سه عاملی که عزتتان را خدشه دار می کند

همه انسان ها از اینکه کوچک شوند و یا به جای عزت به ذلت برسند، بدشان می آید. اما در بسیاری از اوقات خودمان به دست خودمان عزت را از خودمان می گیریم و کوچک می شویم.

امیر المومنین در حدیثی گهربار، ذیل حکمت دوم از کتاب نورانی نهج البلاغه سه عامل مهم و سه رذیله که موجب ذلت انسان می شوند را ذکر کرده اند که در ادامه به شرح و بررسی آن می پردازیم.

شرح حدیث

امام(علیه السلام) در این کلام نورانى اش به پیامدها و آثار سوء سه رذیله اخلاقى در عباراتى کوتاه و فشرده اشاره فرموده است. نخست مى فرماید: «هر کس طمع را پیشه کند خود را حقیر ساخته است». (أَزْرَى بِنَفْسِهِ مَنِ اسْتَشْعَرَ الطَّمَعَ). واژه «طمع» به معناى بیش از حق خود طالب بودن و گرفتن مواهب زندگى از دست دیگران است و تعبیر به «استشعر» که به معناى پوشیدن لباس زیرین است اشاره به این است که طمع را به خود چسبانده و از آن جدا نمى شود; بدیهى است که افراد طماع براى رسیدن به مقصود خود باید تن به هر ذلتى بدهند و دست سؤال به سوى هرکس دراز کنند و شخصیت خود را براى نیل به اهداف طمعکارانه خود بشکنند.

در بخش دوم می فرماید:«وَرَضِیَ بِالذُّل ِمَن کَشَفَ عَن ضُرِّهِ» که انسان را ازباز کردن سفره دل نزد هرکسی،باز می دارد.

گرفتاری هایی که برای انسان به اراده خداوند رخ می دهد با جزع و بی تابی بر آن، خلاف رسم بندگی بوده ودور کننده از رحمت الهی است.و گاه، خود شخص، سبب بروز مشکلات است که انسان در چنین، پیش آمدهایی بیشتر بر رازداری واستقامت،سفارش می شود.زیرا با افشای اسرار، خطاکاری وناتوانی شخص آشکارمی شودو ملامت وسرزنش دوست ودشمن فراهم می شودکه بسیار ناخوشایندوذلت باراست.

هم چنین بیان مشکلات نزد افرادی که توانایی رفع آن را ندارند،خفت وخواری در پی خواهدداشت،و باید هنگام رویارویی با مشکلات به خداوندو توانایی های شخصی تکیه کرد،ویا اینکه اگر رفع آن خارج از توان باشد از افراد مومن , آبرومند وتوانا که سریع وبی منت در قضای حاجت نیازمندان اقدام می کنند،درخواست کمک کرد که کاری عاقلانه است وخواری وذلت در پی ندارد,هرچند عدم سوال از بنده، بسیار پسندیده تر است.

آن گاه امام(علیه السلام) در جمله سوم مى فرماید: «کسى که زبانش را بر خود امیر سازد شخصیت او تحقیر مى شود»; (وَهَانَتْ عَلَیْهِ نَفْسُهُ مَنْ أَمَّرَ عَلَیْهَا لِسَانَهُ). منظور از امیر شدن زبان آن است که از تحت کنترل عقل و فکر خارج شود و هرچه بر زبانش آمد بگوید. بدیهى است سخنانى که از فکر و عقل و تقوا سرچشمه نمى گیرد در بسیارى از موارد خطرهایى ایجاد مى کند که انسان قادر بر جبران آن نیست و گاه اسباب رنجش افراد آبرومند و سبب ایجاد اختلاف در میان مردم و کینه و دشمنى نسبت به گوینده و دیگران مى شود و چه زیبا مى گوید شاعر عرب:

اِحْفَظْ لِسانَکَ اَیُّهَا الاْنْسانُ *** لا یَلْدَغَنَّکَ إنَّهُ ثُعْبانٌ

کَمْ فِى الْمَقابِرِ مِنْ قَتیلِ لِسانِهِ *** کانَتْ تُهابُ لِقاءُهُ الاْقْرانُ

اى انسان زبان خود را حفظ کن ـ مراقب باش تو را نگزد که اژدهایى است.

چه بسیارند کسانى که در گورستان ها خفته اند و کشته زبان خویشند ـ همان کسانى که همطرازان آنها از ملاقات با آنها وحشت داشتند.

جمع بندی

همیشه عزت از طرف دیگران به انسان نمی رسد بلکه در بیشتر اوقات خودمان باید عزت را کسب کنیم و با رعایت اصول اخلاقی عزت و کرامتی را که خداوند در هنگام خلقت در ما به ودیعه گذاشته را ضایع نکنیم.