نخستین تقاضای دوزخیان از بهشتیان چیست؟

قرآن سراسر اعجاز در زندگی مادی و معنوی است. اگر ما آن را با معرفت تلاوت کنیم، حتماً اثرات آن را خواهیم دید. برای آگاهی‌ و فهم بهتر و بیشتر آیات قرآن کریم هر شب تفسیر آیاتی از این معجزه الهی را برای شما آماده می‌کنیم.

اعراف با نام دیگر «المص» هفتمین سوره قرآن است که مکی و دارای 206 آیه است. در فضیلت این سوره مبارکه از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم روایت شده است: هر کس سوره «اعراف» را قرائت کند، خداوند بین او و ابلیس پرده ای بیفکند تا از شر ابلیس در امان بماند. او در زمره کسانی است که حضرت آدم علیه السلام در بهشت او را زیارت می کند و در بهشت به تعداد همه یهودیان و مسیحیان به او درجات داده خواهد شد.

امام صادق علیه السلام فرموده است: هر که این سوره را در هر ماه یک بار قرائت کند، در روز قیامت از جمله کسانی است که هیچ خوف و ترسی و هیچ حزن و اندوهی ندارد و هر کس در روزهای جمعه این سوره را بخواند، در زمره کسانی است که خداوند از آنها حسابرسی نمی کند، بدانید در آن آیات محکمی است؛ پس آن را فرو نگذارید، زیرا آنها در روز قیامت به سود قاریان خود شهادت می دهند. در روایتی دیگر از ایشان رسیده است: «قرائت کننده سوره اعراف در روز قیامت از کسانی است که ایمن هستند»

تفسیرآیات 50 و 51 سوره اعراف

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

وَنَادَى أَصْحَابُ النَّارِ أَصْحَابَ الْجَنَّةِ أَنْ أَفِیضُوا عَلَیْنَا مِنَ الْمَاءِ أَوْ مِمَّا رَزَقَکُمُ اللَّهُ قَالُوا إِنَّ اللَّهَ حَرَّمَهُمَا عَلَى الْکَافِرِینَ ﴿۵۰﴾

و دوزخیان بهشتیان را آواز مى‌ دهند که از آن آب یا از آنچه خدا روزى شما کرده بر ما فرو ریزید مى‌ گویند خدا آنها را بر کافران حرام کرده است (۵۰)

الَّذِینَ اتَّخَذُوا دِینَهُمْ لَهْوًا وَلَعِبًا وَغَرَّتْهُمُ الْحَیَاةُ الدُّنْیَا فَالْیَوْمَ نَنْسَاهُمْ کَمَا نَسُوا لِقَاءَ یَوْمِهِمْ هَذَا وَمَا کَانُوا بِآیَاتِنَا یَجْحَدُونَ ﴿۵۱﴾

همانان که دین خود را سرگرمى و بازى پنداشتند و زندگى دنیا مغرورشان کرد پس همان گونه که آنان دیدار امروز خود را از یاد بردند و آیات ما را انکار می کردند ما [هم] امروز آنان را از یاد مى ‌بریم (۵۱)

تفسیر:

پس از آنکه بهشتیان و دوزخیان هر کدام در محل مناسب خود مستقر شدند، گفتگوهایى در میان آنها رد و بدل مى شود که نتیجه آن مجازات و کیفرى است روحانى و معنوى براى دوزخیان .

نخست دوزخیان که در وضع بسیار ناگوارى به سر مى برند فریاد مى زنند و از بهشتیان تمناى آب و ارزاق بهشتى مى نمایند تا عطش سوزان خود را تسکین بخشند و از آلام خود بکاهند (و نادى اصحاب النار اصحاب الجنة ان افیضوا علینا من الماء او مما رزقکم الله). ولى بلافاصله بهشتیان دست رد بر سینه آنها زده و مى گویند خداوند اینها را بر کافران تحریم کرده است (قالوا ان الله حرمهما على الکافرین ).

در اینجا به چند نکته باید توجه کرد:

1 - قرآن گفتگوى دوزخیان با بهشتیان را با جمله (نادى) که معمولا براى سخن گفتن از دور است آورده و این نشان مى دهد که در میان این دو گروه فاصله بسیار زیادى است، البته این موضوع هیچ بعید نیست که حتى تا میلیونها فرسنگ فاصله سخن یکدیگر را بشنوند و حتى یکدیگر را در پاره اى از اوقات ببینند. اگر این موضوع در گذشته ممکن بود براى بعضى مشکلى ایجاد کند، در عصر و زمان ما که انتقال صداها و تصویرها از فاصله هاى بسیار دور در همین جهان حل شده است جاى تعجب نخواهد بود.

2 - نخستین تقاضاى دوزخیان در آیه فوق همان آب ذکر شده و این طبیعى است که شخصى که در آتش مى سوزد، قبل از هر چیز آب مى طلبد تا عطش سوزان خود را تسکین بخشد.

3- جمله مما رزقکم الله (از آنچه خدا به شما روزى داده ) که تعبیرى است سربسته و توأم با یک نوع ابهام نشان می دهد که حتى دوزخیان نمى‌توانند از ماهیت و انواع نعمتهاى بهشتى آگاه شوند. این موضوع با بعضى از احادیث که مى گوید در بهشت نعمتهایى است که هیچ چشمى ندیده و هیچ گوشى نشنیده و به فکر هیچ انسانى نگذشته است، کاملا تطبیق مى کند.

4 - جمله (ان الله حرمهما على الکافرین ) (خداوند آنها را بر کافران حرام کرده ) اشاره به این است که بهشتیان مضایقه اى از بخشیدن این نعمتها ندارند زیرا نه چیزى از آنها کم مى شود و نه در درون سینه، کینه اى نسبت به کسى دارند. حتى نسبت به دشمنان؛ ولى وضع دوزخیان آنچنان است که نمى توانند از نعمتهاى بهشتى بهره گیرند، این تحریم در حقیقت یک نوع تحریم تکوینى است. همانند محرومیت بسیارى از بیماران از غذاهاى لذیذ و رنگارنگ.

در آیه بعد سبب محرومیت آنها تشریح مى شود و با ذکر صفات دوزخیان روشن مى سازد که این سرنوشت شوم را خودشان براى خویشتن فراهم ساخته اند. نخست مى گوید: آنها کسانى هستند که دین و مذهب خود را به سرگرمى و بازى گرفتند (الذین اتخذوا دینهم لهوا و لعبا) و زندگى دنیا آنها را فریب داد و مغرور ساخت (و غرتهم الحیاة الدنیا).

این امور سبب شد که آنها در لجن زار شهوات فرو روند و همه چیز حتى رستاخیز را به دست فراموشى بسپارند و گفتار پیامبران و آیات الهى را انکار کنند. لذا به دنبال آن امروز هم ما آنها را فراموش خواهیم کرد؛ همانگونه که آنها لقاى چنین روزى را فراموش ‍ کردند و همانگونه که آیات ما را انکار نمودند (فالیوم ننساهم کما نسوا لقاء یومهم هذا و ما کانوا بایاتنا یجحدون ).

بدیهى است منظور از نسیان و فراموشى که در اینجا به خدا نسبت داده شده این است که با آنها آنچنان رفتار مى کند که شخص ‍ فراموشکار رفتار مى نماید. درست مثل اینکه انسان به دوست فراموشکارش مى گوید حالا که تو ما را فراموش کردى، ما هم تو را فراموش خواهیم کرد؛ یعنى با تو رفتار فراموشکارانه مى کنیم.

ضمناً از این آیه استفاده مى شود که نخستین مرحله گمراهى و انحراف آن است که انسان مسائل سرنوشت ساز خود را جدى نگیرد و با آنها به عنوان یک سرگرمى و بازیچه رفتار کند.