شب بازی با استقلال می‌خواستند بی‌شخصیتم کنند

استیماچ تا زمان ترک ایران هیچ گفت‌وگویی انجام نداد، اما در زیر آخرین اظهارات وی را می‌خوانیم:

 * از شرایط سپاهان آغاز کنیم. بزرگ‌ترین عاملی که باعث شد تا نتیجه لازم در مدت زمان مربیگری شما در سپاهان برای این تیم به دست نیاید، چه بود؟

مشکلات زیادی وجود داشت. خیلی  از اشتباهات داوری و بدشانسی‌ها دست به دست هم داد اما قسمت اعظم مشکلات این بود که ما زمان مناسب برای بازسازی یک تیم را از دست داده بودیم که این کار معمولاً در ابتدای فصل صورت می‌گیرد. از سوی دیگر مشکلات مالی هم وجود داشت که البته این مشکل برای همه تیم‌های ایرانی به شمار می‌رود اما سپاهان تیمی بود که هیچ زمانی از این مشکلات نداشته و بازیکنان این تیم نیز طوری رشد پیدا کرده بودند که به مشکلات مالی عادت نداشتند بنابراین با کمترین مشکل مالی در تیم، به بازیکنان خیلی سخت گذشت و باعث شد خیلی مواقع تمرین را تحریم کنند و این برای یک مربی که به تازگی به تیم آمده و این با صحنه‌ها مواجه می‌شود موضوع جالبی نبود. بعد ها هم مشکلات دیگری به وجود آمد که به آنها هم می‌رسیم.

* مشکلات شما از زمانی به چشم آمد و بیشتر شد که اختلاف عمیقی بین شما به عنوان سرمربی و برخی بازیکنان قدیمی پیش آمد.

وقتی به گذشته نگاه می‌کنم می بینم که زمان‌های خوبی در اصفهان داشتم و مردم، اعضای هیأت مدیره و بازیکنان جوان پشت من بودند اما در مقابل اتفاقاتی افتاد که همه در جریان آن هستند. در تمام این مدت به جای داشتن یک کاپیتان که من را کمک کند در عمل چیز دیگری داشتم و این موضوع من را سورپرایز کرده و در شرایط بدی قرار داده بود اما با توجه همه اینها توانستیم باز هم اثر خود را بگذاریم و در خیلی از بازی‌ها مانند دیدار با استقلال و سایپا شانس‌های زیادی را به دست آورده و فوتبال خوبی را به نمایش بگذاریم. البته کسانی که فوتبالی هستند متوجه می‌شوند که چه مشکلاتی داشتیم.

* در این مورد شفاف‌تر توضیح می‌دهید؟

کسانی که در فوتبال کار می‌کنند دو بخش هستند. کسانی که به فوتبال اشراف دارند و دوم کسانی که فوتبال را ظاهری نگاه می‌کنند. من به ایران آمدم تا آینده وسیعی را برای چندین سال بعد یک باشگاه بسازم. آمده بودم فلسفه فوتبالی‌ام را در سپاهان جاری کنم تا با آن بتوانیم یک سپاهان موفق را در چند سال آینده داشته باشیم. سپاهان سال های گذشته قهرمان شده اما باید قبول کرد این تیم در این سال ها به یک تیم فرسوده و پیر تبدیل شده است. اما من آمدم تا تیم جدید و جوانی را بسازیم. فکر می‌کنم خیلی از مشکلات سپاهان پشت قهرمانی‌های این تیم از جمله قهرمانی سال گذشته گم شده بود و این قهرمانی‌ها اجازه نداده بود تا مشکلات واقعی نمایان شود. از سوی دیگر موقعی آمدم که باشگاه سپاهان شرایط مالی خوبی نداشت. البته این شرایط در تمام باشگاه‌های ایرانی حاکم بود با این وجود  تصمیم گرفتیم سپاهانی را بسازیم که با سپاهان سال‌های قبل متفاوت باشد.

* از چه نوع تفاوتی صحبت می‌کنید؟

سپاهان سال‌های قبل با مربیانی که آنها هم زحمت کشیدند و قابل احترام هستند سپاهانی بوده که بهترین بازیکنان تیم‌های دیگر را می‌خریده و ستاره‌های این تیم‌ها را در کنار هم می‌چیده و قهرمان می‌شده است. این راحت‌‌ترین کار برای هر مربی است اما آیا این چیزی است که از سوی باشگاه انتظار داریم؟ سپاهان من می‌توانست در آینده تصویر بزرگ‌تری از تیمی که جلوی استقلال با ۶ جوان زیر ۲۲ سال مانند فاضلی، روشندل، کریمی و ... ارائه کرد را به نمایش بگذارد. تیمی که حتی مربی تیم مقابل به اسم آنها نیز اشراف نداشته و نمی‌توانست آنها را آنالیز کند چون نام آنها را نشنیده بود. پس سپاهانی‌ را در نظر گرفته بودم که برای آینده و در سال‌های پیاپی باعث افتخار اصفهان شود.

* اما شاید خیلی‌ از هواداران و برخی دیگر که همواره قهرمانی سپاهان را شاهد بودند، حوصله سپری کردن مدت زمان زیاد برای رسیدن به ایده‌های شما را نداشتند و همین موضوع کار شما را برای ادامه همکاری با سپاهان سخت‌تر کرد.

در این شرایط خیلی‌ها این تفکر را من را برنمی‌تابیدند. کسانی که خودشان را در این آینده نمی‌دیدند. من دوست ندارم اسم زیاد به کار ببرم. فکر می کنم همه متوجه حرف‌‌های من می‌شوند. در تمام دنیا وقتی بازیکنان سن بالا و اسطوره یک تیم فوتبالشان یا تمام می‌شود یا به سوی تمام شدن است از آنها در کادرفنی یا مدیریتی باشگاه آرام آرام استفاده می‌شود اما این بدان معنا نیست که بلافاصله پس از اتمام فوتبال یا در حین فوتبال بازی کردن در سال های آخر بازیکن به خودش این اجازه را بدهد که به صورت مستقیم در کار مدیریتی و یا فنی باشگاه دخالت کند. بازیکنانی به مراتب بزرگ‌تر از بازیکنان ایرانی. به عنوان مثال رایان گیگز، توتی، زانتی، دل‌پیرو و ... اینها بازیکنانی بودند که سوپر استرهای جهانی و بین الملل هستند اما هیچکدام به خودشان اجازه ندادند با تمام بزرگی‌شان به مسائلی وارد شوند که به آنها ربطی نداشته و آنها جایگاه خودشان را می‌دانستند و اگر هم می‌خواستند به کادرفنی یا مدیریتی اضافه شوند مراحل درست را انجام داده و کلاس های مربیگری و مدیریتی را سپری کرده تا در آینده با شیوه‌ای درست به تیم محبوب خود خدمت کنند اما متاسفانه چیزهایی که در ایران از نزدیک دیدم این بود که برخی چیزها حالت طبیعی و نرمال ندارد و بیشتر یک امر روزمره و روتین است.

* قبل از اینکه سرمربی سپاهان شوید با همکارانی که در ایران داشتید مشورت نکردید تا از تجریبات آنها استفاده کنید؟

چرا اتفاقا وقتی با مربیانی مانند برانکو، اسکوچیچ، بوناچیچ، کرانچار و بگوویچ در این مورد صحبت کردم فهمیدم که همه این مشکلات را به نوعی کم و زیاد داشته‌اند که خیلی از بازیکنان خود را بزرگ‌تر از باشگاه دیده و احساس می‌کنند می‌توانند باشگاه را تحت تاثیر خود قرار دهند. یک مثال می‌زنم، یک روزی به عنوان یک کروات کاپیتان وستهام در لیگ برتر انگلیس بودم و فرانک لمپارد که بعدها به یکی از ستارگان فوتبال دنیا تبدیل شد به تازگی به تیم ما اضافه شده بود. من فقط وظیفه‌‌ام کمک به آن بازیکن جوان بود تا بیشتر در آن تیم جا بیفتد نه اینکه دخالت در امور باشگاه یا مربی و یا کادرفنی داشته باشم. در صورتی که شاید توانایی این را داشتم که این کار ها را بکنم اما جایگاهم را می‌دانستم کجاست. در هر صورت هر کاری در دنیا هزینه‌ای دارد و هزینه داشتن یک تیم خوب در سال های متمادی و داشتن آینده‌ای روشن با آن تیم این است که شما تیمی با فلسفه و با زیربنا ایجاد کنید که مانند تیم‌های بزرگ دنیا سال‌ها ثمره آن را ببینید. نتایج و قهرمانی‌های کوتاه مدت شما را از این هدف دور می‌کند.

* گویا از این وضعیت بسیار ناراحت هستید؟

بله من به نوعی ناراحت هستم از ترک اصفهان به خاطر اینکه من واقعا کارم نیمه کاره تمام شد. در واقع به خاطر شرایطی که به وجود آمد مجبور شدم کارم را نیمه تمام بگذارم. از سوی دیگر خوشحالم که در روز آخر برای خداحافظی، جوانان تیم و خود من چنان احساساتی شدیم که بغض را می‌شد در چشمان دوطرف دید. فکر می‌کنم این احساس می‌تواند کاملا بیانگر آن باشد که ما در ۴-۵ ماه چه کاری را انجام دادیم. خیلی از مربیان هستند که امکان دارد با کلمات بازی کنند و بگویند جوانگرایی کرده‌ایم اما در عمل خلاف آن را انجام می‌دهند اما جوانان تیم من به این باور رسیدند که من حرف نمی‌زنم و این فلسفه مربیگری من است. فکر می‌کنم بازیکنان بزرگ ایران چه به لحاظ فوتبالی و چه به لحاظ شخصیتی و حرفه‌ای‌گری باید بازیکنان بزرگ دنیا را الگوی خودشان قرار دهند و خودشان را بزرگ‌تر از باشگاه ندانند. حتی در این مدت دنبال پرورش بازیکنانی بودم که حتی بتوانند آینده تیم ملی را بسازند و به کی‌روش در این تیم کمک کنند. به همین خاطر مرتب من و همکارانم استانداردهای آن را سعی می‌کردیم به شرایط بالای بین المللی برسانیم. بازیکنانی مانند وریا غفوری، علی کریمی، فاضلی بازیکنانی بودند که می‌توانستند همزمان در تیم ملی و سپاهان به لحاظ بدنی، ذهنی و شخصیتی اثرگذار باشند و بازیکنان جوانی مانند روشندل و سرلک هم در آینده می‌توانستند به این حد برسند.

* به دیدار با استقلال و اتفاقاتی که شب قبل از این دیدار رخ داد برسیم. در این خصوص به نظر می‌رسد صحبت‌های زیادی داشته باشید؟

بله، این حرف‌ها درست است. اتفاقاتی که شما هم شنیدید. در حقیقیت این رفتارها برای من مثل یک شوک بود و شما می‌توانید تصور کنید که این مسائل قبل از یک بازی مهم در تهران و مقابل تیمی بزرگ که صدر جدول را در اختیار دارد شب بازی اتفاق افتاد. آنها سعی کردند که با جلسه گذاشتن با بازیکنان پشت من، من را مقابل بازیکنان بی‌احترام و بی شخصیت جلوه دهند. در صورتی که در حقیقت این طور نشد و خودشان بی احترام و بی شخصیت شدند و من مفتخرم که بازیکنانم روز بعد با آن اتفاقاتی که افتاده بود طوری بازی کردند که ما با تقریبا ۶ بازیکن جوان که همانطور که گفتم شاید اسم آنها را خیلی‌ها نمی‌دانستند، توانستیم استقلال را در آزادی اسیر کنیم و اگر خوش‌شانس بودیم باید با تفاضل گل این تیم را می‌بردیم و این چیزی بود که هدف من به شمار می‌رفت.

* پس از بازی هم سربسته به مسائلی اشاره کردید که نقشه کشیده بودند تا سپاهان موفق نشود.

من برای بازیکنان جوانم واقعا بعد بازی ناراحت بودم. آنها این شانس را داشتند که یک بازی بزرگ انجام دهند و خودشان را ثابت کنند و با چیزهایی که به وجود آمد، من و این جوانان به کسانی که می‌خواستند ترکیب را عوض کنند ثابت کردیم که در اشتباه بزرگی بودند.

* با این شرایط با خاطراتی تلخ اصفهان را ترک می‌کنید؟

خاطرات خوبی از اصفهان داشتم. خاطرات عالی در زمان کوتاه. وقتی در شهر و فروشگاه‌ها بودم مردم حمایت خود را از من اعلام می‌کردند و آنجا متوجه شدم که مردم هم به این داستان‌ها اشراف دارند و می‌فهمند که من به دنبال ساختن آینده‌ای روشن برای سپاهان هستم و من اینجا از همه آنها که از من حمایت کردند تشکر می‌کنم. اما کسانی هم هستند که مخالف بودند و حوصله این پروسه را نداشتند. آنها کسانی هستند که فکر می‌کنند در فوتبال می‌توان کار جادویی انجام داد. فوتبال ورزشی هست درباره ایده‌های شفاف و روشن که چطور یک تیم موفق بسازی برای بازدهی زمانی طولانی. از سوی دیگر من این قدر خوش شانس نبودم که مثل همکاران قبلی با شرایط مالی خیلی خوب در سپاهان کار کنم و بازیکنان گران و ستاره‌های دیگر را بخرم. ولی شاید این به نوعی خوش‌شانسی من بود که بتوانم یک ایده جدید را در باشگاه برنامه‌ریزی کنم. ایده و شیوه‌ای که مطابق با شرایط مالی باشگاه و کارخانه فولاد بود.

* با سپاهان خداحافظی کردید و از ایران رفتید، آیا باز هم علاقه ای به بازگشت به ایران را دارید؟

بله، صد درصد چنین علاقه ای دارم. من کشور و مردم ایران را خیلی دوست دارم و علاقمندم که دوباره در فوتبال ایران فعالیت داشته باشم.

*اول فصل قرار بود به استقلال بروید، با توجه به اتفاقاتی که برایت در سپاهان رخ داد، آرزو نمی کنید که ای کاش به استقلال می رفتید؟

آدم نباید حسرت گذشته ها را بخورد چون هرگز انسان نمی تواند آینده را پیشگویی بکند و نمی داند که چه اتفاقاتی برایش رخ خواهد داد. از نظر من مربی مثل یک معلم است، وظیفه ای اصلی‌اش این است که نیرو پرورش بدهد و در آموزش چیزی کوتاهی نکند. من همین هدف را در سپاهان داشتم و می‌خواستم کارهای بزرگی در تیم انجام بدهم و ستاره‌های جوانی را به فوتبال ایران معرفی کنم که در خدمت فوتبال باشگاهی و ملی ایران باشند، که متاسفانه این هدفم نیمه تمام ماند.

* با شرایطی در سپاهان شاهدش بودید، فکر می کنید چه آینده ای در انتظار سپاهان است؟

نمی‌خواهم به پیش گویی و آینده‌نگری در سپاهان بپردازم و وارد چنین مسایلی شوم، اما معتقدم سپاهان باید فلسفه‌اش را تغییر بدهد. آنها باید بدانند که فقط با قهرمانی نمی‌توانند با ثبات نهایی برسند چون همیشه قهرمانی نمی تواند ملاک اصلی برای انجام یک برنامه ریزی و استراتژی بلند مدت باشد.

* حرف هایی می زنید که شاید در برخی از موارد با کارلوس کی‌روش، در تیم ملی ایران وجه اشتراک داشته باشد.

بله، در برخی موارد من و کی روش در فوتبال ایران مشکلات مشترکی داشتیم و برخی از ایرادها کاملا مشترک هستند. من درد کی‌روش را می‌دانم، او دوست دارد که فلسفه خودش را در فوتبال ایران پیاده کند تا چند سال تیم ملی فوتبال ایران بیمه شود و آینده خوبی داشته باشد. درد های من با برخی موارد کاملا با خواسته های کی‌روش مشترک بود.

* با برانکو چطور؛ آیا با او وجه اشتراک در مشکلات داشتید؟

برانکو سال گذشته زمانی که به ایران آمد و سرمربی تیم پرسپولیس شد و حتی اوایل فصل جدید نیز احساس می شد که او در تیم ناموفق است،‌ اما وی به دنبال اهداف بلندمدتش بود. برانکو با وجود همه مخالفت‌ها و اعتراض‌ها به کارش ادامه می داد و در حال برنامه‌ریزی برای آینده پرسپولیس بود. همین کار را من می خواستم در سپاهان پیاده کنم اما به برانکو فرصت کافی را دادند و به من هرگز چنین فرصتی به من ندادند. اگر مدیران به برانکو فرصت دادند حالا ثمره‌اش را دیدند. برانکو به خیلی از جوان‌ها میدان داده و نفرات تازه‌ای را به فوتبال ایران معرفی کرد و من نیز می‌خواستم همین کار را در سپاهان انجام دهم اما در سپاهان چنین فرصتی به بنده داده نشد. فشار روی من در سپاهان به مراتب بیشتر از برانکو بود و به همین دلیل خودم استعفا کردم تا دست مدیران برای انتخاب نفر جدید باز باشد