افکارنیوز: میگویند مرد متولد شهریور خیلی دوست دارد كه در كانون توجه باشد اما حمید بیآنکه بخواهد وقتی قهرمان هم نمیشود یك چهره است در بین تمام بچهها.

حمید سوریان، مؤدب، احساساتی وخوش مشرب



در همه کارهایش پشتکار دارد


پسر مودبی که از ۱۳ سالگی روی تشک سالن بابک ری شاه‌عبدالعظیم کشتی گرفتن را مثل پدر و ۵ برادرش یاد گرفت حالا ۵ مدال طلای جهان و یک قهرمانی المپیک را دارد. حمید می‌خواهد در رشته تربیت‌بدنی به درس خواندن ادامه دهد و آرزو دارد مثل الکساندر کارولین، اسطوره روس کشتی فرنگی جهان، جاودانه شود.

عاشق خانواده اش است


سوریان در یک خانواده شش پسره، پسر ته‌تغاری است و شاید به همین دلیل است که برای مادرش ناز می‌کند. از خانواده دوستی حمید نمی‌توان به راحتی گذشت. او برای هر کدام از برادرانش یک صفت در وبلاگش آورده اما مادرش آنقدر برای او عزیز است که بلافاصله بعد از گرفتن مدال در المپیک آن را به مادرش تقدیم کرد. حمید محمد سوریان ریحانپور روز دوم شهریورماه ۷۲ ساله می‌شود اما چهره معصومانه‌اش غیر از اینکه او را ازدیگرکشتی‌گیرها متمایز کرده او را جوانی ۵۲-۴۲ ساله نشان می‌دهد.

احساساتی است اما درون گرا

اگر به وبلاگ شخصی‌اش سرکی بکشید، می‌بینید که دغدغه‌های قهرمان المپیک دغدغه‌های خیلی از ماست؛ کمک به زلزله‌زده‌ها، فراموش نکردن بچه‌های سرطانی و زنده نگه داشتن نام آنهایی که از پیش ما رفتند و غروب‌شان غمی بود برای جامعه ایرانی. به نظر می‌رسد حمید پسر احساساتی و جالبی باشد که البته به چهره‌اش هم کاملا می‌آید. او خیلی راحت از علاقه‌اش به علیرضا دبیر می‌گوید در حالی که تعداد قهرمانی‌هایش نسبت به بچه محل خود خیلی بیشتر است.

شکست ها او را از پا نمی اندازند

۵ سال پیش وقتی محمد بنا از تیم ملی رفت، حمید هم به هم ریخت؛ تا جایی که وقتی به بی‌نظمی اردوی تیم ملی اعتراض کرد اخراج شد. البته سوریان خیلی زود برگشت و قهرمان جهان هم شد اما از المپیک پکن تا بازی‌های گوانگ‌ژو و حتی بعدتر از آن دوران زندگی ورزشی حمید با شکست‌های متعدد رقم خورد که این مسئله روی زندگی او تاثیر بدی گذاشت اما خوشبختانه با برگشت محمدبنا، طلسم شکست و او قهرمان المپیک هم شد.

دوست ندارد در دسترس باشد و روی کارش متمرکز است

حمید از پدری ورامینی و مادری اهل شهرری به دنیا آمده و با پایین‌شهری بودنش خیلی حال می‌کند. این قهرمان المپیک ۲ دوست خیلی صمیمی دارد که از دوستی با آنها لذت می‌برد. شاید بدترین خصوصیت سوریان تغییر شماره تلفن باشد که هرچند وقت یک‌بار اتفاق می‌افتد وگرنه در حمید خیلی سخت می‌توان خصلت منفی و بداخلاقی پیدا کرد.

برای زندگی مشترک اهل برنامه ریزی است

قهرمان المپیک فعلا اهل زندگی مشترک نیست. در طالع ازدواج مرد متولد شهریور آمده شعله عشق درون او خیلی آرام و کند روشن می‌شود اما همیشه روشن خواهد بود. ظاهرا این اتفاق هنوز برای حمید نیفتاده، زیرا خبری از زندگی مشترک نیست. خودش جایی گفته یک المپیک دیگر باید بگذرد تا وارد زندگی مشترک شود. آن روز حمید ۱۳ ساله خواهد بود و البته این سن ازدواج دیگر برای جوان‌های امروزی دیر نیست؛ به خصوص اگر نازکدل باشی و دلت نخواهد همسرت به دلیل اردوها و سفرهای طولانی دلتنگ دیدنت باشد و زجر بکشد.

چهره حمید سوریان به کشتی‌گیرها نمی‌‌خورد؛ حتی با آن زخم زیر چشم بعد از قهرمانی المپیک. ظاهری آرام دارد اما آنها که چند باری از نزدیک با او برخورد داشته‌اند می‌گویند پسر شلوغی است برای خودش. اصلا مگر می‌شود بچه شهرری بود و ساکت یک‌جا نشست؟ با این حال حمید را نه به دلیل این شلوغی‌های زیرکانه، بلکه با خلقیات خوبش مثل حس نوع‌دوستی‌اش می‌شناسند.


بهداد سلیمی خانواده دوست، خوشرو و مهربان



هرکول زن‌ذلیل!

آقا بیداد(نام بهداد به گویش محلی) مثل همسرش از سفر نوروز سال گذشته به شیراز به عنوان بهترین و خاطره‌انگیزترین سفر زندگی‌اش یاد می‌کند. اگر بچه حرف گوش‌کنی باشد باید در ۳۲ سالگی ورزش قهرمانی را کنار بگذارد، زیرا پدرش اصرار دارد که او به زندگی شخصی‌اش بیشتر برسد و مربی شود اما بعید است این اتفاق بیفتد. بهداد که روزگاری به وزنه‌برداری به عنوان تفریح تابستانی نگاه می‌کرد بعد از شکستن رکورد یکضرب رضازاده در پاریس، در لندن از شکستن رکورد دوضرب او بازماند اما شاید در آینده‌ای نزدیک تمام رکوردها متعلق به او باشد. البته به نظر می‌رسد فرمان رکوردشکنی را باید همسرش برای او صادر کند.

قهرمان مازندرانی المپیک با وجود تپل بودن بیش از حد به خودش می‌رسد هر چند پیدا کردن لباس دلخواه در این سایز برای او بسیار دشوارتر از رویارویی با پولاد سرد و زدن وزنه ۲۵۱ کیلوگرمی است. سلیمی دوم فروردین ۰۹ پای سفره عقد نشست. البته داستان خواستگاری هرکول ایران هم برای خودش جالب است، بهداد با برادر آلما که وزنه‌بردار بوده در اردوی آنتالیا آشنا می‌شود و رفت و آمد را با او آغاز می‌کند. بهداد در بابلسر و منزل آیدین دوستش آلما را می‌بیند و مدتی بعد خواستگاری و سایر اتفاقات شیرین و شروع زندگی مشترک. همسر سلیمی البته از روز خواستگاری‌اش هم خاطره شیرینی دارد، ظاهرا بهداد به دلیل دوستی با آیدین(برادر عروس) نمی‌توانسته سرش را بالا بیاورد و از شدت خجالت صورتش سرخ شده بود!

شاید خیلی از بچه‌های شمال مثل بیشتر نقاط ایران، عاشق فوتبال باشند و گل کوچک محلی اولین خاستگاه ورزشی‌شان باشد. اما سلیمی به صراحت می‌گوید هیچ علاقه‌ای به فوتبال ندارد. البته با وجود این بی‌میلی، تعصب به تیم شهرش را پنهان نمی کند و برد نساجی بهداد را خوشحال می‌کند. طبیعی است که به تعداد طرفداران بارسلونا و لیونل مسی هر روز افزوده ‌شود و بهداد با وجود اینکه خیلی کم فوتبال می‌بیند از جادوی بارسا و لئو مسی لذت می‌برد.

در طالع مرد متولد آذرماه آمده هرگز نباید جلوی موفقیت آنها را گرفت و ظاهرا قاسم غزالیان اولین‌ مربی بهداد در قائم‌شهر خیلی خوب این نکته را درک کرده بود که شاگردش می‌تواند روزی قهرمان المپیک باشد. البته بهداد اول به طرف ژیمناستیک و بعد از آن به کشتی جذب شد اما وقتی بیشتر رشد کرد فیزیک بدنی او باعثشد وزنه‌برداری را به عنوان رشته ورزشی‌اش انتخاب کند. فکرش را بکنید، بهداد با این هیکل و ۱۶۰ کیلوگرم وزن می‌خواست در ژیمناستیک بالا و پایین بپرد.

اینکه بهداد فرد خانواده‌دوستی باشد اصلا چیز عجیبی نیست، زیرا بیشتر ما ایرانی‌ها چنین خصوصیاتی داریم حتی اگر هر سال قهرمان جهان باشیم و در خیابان با انگشت نشان‌‌مان دهند. با این حال بهداد بدجوری به همسرش عشق می‌ورزد و به غیر از اینکه ۵ دقیقه بعد از مدال گرفتن با او تلفنی صحبت می‌کند، او مدال‌هایش را به همسرش تقدیم می‌کند. اصلا همسر او بود که از بهداد خواست در مسابقات جهانی پاریس رکورد یکضرب سنگین‌وزن را بزند. شب قهرمانی در المپیک هم بهداد مدام پلاک طلایش را که نام همسرش روی آن حک شده می‌بوسید تا باز هم مدال را تقدیم همسرش آلما کند. البته به غیر از اینکه دوباره باید بگوییم که پشت هر مرد موفق یک زن قوی ایستاده و برای موفقیت تشویقش می‌کند باید برای آقایان متاسف باشیم، زیرا قوی‌ترین مرد جهان هم یک زن‌ذلیل بیش نیست!

بهداد هر غذایی را دوست دارد جز سوپ شاید به دلیل اینکه سوپ هیچ حجمی از معده فراخ او را نمی‌گیرد. البته مشخص است که یک آدم ۱۶۰ کیلویی دنبال غذاهای حجیم و پرکالری باشد و شاید بهداد در غذا خوردن هم حسین رضازاده را الگوی خودش قرار داده.


امید نوروزی متولد بهمن و غافلگیر کننده



امید متولد ۲۹ بهمن ۱۳۶۴ در روستای ارزبان بهرغان از توابع شهرستان سپیدان است و شاید به همین دلیل بعد از قهرمانی در المپیک هم دنبال تیپ و لباس و ماشین آنچنانی نرود.

در طالع مرد متولد بهمن آمده، آنها زیاد حرف می‌زنند اما امید دقیقا برعکس آنچه گفته شده جزو کم‌‌حرف‌ترین بچه‌های اردوی کشتی فرنگی است. بهمنی‌ها معمولا از چیزهای پیش‌بینی‌نشده و غیرمترقبه لذت می‌برند و شاید به همین دلیل بود که او با مدال طلایش کل ایران را غافلگیر کرد. بعد از کشتی فینالش هم سالتو بارانداز محمد بنا مربی محبوب اهالی کشتی یک سورپرایز دیگر از این بهمنی‌ کم‌حرف بود.

حالا خانواده امید در محله فضل‌آباد که یکی از محله‌های قدیمی شیراز به حساب می‌آید یک خانه قدیمی و کوچک دارند و بعید است قهرمانی امید در المپیک هم تغییری در زندگی این خانواده ساده شهرستانی به وجود بیاورد. البته شب قهرمانی امید در محله‌های دروازه کارون و سنگ سیاه غوغایی برپا بود نوروزی در آن شب تاریخی مدالش را به همه مردم ایران تقدیم کرد تا دست و دلبازی‌اش را نشان دهد.

امید جوان آرام، بی‌حاشیه و گوشه‌گیری است که با سرک کشیدن در زندگی‌اش هم نمی‌توان به جزئیات زیادی رسید. البته دوستانش می‌گویند این قهرمان ۲۷ساله المپیک هم آدم حساس و هم احساسی است که البته این صفات چندان با روحیه یک کشتی‌گیر همخوانی ندارد.

نوروزی که گفته در طول این سال‌ها چیزی جز دردسر و زحمت برای پدر و مادرش نداشته در رشته دانشگاهی تربیت بدنی درس می‌خواند. امید عاشق ورزش زورخانه‌ای است و هر از گاهی باید او را در گود زورخانه پیدا کرد تا روی تشک کشتی.

قبل از اینکه امید روی تشک لندن کشتی بگیرد یکی از روزنامه‌‌ها نوشت همین که یک شیرازی به المپیک رسیده باید به او مدال بدهند اما امید جدا از آن خصوصیات خاص شیرازی ها و اهالی فارس که همیشه برجسته‌شان می‌کند مبارزه‌جو و جاه‌طلب بود.

قاسم رضایی آقای ببر وارد می شود



مرداد، ماه تولد قاسم برای او به اندازه کافی خوش‌یمن بود، قهرمانی در المپیک آن هم در حالی که او حتی طلای جهانی نداشت به یکباره قاسم را به اوج شهرت و محبوبیت رساند اما او پسر مودب و خجالتی‌ای است که بعید به نظر می‌رسد از قسمت منفی شهرت و محبوبیت استفاده کند و دنبال ماشین آنچنانی و… باشد.

در طالع مرد متولد مرداد آمده متولدان این ماه خیلی دوست دارند مورد توجه و تحسین قرار بگیرند ضمن اینکه اهل گفت‌وگو و معاشرت هستند. شاید به همین دلیل است که بعد از بازگشت از لندن، رضایی در تمام شبکه‌‌های تلویزیونی و رادیویی دیده شد و مصاحبه‌هایش در روزنامه‌ها جلوی چشم بود.

آنهایی که با رضایی از نزدیک برخورد داشته‌اند می‌گویند قاسم پسر فوق‌العاده‌ باشخصیت و مودبی است و با وجود آن هیکل عضلانی و قدرتمند سرش را به زور بالا می‌آورد.

رضایی ظاهرا دل‌خوشی از روس‌ها ندارد و از اینکه به آنها درس کشتی داده حسابی شاد و کیفور است و مدام در مصاحبه‌هایش به این نکته تاکید می‌کند. قاسم اهل سورپرایز کردن نیست اما بدش نمی‌آید بعد از قهرمانی در المپیک جلوی چشم باشد. شاید رسول جزینی مربی اصفهانی، خیلی خوب او را می‌شناخت که بعد از قهرمانی‌اش روی تشک سالتو باراندازش کرد، قاسم ۲۷ مرداد امسال ۲۷ساله شد و حالا در این سن یک چهره ویژه برای مردم ایران خواهد بود که به جزئیات زندگی‌اش بیشتر پرداخته می‌شود.

برای قاسم این روزها بزرگترین اتفاق زندگیاش دور زدن با پرچم ایران است كه نزدیك بود از كف او برود. همین چند وقت پیش بود كه قاسم وسوسه شد تا با پذیرفتن تبعیت كشور آذربایجان به تیم ملی كشتی فرنگی این كشور بپیوندد اما دوپینگ ۲ كشتیگیر برای او درهای تیم ملی ایران را گشود.