جمله حکیمانه مورچه به حضرت سلیمان

سرویس مذهبی افکارنیوز- روزی حضرت سلیمان علیه السّلام با لشکریان خود از جنّ و انس با تمام شوکت حرکت می کرد تا به بیابان مورچگان رسیدند، در آنجا مورچه ای به همنوعان خود گفت: «… یا اَیُّهَا النَّملُ اُدخُلُوا مَساکِنَکُم لا یَحطِمَنَّکُم سُلَیمانُ وَ جُنُودُهُ وَ هُم لا یَشعُرُونَ؛ … ای مورچگان! به لانه های خود بروید تا سلیمان و لشکرش شما را پایمال نکنند، در حالی که نمی فهمند.» ۱

باد صدای مورچه را به گوش سلیمان رسانید، در آن هنگام حضرت سلیمان علیه السّلام در فضا عبور می کرد و باد او را حمل می نمود.

همان جا حضرت سلیمان علیه السّلام توقف کرد و به باد گفت: «مورچه را نزد من بیاور.» باد مورچه را نزد سلیمان آورد.

سلیمان به او گفت: «ای مورچه! آیا نمی دانی که من پیامبر خدا هستم و به احدی ظلم نمی کنم؟»
مورچه گفت: «آری، می دانم.»

سلیمان گفت: «پس چرا مورچگان را از ظلم من ترساندی؟»
مورچه گفت: «ترسیدم به شوکت و عظمت تو و سپاه تو بنگرند و فریفته ی دنیا شوند و از یاد خدا دور گردند …»

سپس مورچه گفت: «آیا می دانی چرا خداوند در میان مخلوقات، باد را(بیشتر) تحت تسخیر تو قرار داده است؟» سلیمان گفت: «نه، نمی دانم.»

مورچه گفت: «خداوند می خواست به تو بفهماند که اگر بر همه ی جهان مسخّر گردی، همه ی جهان مانند آن باد است که سست بنیاد و زوال پذیر می باشد.»

در این هنگام سلیمان از سخن(دقیق و عبرت انگیز) مورچه خندید.
بر همین اساس است که خواجوی کرمانی می گوید:

پیش صاحب نظران ملک سلیمان باد است
بلکه آن است سلیمان که زملک آزاد است
اینکه گویند که بر آب نهاد است جهان
مشنو ای خواجه! که بنیاد جهان بر باد است

منبع:
۱. سوره نمل، آیه ۱۸.
۲. داستان هایی از یاد خدا، ص۱۶-۱۷.