ازامت تو چه ها دیدم و از دشمنى آنان چه کشیدم!
سرویس مذهبی افکار نیوز

- حضرت علی در خطبه ای فرمود: اما بعد، جهاد، درى است از درهاى بهشت که خدا به روى گزیده دوستان خود گشوده است، و جامه تقوى است، که بر تن آنان پوشیده است. زره استوار الهى است که آسیب نبیند، و سپر محکم اوست که تیر در آن ننشیند. هر که جهاد را واگذارد و ناخوشایند داند، خدا جامه خوارى بر تن او پوشاند و فوج بلا بر سرش کشاند، و در زبونى و فرومایگى بماند. دل او در پرده هاى گمراهى نهان، و حق از او روى گردان. به خوارى محکوم و از عدالت محروم.


خوارمایگی مردم کوفه

من شبان و روزان، آشکارا و نهان، شما را به رزم این مردم تیره روان خواندم و گفتم: با آنان بستیزید، پیش از آن که بر شما حمله برند، و بگریزند. به خدا سوگند با مردمى در آستانه خانه شان نکوشیدند، جز که جامه خوارى بر آنان پوشیدند. اما هیچ یک از شما خود را براى جهاد آماده نساخت و از خوارمایگى، هر کس کار را به گردن دیگرى انداخت، تا آن که از هر سو بر شما تاخت آوردند و شهرها را یکى پس از دیگرى از دستتان برون کردند.

اکنون سربازان این مرد غامدى به انبار درآمده و حسان پسر حسان بکرى را کشته و مرزبانان را از جایگاههاى خویش رانده اند. شنیده ام مهاجم به خانه هاى مسلمانان، و کسانى که در پناه اسلامند درآمده، گردنبند و دستبند و گوشواره و خلخال از گردن و دست و پاى زنان به در مى کرده است، حالى که آن ستمدیدگان برابر آن متجاوزان، جز زارى و رحمت خواستن سلاحى نداشته اند. سپس غارتگران، پشتواره ها از مال مسلمانان بسته، نه کشته اى بر جاى نهاده و نه خسته، به شهر خود بازگشته اند. اگر از این پس مرد مسلمانى از غم چنین حادثه بمیرد، چه جاى ملامت است، که در دیده من شایسته چنین کرامت است.


اى کم خردان ناز پرورد! کاش شما را ندیده بودم و نمى شناختم

شگفتا! به خدا که هماهنگى این مردم در باطل خویش، و پراکندگى شما در حق خود، دل را مى میراند، و اندوه را تازه مى گرداند. زشت بادید و از اندوه برون نیایید! که آماج تیر بلایید، بر شما غارت مى برند و ننگى ندارید. با شما پیکار مى کنند و به جنگى دست نمى گشایید. خدا را نافرمانى مى کنند و خشنودى مى نمایید.

اگر در تابستان شما را بخوانم، گویید هوا سخت گرم است، مهلتى ده تا گرما کمتر شود. اگر در زمستان فرمان دهم، گویید سخت سرد است، فرصتى ده تا سرما از بلاد ما به در شود. شما که از گرما و سرما چنین مى گریزید، با شمشیر آخته کجا مى ستیزید؟ اى نه مردان به صورت مرد، اى کم خردان ناز پرورد! کاش شما را ندیده بودم و نمى شناختم که به خدا، پایان این آشنایى ندامت بود و دستاورد آن اندوه و حسرت.

خدایتان بمیراناد! که دلم از دست شما پر خون است و سینه ام مالامال خشم شما مردم دون، که پیاپى جرعه اندوه به کامم مى ریزید، و با نا فرمانى و فروگذارى جانبم، کار را به هم در مى آمیزید، تا آنجا که قریش مى گوید پسر ابوطالب دلیر است اما علم جنگ نمى داند. خدا پدرانشان را دهاد! کدام یک از آنان پیشتر از من در میدان جنگ بوده و بیشتر از من نبرد دلیران را آزموده؟ هنوز بیست سال نداشتم که پا در معرکه گذاشتم، و اکنون سالیان عمرم از شصت فزون است. اما، آن را که فرمان نبرند سر رشته کار از دستش برون است.


به خدا سوگند، فریفته کسى است که فریب شما را خورد

امام علی در خطبه ای دیگر خطاب به مردم کوفه فرمود: اى مردمى که به تن فراهمید و در خواهشها مخالف همید، سخنانتان تیز، چنان که سنگ خاره را گدازد، و کردارتان کند، چنان که دشمن را درباره شما به طمع اندازد.
در بزم، جوینده مرد ستیزند و در رزم، پوینده راه گریز. آن که از شما یارى خواهد خوار است، و دل تیمار خوارتان از آسایش به کنار. بهانه هاى نا بخردانه مى آورید، و چون وامدارى که پى در پى مهلت خواهد امروز و فردا مى کنید.

آن که تن به خوارى داده، دفع ستم را چگونه شاید؟ که حق جز با کوشش بدست نیاید. حال که خانه شما را گرفتند براى کدام خانه پیکار مى کنید؟ و پس از من در کنار کدام امام کار زار مى کنید؟ به خدا سوگند، فریفته کسى است که فریب شما را خورد، و بى نصیب کسى است که انتظار پیروزى از شما برد. تیر بى پیکان را مانید، که آسیبى به دشمن نمى رساند، به خدا سوگند، نه گفته شما را باور، و نه سوداى یاریتان را در سر، و نه دشمن را از شما برحذر مى دارم. دردتان چیست؟ و دارویتان کدام است؟ و شما را چه عادت و مرام است؟ آخر شامیان هم، چون شمایند. این همه گفتار بى کردار؟ بى پروا و نا پرهیزگار و در غیر حق طمع کار؟


منابع:
خطبه ۰۶۹ - پس از ضربت خوردن
خطبه ۰۲۷ - در فضیلت جهاد
خطبه ۰۲۹-در نكوهش اهل كوفه