«ژیلا امیرشاهی» از نمایی نزدیک/ عکس

ژیلا امیرشاهی مجری تلویزیونی پستی در رابطه با مادر در صفحه خود منتشر کرد.

مادرم دوستت دارم هایش را
هر صبح
در قابلمه بار می‌گذاشت
دوستت دارم‌های مادرم
دم می‌کشید ، جا می‌افتاد

مادرم
دم ظهر
دوستت دارم هایش را
در بشقاب ها می‌کشید

نمی دانی
چه لذتی دارد ؟!
آدم
دوستت دارم های مادرش را
نوش جان کند ،
با لیوان های ، پر از آب میوۀ جانش

مادرم اهل زبان بازی نبود

دوستت دارم های مادرم
«به هزارو یک شکل» در می آمد

عصر های زمستان
سوپ داغ می شد
میشد شلغم پخته که بخار از آن بلند میشد

تابستان ها
فالوده با شربت بادرنجبویه

پاییز می شد مربایِ کدو حلوایی ،
می شد چای عسل و دارچین و زنجبیل

به بهار که می رسید
مادرم
دوستت دارم هایش را
می پیچید درون برگهای انگور
دلمه می کرد

گاهی
می ریخت درون دیگی پر از دوغ
با سبزی های معطر
با فلفل های سبز تند
با نخود و بلغور گندم
می شد آش دوغ

مادرم شاعر بود
تنها شاعری که
دوستت دارم هایش را می پخت

تنها شاعری که
غذاهایش شد مجاز
شد استعاره
می شد کنایه که یعنی دوستت دارم

کدام شاعر را دیده اید ؟!
زیباترین مجاز را در عالم شاعری
بار بگذارد !
خوشمزه ترین استعاره ها را دم کند
صریح ترین کنایه ها را بپزد
دوستت دارم هایش آدم را سیر کند

اصلا
شما
حسی از این زیباتر دیده اید ؟!

دوستت دارم های مادرم
خوردنی بود !

لذیذ ترین دوستت دارم های دنیا را
از مادرم شنیده ام
بی آن که
یک بار به زبان بیاورد

مادرم
تنها شاعری بود
که
اهل زبان بازی نبود

 ژیلا امیرشاهی