چرا استقلال جام نمی‌گیرد؟

به گزارش افکارنیوز، نه جام و نه سهمیه آسیایی. این فصل هم جام قهرمانی حذفی از دست رفته و در لیگ ‌برتر هم با این جدیتی که ما از نفت دیدیم، کار برای تراکتورسازی هم سخت است چه برسد به اینکه استقلال قهرمانی را نشانه بگیرد(‌البته این فقط یک پیش‌بینی است و در فوتبال وقوع هر اتفاقی محتمل به نظر می‌رسد‌).

حال می‌خواهیم این سؤال را مطرح کنیم که چرا آبی‌ها جام نمی‌گیرند؟ برای این سؤال پاسخ‌های متعددی وجود دارد اما همان ‌طور که ریشه قهرمانی‌های گذشته را باید در کادر فنی جست‌وجو کرد، عدالت این است که ناکامی‌ها را هم به کادر فنی ربط داد …

واقعیت این است که استقلال دیگر امیر ندارد. یعنی دارد اما امیر به واقع ذهنش با استقلال نیست. مثل فیروز کریمی که در سال‌های اخیر پیش از حضور در ملوان در فوتبال بود اما به تنها چیزی که فکر نمی‌کرد، فوتبال بود. نتیجه؛ مربی‌ای که برای آخرین بار یک تیم ایرانی را قهرمان آسیا کرد و اگر اشتباه داوری نبود با استقلال اهواز قهرمان لیگ ‌برتر می‌شد، در استقلال اهواز هو شد، در گسترش فولاد کات شد، در تیم یزدی جای خود را به افشین پیروانی داد و این همان مربی‌ای بود که مجتبی جباری می‌گوید فنی‌ترین مربی ایران است …

بگذریم. امیر مدت‌‌هاست به دنبال این است که ثابت کند کروش به درد فوتبال ایران نمی‌خورد و پیروزی‌های او شانسی است … در حالی که در نظام مهندس خلقت کلمه‌ای به اسم شانس وجود ندارد و امروزی‌ها این ‌گونه تعبیر کرده‌اند که شانس نام مستعار خداست … جایی که نمی‌خواهد امضایش پای نعمت‌هایش باشد …! جنگ با کروش از امیر نیرو گرفت و او را از استقلال غافل کرد، هر چند انتظار این بود که امیر به کروش کمک کند. چون کروش سرمربی تیم‌ ملی است؛ تیمی که متعلق به همه است. من و شما و سرمربی استقلال. بر فرض که شانس وجود دارد، آیا باید از خوش‌شانسی تیم ‌ملی ناراحت شد!

مثل محمد مایلی‌کهن که از اشتباه داور در بازی با ازبکستان گفت. در حالی که ما در تاریخ فوتبال ایران کم از اشتباهات داوری متضرر نشدیم. مثلاً در بازی با عراق در جام ملت‌های آسیا. راهی که سرمربی استقلال در پیش گرفته، بیراهه است و نتیجه‌ای نخواهد داشت؛ نه برای او و نه برای استقلال. پیش از او هم خیلی از مربیان این راه را رفته‌اند اما نه در فوتبال موفق بوده‌اند و نه محبوب شدند. نتیجه خود گویای همه چیز است …

امیر باید روزهایی را به یاد بیاورد که محمد مایلی‌کهن به او حمله کرد اما پاسخ نداد. با استقلال بود و قهرمان شد اما امروز امیر به همه حمله می‌کند؛ از کروش گرفته تا خبرنگار. به جای اینکه چشم‌های تیزش و نگاه درون را به استقلال بدهد، چوب قضاوت به‌ دست گرفته و …
این است نتیجه این ‌گونه فکر کردن و این ‌گونه رفتار کردن.