دی مهدوی کیا در گفت و گوی مفصل با سایت فدراسیون فوتبال آلمان درباره موضوعات مختلف توضیحات جالبی ارائه کرده است.

صحبت های مهدوی کیا در ادامه می آید:

 

پس از فاجعه یورو

 

همیشه به دنبال این بودم بدانم در فوتبال آلمان پس از فاجعه یورو 2000 چه اتفاقی رخ داد.چیزی که من دریافتم این بود که آنها روی جوانان خود برنامه ریزی و سرمایه گذاری کردند.حالا من می خواهم تاثیرگذاری ام را بر جوانان محک بزنم.استعدادها به تمرین جوانان هامبورگ می آیند تا خود را با سیستم باشگاه هماهنگ کنند.ما کار تاکتیکی و تکنیکی با آنها انجام می دهیم.ضمن اینکه مسابقاتی را هم برگزار می کنیم.می خواهیم به این استعدادها در پیشرفت شان کمک کنیم.

 

آغاز مربیگری از پایین ترین سطح 

 

من می توانستم در زادگاهم،ایران همین حالا در یک تیم دسته اول مربیگری کنم.اما من یک فرد واقع بین هستم.الزامی نیست یک بازیکن خوب،مربی خوبی شود.می خواستم کار مربیگری را از پایین ترین سطح شروع کنم.به همین دلیل از جوانان آغاز کردم.

 

رویای حرفه ای شدن

 

جوانان پرسش های زیادی دارند.من هم دوست دارم تجاربم را به آنها منتقل کنم.خیلی از بچه هایی که اینجا هستند رویای تبدیل شدن به یک بازیکن حرفه ای را در سر دارند.اما این راه آسانی نیست.استعداد به تنهایی کافی نیست.

 

 

فرق ایران و آلمان 

 

در ایران فرصت های اینچینی برای استعدادها وجود ندارد.آنها باید در خیابان بازی کنند و استعدادشان را نشان بدهند.من خودم 14 سال سن داشتم که به اولین باشگاهم ملحق شدم.خیلی دیر بود اما قبل از آن در خیلی از ورزش ها تجربه کسب کرده بودم.به ویژه در هندبال خیلی خوب بودم.حتی کاپیتان تیم زیر 14 سال ایران شدم اما فوتبال همیشه زندگی ام بوده است.یادم هست 5 تا 6 ساعت در خیابان بازی می کردم.

 

کیا

 

تیم کیا به جذب و پرورش استعدادهای جوان تعلق دارد.ما از سن 11 تا 17 ساله در تیم خود بازیکن داریم.امیدوارم در تیم ملی آینده ایران از این بازیکنان نفراتی حضور داشته باشند.من همان روشی که در آلمان وجود دارد را در این آکادمی مورد استفاده قرار می دهم.در ایران باشگاهها روی تیم های پایه خود سرمایه گذاری زیادی نمی کنندو حتی باشگاههای بزرگ پول شان را به تیم اصلی اختصاص می دهند.من در ایران مربیانی دارم که به فوتبال پایه اهمیت می دهند.علاوه بر این من این نفرات نوجوان را سالی دو تا سه بار به اروپا می برم تا در تورنمنت های بزرگ شرکت کنند.اطمینان دارم این بچه های 12،13 ساله تیم ملی آینده ایران هستند.می خواهم به آنها کمک کنم تا به اروپا هم بروند.

 

 

هاب استیونس و موفقیتش 

 

هدفم این است روزی در بوندس لیگا مربیگری کنم.هر چند می دانم راه دشواری دارم.در دوران بازی ام مربیان زیادی داشتم اما می توانم بگویم بیشترین تاثیرپذیری را از هاب استیونس داشتم.وقتی او در فوریه 2007 به هامبورگ آمد ما در قعر جدول بودیم و از 20 بازی فقط 15 امتیاز داشتیم.در این شرایط طبیعی بود کار بزرگ او حفظ تیم در جدول باشد اما در پایان بوندس لیگا در رتبه هفتم قرار گرفتیم.او در بحث ارتباط،تاکتیک و نظم بهترین بود.

 

شیوه مربیگری

 

من خودم آدم صمیمی هستم.با این وجود فکر می کنم به عنوان مربی باید کمی سخت گیر تر بود.این کار می تواند مخلوطی از دو وجه ماجرا باشد.