به این استقلال از همان اول هم امیدوار بودم
هرگز قید مربیگری را نزدم. وقتی فوتبال را کنار گذاشتم، متوجه شدم چیزی از مربیگری نمی‌دانم. دوران بازی با مربیگری دو عالم متفاوت است و نمی‌توانستم فوتبالی که خودم بازی می‌کردم را درقالب تمرین به کسی آموزش بدهم. سرانجام بعد از کلی تحقیق و پرس و جو، به آقای جلال چراغپور رسیدم. وقتی به رشت رفتم و حضوری درس گرفتم، خیلی به من کمک کرد. در آنجا چیز‌هایی که نمی‌توانستم درجایی بشنوم را یاد گرفتم. آقای چراغپور سال‌ها مدرس و معلم بوده و اهل تحقیق و خودش را به روز نگه داشته است. به همین دلیل چیز‌هایی که می‌دانست را به بهترین شکل ممکن به من انتقال داد. بسیار هیجان زده بودم و برای همین هر دو هفته یکبار به رشت می‌رفتم و در منزل درس می‌گرفتم. بعضی مواقع که با خانواده می‌رفتم، چند روز در هتل می‌ماندیم تا درسم تمام شود.

عقب نمانده ام.

با شرایطی که فوتبال ایران دارد، احساس نمی‌کنم عقب افتاده ام. مثلا اگر به تیم‌های پایه بروی، روی آدم برچسب می‌خورد که فلانی مربی پایه است و نمی‌تواند در سطح بالاتری کار کند. یا اگر به لیگ یک بروی، بازهم برچسب‌های مشابه یا می‌گویند فلانی لیگ دویی است. در این مدت چند پیشنهاد هم داشتم، اما جواب منفی دادم؛ چون تیم، امکانات، ساختار و هدف مجموعه برایم مهم است. خیلی از تیم‌ها شرایط خوبی ندارند و ممکن است برایشان خیلی کار انجام بدهی، اما به دلایل مختلف نتیجه دلخواه کسب نشود و رزومه آدم در شروع کار آسیب ببیند. یک مثال بزنم. وقتی اسکوچیچ سرمربی تیم‌ملی شد، کسی نمی‌گفت او مربی خوبی است. بعد از نتایج و زحماتی که کشید، حالا جامعه فوتبال تاحدودی قانع شده که دراگان یک مربی خوب است. الان با اینکه اسکوچیچ نتیجه گرفته، کلی حرف و انتقاد زده می‌شود.

در استقلال زمان ما همه مدعی پوشیدن پیراهن تیم ملی بودند

خیلی‌ها خوب بودند. مثلا استقلال می‌توانست سه تا تیم تشکیل دهد که برای قهرمانی رقابت کند. در استقلال ما، آنقدر بازیکن خوب زیاد بود که مهرداد پولادی بازی نمی‌کرد یا بازی به خیلی از بازیکنان نمی‌رسید. بقیه هم که بازی می‌کردند، همه مدعی پوشیدن پیراهن تیم‌ملی بودند. خسرو، امیرحسین، طالب‌لو، حتی آندو. ببینید همان سرمایه‌گذاری کوچک چه نتایج بزرگی داشت. تازه خیلی‌ها از بین رفتند که اگر در فوتبال امروز بودند، همگی در لیگ‌برتر بازی می‌کردند.

پرسپولیس ۵ سال قهرمان شد، چون یکی مثل برانکو داشت

به این استقلال از همان اول هم امیدوار بودم

تیمی مثل استقلال نباید ۱۰ سال بدون قهرمانی باشد

در این سال‌ها استقلال خیلی نسبت به تیم رقیب اختلاف زیادی نداشت و اگر یک مربی داشت که می‌توانست مثل برانکو بازیکنان را به تیم تبدیل کند، الان نباید ما ۱۰ سال بدون قهرمانی بودیم. در یک مقطع بحث مربی به حاشیه رفت یا مدیریت بد عمل کرد. تاثیرات برانکو در پرسپولیس خیلی زیاد بود. اول اینکه فضای فوتبال ایران را می‌شناخت و بعد هم پرسپولیس را تبدیل به تیم کرد و از فردگرایی خارج شدند. کسانی بودند که برانکو را اذیت کنند، اما او فوتبال ایران را می‌شناخت با فضا آشنایی داشت و همه چیز را کنترل کرد. برانکو روی اصولی از فوتبال که می‌داند، پایبند است و با همین اصول نتیجه گرفت. پرسپولس در دوران برانکو بازی‌های خیلی خوبی از خودش نشان داد. وقتی از بازیکنان تیم‌های رقیب پرسپولیس می‌پرسیدی، آن‌ها هم اعتراف می‌کردند که بازی جلوی پرسپولیس جزو سخت‌ترین بازیهای‌شان است و بازی کردن جلوی این سخت است. البته زمانی که ما هم استقلال بودیم، تیم خوبی داشتیم و روی اشتباه مدیریت و مربی در بعضی مواقع ناکام ماندیم. اگر همان نفرات استقلال حفظ می‌شدند، ما هم باید ۱۰ سال قهرمان ایران می‌شدیم. به دلیل پرداخت نشدن پول، تمام شدن قرارداد‌ها و مشکلات اینچنینی، استقلال ما این فرصت را از دست داد. در پرسپولیس با حفظ و تقویت تیم، ۵ سال قهرمان شدند.

به این استقلال از همان اول هم امیدوار بودم

به این از ابتدا امیدوار بودم. امسال اتفاقات خوبی در استقلال رخ داد. به جز نتایجی که کسب کردند، در فاز دفاعی به هماهنگی رسیدند. خط دفاع استقلال با برنامه شده است. من اثر مربی ایتالیایی (گابریل پین) را در ساختار دفاع استقلال دیدم. مدل دفاع کردن یا حضورشان در حمله با برنامه از پیش تعیین شده بود. استقلال انواع روش‌ها را در حمله امتحان کرده است و برای نگه داشتن تیم در حمله، برنامه دارند. این‌ها نشان می‌دهد که مربی خارجی چقدر اثرگذار است.

شرط بند‌ها روی تیم‌ها تاثیر گذارند!

دلم می‌سوزد برای بچه‌هایی که سر هر تیمی می‌روند، از آن‌ها مطالبه مالی دارند. پولدار‌ها در تیم جایگاه پیدا می‌کنند و با استعداد‌های بی‌بضاعت بیرون می‌مانند. یا به خانواده فشار می‌آورند که این پول را برایشان فراهم کند که بروند فوتبال بازی کنند. از همه بدتر هیچ مرجعی برای رسیدگی نیست. متاسفانه فدراسیون که انگار یک تیم بزرگسالان دارد که باید اداره کند و هیچ مسئولیت دیگری در قبال فوتبال مملکت ندارد و برایش فساد فوتبال پایه مهم نیست. فساد در فوتبال پایه باعث ساخته شدن بازیکن بی‌اخلاق می‌شود. وقتی به بازیکن پیشنهاد شرط بندی می‌دهند و قبول می‌کند، روی تیم اثر می‌گذارد و یک جامعه فوتبالی بی‌اخلاق می‌سازد. در نتیجه جامعه مدنی بی اخلاقی هم ایجاد می‌شود که برای کسی هم مهم نیست؛ همین!