طالبی که «طالبِ طلا» بود

به گزارش افکارنیوز، با این‎که مشخص نبود طالب نعمت‎پور به فینال یا رده‎بندی راه پیدا می‎کند یا نه اما با چند نفر از اهالی رسانه قرار گذاشتیم از خرم‎آباد به کوهدشت برویم، راستش مصمم بودیم طالب می‎درخشد، چون قبل از اعزام به بوداپست به ایسنا قول داد که اولین مدال جهانی لرستان را در کشتی فرنگی کسب می‎کند و همین قول عزم ما را برای رفتن به منزل پدری طالب بیشتر جزم می‎کرد.

وقتی به کوهدشت رسیدیم، انگار همه منتظر خبری خوش و درخششی از جنس طالب بودند، خبری که به حقیقت پیوست و نعمت‎پور نعمتِ شادی را به آنها تقدیم کرد.

خیابان‎ها و کوچه‎های منتهی به منزل پدری طالب شلوغ و ترافیک سنگینی وجود داشت، با این حال مدام کوهدشتی‎ها خود را به آنجا می‎رساندند تا شادی‌شان را با اطرافیان طالب تقسیم کنند و در این زمینه چیزی کم نگذاشتند.

پس از این‎که مسجل شد نعمت پور جواز حضور در فینال را کسب کرده، کوهدشت لرزید و اجرای موسیق محلی فضای خاصی را در محله او ایجاد کرده بود. با برادران طالب که صحبت می‎کردیم از این‎که حریف او در دیدار نهایی سامان طهماسبی بود ابراز خرسندی می‎کردند و می‎گفتند شک نداریم که طالب برنده کشتی و قهرمان جهان می‎شود. عده‎ای از دوستان نزدیک قهرمان وزن ۸۴ کیلوگرم کشتی دنیا نیز از سابقه کشتی طهماسبی و نعمت‎پور حرف می‎زدند که آمار به نفع طالب بود.

رفته‎رفته خودمان را برای فینال آماده می‎کردیم و هر ثانیه که می‎گذشت استرس بیشتر می‎شد و نزدیکان طالب فقط و فقط دعا می‎کردند. پخش کشتی‎هایی که نعمت‎پور را به فینال رسانده بود، شور و اشتیاق را در بین حاضران در داخل و خارج از خانه نعمت‎پور به‎وجود می‎آورد و آنها از ته دل تشویق می‎کردند. پدر و مادر طالب مشغول خواندن دعا بودند و استرس از چهره‎ی آنها موج می‎زد، با این حال می‎گفتند که به قهرمانی فرزندشان خیلی امید دارند.

کشتی شروع شد و پس از این‎که طالب ۲ امتیاز گرفت، خانه به روی هوا رفت و پس از چند ثانیه شادی همه به جای خود برگشتند. پدر دعا می‎خواند و مادر قرآن را روی سرش گذاشته بود و آدم با دیدن چنین صحنه‎هایی اشک در چشمانش حلقه می‎زد و بی‎اختیار دعا می‎کرد.

در چشم به هم زدنی ورق برگشت و نعمت‎پور یک امتیاز عقب افتاد و خانه در سکوت سنگینی فرو رفت، با این حال یکی داد زد طالب برنده می‎شود، آن شخص را کسی ندید و شاید «خدا» بود. دعاها بیشتر و بیشتر شد و وقت کشتی رو به پایان که بازهم دلاور کوهدشتی ۳ امتیاز گرفت و زلزله‎ی چند ریشتری به وقوع پیوست و از آن لحظه به بعد تا پایان کشتی دیگر نمی‎دانم چه اتفاقی افتاد و من محوی تماشای پدر و مادر طالب شده بودم و نگران سلامتی آنها.

کشتی تمام شد و همه با تمام وجود شادی می‎کردند که پدر طالب از هوش رفت، خوشبختانه دیری نپایید که حال وی خوب شد و بازهم مردم به شادی پرداختند. با پدر طالب که صحبت می‎کردیم می‎گفت «فقط خواست خدا بود که پسرم قهرمان شود و دعای خیر مردم در این موفقیت تأثیرگذار بود». مادر طالب هم ضمن تبریک قهرمانی به ملت ایران آرزویش را این‎گونه بیان کرد: «فقط می‎خواهم دامادی فرزندم را ببینم و سعی می‎کنم این کار را انجام دهم».

واقعاً طالب «طالبِ طلا» بود و به خواسته‎اش رسید. شاید می‎خواست خیلی چیزها را ثابت کند، از جمله نرفتنش به المپیک را که به گفته‎ی خودش هرگز آن را فراموش نمی‎کند.

پس از قهرمانی نعمتپور کوهدشتیها تا حوالی صبح به شادی پرداختند و کوهدشت شب گذشته نخوابید.