سوشا بدون ذره ای پشیمانی!

آدم وقتی گفته‌ها را که می‌خواند، می‌خواهد این تابلو با آدمی به مراتب وحشتناک‌تر در مقابل بعضی‌ها بایستد و از آنها بخواهد که حرف نزنند، ساکت شوند و بیشتر از این اعصاب همه را مورد هجوم قرار ندهند.

به طور اختصاصی در مورد مصاحبه سوشا مکانی صحبت می‌کنیم.

در مورد حرف‌هایی که روی خروجی یک خبرگزاری قرار گرفت و دروازه‌بانی که به طور طبیعی در شرایط کنونی باید از آن به عنوان «س.م» یاد می‌شد، از جایگاه مدعی وارد شده و به عنوان مصداقی برای آنچه در فرهنگ عامه دست پیش گرفتن آمده است، به همه حمله کرده است.

وقتی از قول سوشا خواندیم که «کار اشتباهی نکردم و سرم را بالا می‌گیرم» تعجب کردیم و وقتی به این جملات رسیدیم که: «زندان تجربه‌ای است تا دوستان و دشمنانم را بشناسم. درجایی زندگی می‌کنم که همه دوستدار من نیستند و خیلی‌ها دشمن هستند.» به آن درجه از خشم رسیدیم که تحمل آن چندان هم آسان نبود.

آیا قبح همه چیز ریخته است؟

آنچنان دنیا تغییر کرده است که می‌توان جای شاکی و متشاکی را تغییر داد و بازیکنی که اخبارش یک هفته تمام روی صورت فوتبال و اعتبار آن خط می‌کشید و زخم می‌زد، حالا از بازداشت خود چنان یاد می‌کند که انگار فتح‌الفتوح کرده است و به عنوان یک قهرمان خود را جدی می‌گیرد.

این که جرم سوشا مکانی چیست، این که تاوانش چه باید باشد و این که جزای آن چیست، در حوزه‌ای نیست که ما بتوانیم در آن ورود کنیم. قوه قضاییه و دادگاه‌های صالحه در این باره تصمیم درست و قانونی را خواهند گرفت و همه ما هم به آن تمکین می‌کنیم. آنچه از ما برمی‌آید این است که نگذاریم این بازیکن تاوانی بیشتر از آنچه باید، بدهد و به قولی نگذاریم، او به سبب یک خطا نابود شود. اما آنچه باعث سرافکندگی ما می‌تواند باشد، این است که به گونه‌ای رفتار نکرده‌ایم که این بازیکن به اندازه ذره‌ای از عمل خود پشیمان شود و بعد از این همه ماجرا هنوز هم ذره‌ای برای ترمیم آن نمی‌کوشد.

مگر نه این که شرط اول اصلاح، پشیمانی است. در مصاحبه سوشا سرسوزنی پشیمانی نیست، اگر هرکدام از ما کارمان را درست انجام می‌دادیم، این‌گونه نمی‌شد.