
تورنمنت کافا، دام بدی بود که امیر قلعهنویی در آن افتاد. از مدتها پیش که حضور تیم ملی در این تورنمنت مشخص شد، انتقادهای زیادی به سمت فدراسیون فوتبال روانه شده بود و حتی برخی از سرمربی تیم ملی درخواست کردند تیمش را به این تورنمنت نبرد.
اصرار قلعهنویی و اقرار به اشتباه
کیفیت پایین تورنمنت برای تیمی که پیش از جام جهانی نیاز به آمادهسازی بهتری دارد، دلیل اصلی انتقادها بود، اما داستان از این قرار است که سرمربی تیم ملی تأکید کرد که بازی دوستانهای نیست و اصرار داشت که نمیتواند تیمش را بدون بازی در فیفادی رها کند؛ بنابراین حضور در کافا بهتر از بازی نکردن است. هرچند قلعهنویی پس از حضور در کافا به شکل دیگری به اشتباه خود اعتراف کرد و گفت نباید تیمش را بدون آمادگی به کافا میبرد. البته که به همین بخش صحبتهای قلعهنویی هم انتقاد وارد است و شاید اگر از خیلیها بپرسید، بگویند تیم ملی ایران بدون تمرین و آمادهسازی هم باید در کافا قهرمان شود، اما این اتفاق پس از انجام سه بازی مرحله گروهی و آمادگی نسبی هم رخ نداد و تیم تحت هدایت قلعهنویی فینال را با یک گل به ازبکستان واگذار کرد. تیمی که تبدیل به پاشنه آشیل تیم ملی در سالهای حضور قلعهنویی تبدیل شده و در چهار بازی رسمی مرحله مقدماتی و نهایی انتخابی جام جهانی هم موفق به شکست دادنش نشدیم.
جالب اینکه امیر قلعهنویی فارغ از بهانههایی چون تمرین نداشتن، آماده نبودن، احترام گذاشتن به لیگ، در بدو ورود به کافا بهانهای به نام نداشتن بازیکنان اصلی را به میان کشید. آنطور که در لیست اولیه اعلامی برای کافا آمده بود به غیبت محمد خلیفه، سعید سحرخیزان، دانیال ایری، محمد مهدی زارع، جواد حسیننژاد، امیر محمد رزاقنیا و رضا غندیپور به دلیل همراهی تیم المپیک اشاره شده بود؛ بازیکنانی که هیچکدام در برنامههای اخیر قلعهنویی جایی نداشتند و در اردوها بیشتر شبیه میهمان بودند تا بازیکن اصلی و شاید فقط تعدادی از آنها دقایقی کوتاه به میدان رفتند. بنابراین گنجاندن این اسامی در لیست و سپس اشاره به غیبت ۱۸ بازیکن بیشتر شبیه به یک زمینهسازی برای بهانهجویی دیگری بود؛ البته در ادامه لیست به غیبت نفراتی چون سعید عزتاللهی، سردار آزمون، محمد کریمی، مجید حسینی، علی قلیزاده و مهدی قائدی به دلیل آسیب دیدگی و علیرضا بیرانوند به دلیل محرومیت اشاره شده بود که غیبت این ۷ نفر باتوجه به جضور پررنگترشان در ترکیب تیم قلعهنویی قابل توجیهتر است، اما حتی با احتساب تمام نفرات اعلام شده، بازهم ۱۴ بازیکن در لیست قلعهنویی به عنوان غایب اعلام شده بودند و مشخص نیست که او عدد ۱۸ را از کجا روی میز گذاشت!
بهانهجویی با لیگ و ضربه خوردن از ستارهها!
تمام این توضیحات، نشان میدهد که قلعهنویی وضعیت بدی هم به لحاظ مهرهای نداشته و از قضا نفراتی چون مهدی طارمی، سامان قدوس، علیرضا جهانبخش [که دعوتش بدون داشتن تیم باشگاهی قابل توجیه نبود]، محمد محبی، شهریار مغانلو و بازیکنان آماده داخلی کمکحال او بودند. قلعهنویی در شرایطی احترام گذاشتن به لیگ را هم یکی از بهانههای خود برای توجیه عملکرد ضعیف تیم ملی عنوان کرد که اتفاقاً در نخستین بازی مجید علیاری از دل لیگ به دادش رسید و در بازی با هند هم امیرحسین حسینزاده، آقای گل فصل گذشته از تراکتور گره بازی را پس از ۶۰ دقیقه باز کرد. جالب اینکه بازی با تاجیکستان هم که پرانتقادترین بازی تیم ملی بود و پیروزی ۲ بر صفر زمانی با تساوی ۲ - ۲ عوض شد که قلعهنویی ستارههایش! را به زمین فرستاد تا احتمالاً یک بازی ملی دیگر به نام طارمی و جهانبخش نوشته شود و به رکوردهای خود اضافه کنند. اتفاقی که به نظر مشهود بود وقتی طارمی در دقیقه ۹۰ بازی افغانستان به میدان آمد.
همه مقصرند جز امیر خان!
امیر قلعهنویی با هر بهانهای که به زبان میآورد، برای منتقدانش قابل توجیه باشد یا نه، حداقل باید این پذیرش را داشته باشد که تیمش خوب بازی نمیکند. اینکه پس از ناکامی به جای دیدن مشکلات فنی پای اشتباهات فردی را وسط میکشد، قابل توجیه نیست؛ اینکه همه مقصر باشند، از بازیکن با اشتباه فردیاش تا داور، اما امیرخان و دستیارانش هیچ تقصیری نداشته باشند و با پاورپوینت درست کردن نتایج را توجیه کنند. سرمربی تیم ملی از سه سال پیش تا به حالا بارها و بارها وعده جوانگرایی در تیم ملی را داده بود و هر بار تاریخ آن را به تعویق میانداخت، اما حتی برای تورنمنتی چون کافا نخواست یا شجاعت نداشت تا به جای لشکرکشی با ستارههایش با منتخبی از بازیکنان با تجربه و جوان لیگ که تیم ملی امید را همراهی نکردند، راهی این تورنمنت کم اعتبار شود. که اگر اینطور بود، قطعاً بار انتقادها یا کمتر بود یا بسیاری او را تحسین میکردند که در آستانه جام جهانی به دنبال پیدا کردن بازیکن جدید برای تیمش میگردد. نه اینکه بهانه دعوت نکردن احمد نوراللهی ۳۲ ساله را عدم همراهی او در بازیهای انتخابی جام جهانی عنوان کند، اما پس از نزدیک به سه سال یاد رامین رضاییان ۳۵ ساله بیافتد و خودش را نقض کند!
خودزنی سرمربی تیم ملی در موضوع جوانگرایی
بسیاری باوجود انتقادهای صریحتر نسبت به عملکرد امیر قلعهنویی، در شرایط حضور تیم ملی در انتخابی جام جهانی ۲۰۲۶ سکوت کرده یا انتقادهای تندی را مطرح نکردند. بسیاری به وعدههای قلعهنویی برای جوانگرایی تیم ملی پس از جام ملتها که به تعویق افتاد و پس از صعود تیم ملی به جام جهانی که باز هم به تعویق افتاد و دوباره تورنمنت کافا اعتماد کردند، اما عملاً از این وعدهها چیزی حاصل نشد. جالب اینکه قلعهنویی در یکی از مصاحبههای اخیرش گفته بود جوانگرایی وظیفه تیم ملی نیست و باشگاهها باید بازیکن بسازند که او استفاده کند؛ اتفاقاً این حرف بسیار درست است، اما آیا قلعهنویی نگاهی به کارنامه خودش انداخته؟ در ۲۵ سال اخیر او به جز یک مقطع کوتاه پس از جام جهانی ۲۰۰۶ تا جام ملتهای ۲۰۰۷ و سپس این دوره که سرمربی تیم ملی بوده، هر سال در باشگاهها فعالیت داشت. از استقلال خوزستان و استقلال تهران تا تیمهایی چون مس کرمان، سپاهان و ذوبآهن اصفهان، تراکتور تبریز و گلگهر سیرجان که اکثر این تیمها یا مدعیان لیگ بوده و هستند، یا به منبع ناتمام شرکتهای صنعتی متصلاند یا مالکهای متمول داشتند که آب در دل قلعهنویی تکان نخورد. خروجی این ۲۵ سال فعالیت قلعهنویی معرفی چند بازیکن جوان بوده که اگر بازیکن جوانی برای حضور در تیم ملی وجود ندارد، قلعهنویی ابتدا باید یقه خود را بگیرد.
شلیک تیر آخر از سوی خواجهاکبر
حالا دست امیر قلعهنویی رو شده؛ اینکه سرمربی ایرانی تیم ملی چیزی بیشتر از این برای ارائه کردن ندارد. بسیاری معتقدند که تیم ملی با هر شرایطی میتوانست به جام جهانی ۴۸ تیمی برسد و قلعهنویی نمیتواند مدعی این باشد که کار بزرگی انجام داده است. با این حال تورنمنت کافا انگار مرحله آخر اعتماد به افکار سرمربی ایرانی تیم ملی بود و تیر آخر را هم خواجهاکبر علیجانوف در دقیقه ۱۲۰ فینال شلیک کرد تا تیم ملی حتی در تورنمنتی بی کیفیت، نتواند به جام دست پیدا کند. جالب اینکه ساعتی پس از پایان بازی بحث اخراج امیر قلعهنویی داغتر شده و حتی برای او جانشینهایی نیز معرفی شده است. اتفاقی که شاید اگر رقم بخورد، برخلاف سه سال پیش که دراگان اسکوچیچ اخراج شد و کارلوس کیروش جای او نشست، مورد حمایت قرار بگیرد و جامعه فوتبال این تصمیم فدراسیون را تأیید کنند.
از برکناری اسکوچیچ تا پافشاری روی قلعهنویی
مهدی تاج که سه سال پیش در انتخابات فدراسیون فوتبال به ریاست رسید، اولین اقدامش برکناری اسکوچیچ بود؛ آن هم در شرایطی که سرمربی کروات، تیمی را که با دست فرمان تاج و ویلموتس تا مرز حذف شدن از مرحله نخست انتخابی جام جهانی پیش رفته بود، از جهنم بحرین نجات داد و در مرحله بعدی سریعترین صعود یک تیم آسیایی به جام جهانی را رقم زد. اتفاقی که این بار در جام جهانی ۴۸ تیمی هم به سادگی رقم نخورد، اما کودتای بازیکنان به برکناری اسکوچیچ و آمدن کیروش منجر شد تا آبروریزی در جام جهانی با شکست ۶ گله مقابل انگلستان و شکست مقابل تیم ناآماده و جوان شده آمریکا تکمیل شود. جالب است که تاج در آن مقطع دلیل برکناری اسکوچیچ را ترس از شکست و آبروریزی در جام جهانی دانسته بود، اما این بار گفته است که از قلعهنویی حمایت میکند و انگار برخلاف اهالی فوتبال هیچ ترس و واهمهای هم از نتایج احتمالی تیم ملی در جام جهانی ندارد.
فدراسیون فوتبال سراغ اسپالتی میرود؟
پس از شکست تیم ملی در بازی با ازبکستان و نایب قهرمانی در کافا، بحث اخراج امیر قلعهنویی داغ شده است. حتی پیش از این اتفاق هم برخی کارزاری برای این اتفاق راهاندازی کردهاند. هرچند غیر رسمی، اما نقل قولی غیر مستقیم هم از رئیس فدراسیون فوتبال در برخی رسانهها مطرح شده است که «مهدی تاج اعلام کرده اگر یکی از سرمربیان تاپ اروپایی برای آمدن به تیم ملی ایران موافقت کند، ظرف روزهای آینده با امیر قلعهنویی قطع همکاری خواهند کرد.» هرچند نمیتوان به این نقل قول غیررسمی تکیه کرد، اما اگر تاج چنین جملهای هم گفته باشد، چندان دور از ذهن نیست و برآیند عملکردی امیر قلعهنویی است. از سوی دیگر برای جانشینی او هم برخی نام لوچانو اسپالتی را مطرح کردهاند که پس از اخراج از تیم ملی ایتالیا هنوز تیم جدید خود را مشخص نکردهاند. در این زمینه هم گفته شده ایجنت یکی از مربیان مطرح لیگ برتری به فدراسیون پیغام داده که میتواند این ایتالیایی را به تیم ملی ایران بیاورد.