرار است یک منجی بیاید و این جهان را اصلاح کند. اصلا ما برای جهانی روشن‌تر، پر از امید، لذت و لقاء خدا آمده‌ایم. پس کودک از آنجایی که انسان است نیاز به جهان‌بینی، امید و تلاش دارد.

مدیر انتشارات جمال ادامه داد: کودک مهدوی با نگاهی زندگی می‌کند که امام زمانی وجود دارد، منجی جهان خواهد بود و با حضور او در جهان درد‌ها آسان‌تر خواهد شد؛ بنابراین گفتن از مهدویت برای کودک یک ضرورت است، چون انسان است. اساسا به کوچک و بزرگی فرد ربطی ندارد؛ اما، چون کودک دانش کمتری در این زمینه دارد و مسائل کمتری شنیده است، ضرورت بیشتری دارد که جهان‌بینی او را بسازیم و به او بگوییم که جهان یک منجی دارد که این تلخی‌ها را کم خواهد کرد.

وی در بخش دیگر سخنان خود درباره تفاوت داستان‌نویسی و ناداستان‌نویسی عنوان کرد: موضوع بعدی آن است که آنچه باید درباره امام زمان (عج) بگوییم به صورت داستان باشد یا نه؟ آیا داستان و غیرمستقیم‌گویی در آموزش اصالت دارد یا نه؟ به نظر می‌رسد که نه جهان این سبک حرفی برای گفتن دارد و نه شدنی است. مخصوصا در بخشی از آموزه‌های ما که معارف زیادی داریم و اگر تنها به سراغ داستان برویم بسیاری از مسائل روی زمین می‌ماند و نمی‌توانیم آن‌ها را ارائه دهیم.

او با بیان اینکه بخش‌های زیادی از معارف ما باید در قالب داستان و آن هم هنرمندانه گفته شود، مطرح کرد: وقتی می‌گوییم ناداستان به این معنی است که فله‌ای و بدون هنر و ذوق باشد. در صورتی که بخش‌های زیادی را می‌توان در قالب داستان و با شیرینی داستان بیان کرد. بنابراین، چون مهدویت یکی از پراهمیت‌ترین بحث‌های معارفی ماست باید برای کودک گفته شود. یکسری از بخش‌ها را نمی‌توان با داستان گفت و باید با ناداستان بیان کرد؛ درصورتی که از ظرفیت‌های قالب‌های متنوع موجود در جهان استفاده کرده و با هنر ارائه دهیم.

این مدیر فرهنگی درباره قالب آثار تولیدی درباره مهدویت گفت: گاهی با یکسری کتاب ناداستان‌هایی روبه‌رو می‌شویم که هیچ ذوق هنری در آن نیست. مطالب عمومی که همه می‌دانند را بدون هیچ سلیقه‌ای جمع کردند. به نظر من بدون هیچ مهندسی محتوایی کتاب را ارائه می‌دهند؛ برای اینکه زیرآب کتاب را بزنند، می‌گویند به صورت غیرمستقیم ارائه نشده است. به صورت کلی کار مستقیم و غیرمستقیم هر دو باید هنرمندانه و با سلیقه و در قالب خوش و جذابی ارائه شود. معارف مهدوی باید در این دو قالب ارائه شود و به نظر می‌رسد اگر بخواهیم کار کاملی را انجام دهیم، بیشترین سهم به کار‌های ناداستان خوب و بخشی به کار‌های داستان خواهد رسید.

او ادامه داد: کودکان و نوجوانان ۹۰ درصد مواقع در ناداستان زندگی می‌کنند و زندگی روزمره آن‌ها در ناداستان است. ریاضیات، جغرافیا، تاریخ و... ناداستان است. آموزش‌های رسمی در بیشتر مواقع ناداستان هستند. روش غلطی که پیش گرفتیم این است که به ناداستان اهمیت ندادیم و روش غلط بعدی این بوده است که خیلی از کسانی که کار‌های ناداستان انجام می‌دادند نه به مهندسی محتوا و نه به معماری محتوا اهمیت دادند.

مهدویت جزئی از اولین نیازهای کودک است

وی درباره روش درست آموزش درباره مهدویت عنوان کرد: در مهدویت و خیلی از معارف دیگر بیش از اینکه درباره امام زمان (عج) به کودک اطلاعات بدهیم باید قلب او را با محبت امام زمان (عج) گره بزنیم. می‌توانیم ذهن کودک را با اطلاعات زیادی پر کنیم، ولی بچه حفظ نمی‌کند و برایش اهمیتی ندارد. درباره بعضی از ائمه سه روایت برای شهادت وجود دارد، حالا بچه این سه روایت را بداند یا نداند چه تاثیری در او دارد؟ باید بدانیم که می‌خواهیم دانا به اهل بیت (ع) تربیت کنیم یا عاشق اهل بیت (ع)؟

حجت‌الاسلام‌والمسلمین علیرضا سبحانی‌نسب در پایان سخنان خود گفت: در زمینه مهدویت می‌توانیم ذهن بچه‌ها را از اطلاعات ریزی پر کنیم که به هیچ عنوان در زندگی آن‌ها تاثیری ندارد و می‌توانیم ضمن اینکه به او اطلاعاتی می‌دهیم، روی قلب کودک کار کنیم. تربیت مهدوی یعنی به اطلاعات مسلط باشد و باید دید که کدام یک از این اطلاعات تربیتی است. بچه‌ها نیاز به قهرمان‌پروری دارند. جهان طوری شده است که کودک این نیاز را می‌فهمد. در دنیای مجازی ظلم جهانی را می‌بیند و متوجه می‌شود که جهان نیاز به یک منجی دارد.

باید حب و انس را در کودک ایجاد کنیم
منصوره مصطفی‌زاده نیز در ادامه این نشست درباره فرم ارائه اطلاعات معارف دینی و مهدویت بیان کرد: اینکه باید در چه قالبی یعنی داستان یا ناداستان اطلاعات را به کودک ارائه دهیم، ارتباط مستقیمی با سن کودک دارد. یعنی زمانی که با یک کودک خردسال، دبستانی یا نوجوان صحبت می‌کنیم، حتما فرم صحبت متفاوت است؛ بنابراین نسبت داستان و ناداستان هم به مرور تغییر می‌کند؛ از این رو مشخص است که فرم بسته به سن کودک انتخاب می‌شود.

او درباره تفاوت تفکر وجود امام با تفکر برعکس آن صحبت کرد و افزود: ما با دو جبهه کاملا متفاوت در دو سر طیف مواجه هستیم که هردو تبلیغات انفعال و منفعل می‌کنند. یکی از آن بی امامی است یعنی ما امامی نداریم و ناباوری به وجود امام است. یکی دیگر از آن تفکر حجتی است؛ که هردو این‌ها کودک را به انفعالی بودن سوق می‌دهد و بچه به سمت پویایی زندگی طلب نمی‌شود. بچه تشویق نمی‌شود که حضور امام زمان (عج) منجر به امیدواری و پویایی و فاعل بودن، می‌شود. تفکر انتظار پویا و فاعلانه‌ای که در شیعه وجود دارد برای کودک و بزرگسال تفکر حرکت ایجاد می‌کند.

وی درباره نحوه شکل‌گیری یک قهرمان برای کودک عنوان کرد: اینکه بچه‌ها فکر کنند در موضوع امام زمان به عنوان یک قهرمان هستند، یکی از نکات بسیار مثبت این موضوع است. بچه‌ها زمانی که با یک شخصیتی مانند علی بن مهزیار آشنا می‌شوند به عنوان کسی که یک ایرانی بوده، احساس نزدیکی می‌کنند؛ ضمنا کسی که یار امام زمان (عج) بوده و اثر مثبتی در زندگی خودش و دیگران داشته است، امکان قهرمان بودن را برای بچه ایجاد می‌کند؛ همین موضوع باعث می‌شود کودک با خود بگوید که من هم می‌توانم در این روند تاریخی منجر به ظهور یک قهرمان باشم.

این مروج کتاب ادامه داد: احساس ایفای نقشی که در کتاب‌ها وجود دارد با داستانی که کودک فقط نشسته و منتظر است و چشمش به ظهور است، نوع برخورد کودک با این قضیه را عوض می‌کند. در کتابی که نقش پویا و فعال دارد، احساس می‌کند که حالا یک نقشه راه دارد. این چیزی است که از یک کتاب کودک با هر رویکرد قهرمان‌پروری انتظار می‌رود. چه این قهرمان علی بن مهزیار باشد و چه اسپایدرمن! کتاب قهرمان‌پرور بچه را به پویایی دعوت می‌کند.

او درباره داستان‌هایی که اثرات منفی در کودک ایجاد می‌کند توضیح داد: نقطه مقابل این است که برای بچه ابعادی از امام زمان (عج) را روایت کنیم که یا در آن اثری ندارد یا اثر منفی دارد؛ به عنوان مثال ماجرای جنگ. گفتن این موضوع برای بچه مخصوصا در سن پایین مناسب نیست؛ چراکه کودک، کشتن را در هر سنی دوست ندارد و برای او قتل و شهادت در یک سنی هیچ فرقی ندارد. برای کودک زنده بودن و نجنگیدن حس قوی بودن ایجاد می‌کند.

وی افزود: تصور آینده برای بچه زیر ۱۲ سال خیلی سخت است. بچه‌ها در دوره نوجوانی تازه خط تاریخی در ذهن‌شان شکل می‌گیرد و می‌توانند نسبت گذشته به آینده را درک کنند. درک آینده در ۱۵ یا ۱۶ سالگی شکل می‌گیرد برای همین است که بچه‌ها در این سن علاقه بیشتری نسبت به مهدویت پیدا می‌کنند، چون تازه آینده را در ذهن‌شان تصور می‌کنند. گذشته برای بچه‌ها تعریفی ندارد. تشکیل خط زمانی خیلی مهم است؛ چراکه باید بدانیم بچه در هر سنی چه چیزی را می‌فهمد و من چه چیزی را می‌توانم از امام زمان (عج) به او بگویم.

این نویسنده درباره نوع نگارش مضمون‌محوری یا شخصیت‌محوری بیان کرد: در نگارش کتاب‌های مهدویت برای کودکان هم مضمون‌محوری و هم شخصیت‌محوری تاثیرگذار است. یعنی از فرم و محتوا بهره می‌گیریم. طبیعتا در کتاب‌های نوجوان اشاره به مضمون و وارد کردن آن به زندگی بچه، کار شدنی‌تری است. برای خردسال آوردن مضمونی مانند غیبت مطلب سنگین و تقریبا غیرممکنی است. فهماندن نبودن و غیبت برای خردسال سخت است؛ بنابراین اگر با کمی زیرکی سراغ این کار برویم یعنی از حاشیه موضوع و با اشارات برویم، بهتر است.

منصوره مصطفی‌زاده در پایان در نشست «داستان مهدوی برای کودکان» گفت: باید حب و انس را در کودک ایجاد کنیم که همین حب و انس باعث می‌شود فردی جست‌وجوگر شود. این جست‌وجوگری در متن قصه‌ها و زندگی ایجاد می‌شود در نتیجه کم‌کم اطلاعات را مطالبه می‌کند. وقتی معرفت ما نسبت به یک شخصیت زیاد شود، مطالبه‌گری هم زیاد می‌شود.