پیامبر چگونه از رسالت خود آگاه شد؟

در تفسیر منسوب به امام حسن عسکرى علیه السّلام به نقل از پدرش آمده است: «هنگامى که رسول خدا، تجارت به سوى شام را کنار گذاشت و تمام اموالى را که از راه تجارت به دست آورده بود صدقه داد، هر روز صبح به بالاى کوه حراء مى‏ رفت و از بالاى قلّه به آثار رحمت الهى و انواع عجیب رحمت و حکمت‏هاى بدیع خدا مى‏ نگریست. او به اطراف آسمان و زمین و دشت‏ها و دریاها نگاه مى‏ کرد و از آثار شگرف الهى عبرت مى‏ گرفت و با این مشاهده، آیات الهى را متذکر مى‏ شد و خدا را چنان که باید عبادت مى‏ کرد.»[1]


طبرسى در إعلام الورى به نقل از على بن ابراهیم (که از بزرگان حدیث امامیه است) مى ‏نویسد: «هنگامى که رسول الله صلّى اللّه علیه و اله به سى و هفت سالگى رسید، در خوابش چنان مى‏ دید که گویى هاتفى مى‏ آید و مى‏ گوید: یا رسول اللّه! و در این حال او مشغول چراندن گوسفندان ابو طالب بود. او دید که شخصى مى‏ گوید: یا رسول اللّه صلّى اللّه علیه و اله پس فرمود: تو کیستى؟ گفت: من جبرئیل هستم که خدا مرا به سوى تو فرستاده است تا تو را به عنوان رسول خدا برگزینم.
رسول الله صلّى اللّه علیه و اله این مسئله را مخفى نگاه مى‏ داشت، پس جبرئیل آبى از آسمان فرو آورد و گفت: اى محمد! بلند شو و وضو بگیر. بدین سان وضو گرفتن و شستن صورت و دست‏ها و مسح سر و پاها را به وى آموخت.»[2]
ابن شهر آشوب این مطالب را در «مناقب» ذکر کرده و قبل از آن در فصل مبعث به بیان درجات بعثت پرداخته و گفته است: «بعثت رسول اکرم صلّى اللّه علیه و اله داراى درجاتى بوده است: اولین درجه آن رؤیاى صادقه و دومین درجه آن چیزى است که شعبى و داود بن عامر[3] آن را نقل‏ کرده‏ اند. آنها گفته ‏اند: خداوند به مدت سه سال جبرئیل را محافظ پیغمبرش قرار داده بود که در این مدت نبّى اکرم صلّى اللّه علیه و اله صدایش را مى‏ شنید، امّا خودش را نمى‏ دید و پى در پى چیزهایى را به وى مى ‏آموخت؛ ولى قرآن را نازل نمى‏ کرد. در این مدّت پیامبر اکرم صلّى اللّه علیه و اله مبعوث نشده بود، امّا به پیغمبرى بشارت داده شده بود.»
ابن سعد در طبقات الکبرى به نقل از واقدى آورده است: به مدّت سه سال اسرافیل همدم و مراقب رسول الله صلّى اللّه علیه و اله شده بود به طورى که رسول الله صدایش را مى ‏شنید، اما او را نمى دید و سپس جبرئیل مسؤول این کار شد.[4]
در منابع تاریخی درباره چگونگی و ترتیب نزول ملائک پس از بعثت آمده است: پیامبر در چهل سالگى به مقام نبوّت رسید و سه سال بعد از آن (تا چهل و سه سالگى) اسرافیل همدم و مراقب وى بود و چیزهایى را به او آموخت و در این زمان قرآن بر او نازل نمى‏ شد و پس از آن که این سه سال گذشت، جبرئیل مسؤول انزال وحى شد و قرآن به مدت ده سال در مکه و ده سال در مدینه بر زبانش جارى شد.[5]

پی نوشت: ------------------------
[1] . تفسیر منسوب به امام حسن عسکرى علیه السّلام چنان که در بحار الانوار، ج 18، ص 205 آمده است.
[2] . طبرسی، إعلام الورى، ج 1، ص 102؛ ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی‌طالب، ج 1، ص 43. و در آخر خبر طبرى آمده است: هنگامى که چهل ساله شد جبرئیل به او دستور داد که نماز بخواند و حدود آن را به وى آموخت، اما وقت آن را معین نکرد و براى همین رسول الله در هر وقتى دو رکعت نماز مى‏ خواند.
[3] . ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی‌طالب، ج 1، ص 41.
[4] . طبقات ابن سعد، ج 1، ص 191 و تاریخ طبرى، ج 2، ص 386.
[5] . تاریخ طبرى، ج 2، ص 387.