کم کم، محرّم(شعر)

عاشقان کم کم به شور و التهاب افتاده اند
باز نزدیک محرم در شتاب افتاده اند
مجمر و اسپند و بیرق را فراهم کرده اند
فکر چای روضه و قند و گلاب افتاده اند

کودکان را در میان کوی و برزن دیده ای؟
در بنای تکیه ها از خورد و خواب افتاده اند
این فراخوان محرم مرزها را هم شکست
ارمنی ها در پی اجر و ثواب افتاده اند

مقدم هر ناشناسی را غنیمت بشمریم
چون شماری در مسیر انتخاب افتاده اند
میزبان زهرا که باشد نان به هر کس می رسد
دانه ها کم کم به زیر آسیاب افتاده اند

شعر از: کاظم بهمنی

منبع: غزلهای عاشورایی، ص ۸۱.