خانواده سینمایی؛ خوب، بد، زشت!

از همین زاویه هم در تمام چهار دهه گذشته، هر بار که فرصتی برای نقد و آسیب‌شناسی تولیدات سینمای ایران فراهم آمده، یکی از کلیدواژه‌های مشترک در نگاه صاحب‌نظران «فقدان قهرمان» در فیلم‌های سینمای ایران بوده است. اینکه چنین قهرمانی چه شاخصه‌ها و ملاک‌هایی می‌تواند برای تعریف و ترسیم داشته باشد، بارها موضوع گزارش‌ها و نقدهای منتقدان و رسانه‌ها قرار گرفته است.

در روایت یک فیلم سینمایی قهرمان هم می‌تواند صورت فردی داشته باشد و هم صورت جمعی و کم نیستند فیلم‌های ماندگاری در تاریخ سینما، یک جمع، فراتر از تک‌تک اعضای آن به قهرمان یک روایت تبدیل و در حافظه مخاطبان ماندگار شده‌اند.

در آستانه برگزاری جشنواره بین‌المللی فیلم «حوا» که با رویکرد تمرکز بر بازنمایی نقش زن و خانواده برگزار می‌شود، سراغ پاسخ دادن به این پرسش رفته‌ایم که آیا تاکنون در سینمای ایران توانسته‌ایم یک «خانواده» را به مثابه یک «قهرمان» به تصویر درآوریم؟

نگاه اول؛ قصه‌های خانوادگی

بدیهی است که هر فیلمنامه‌نویسی در فرآیند شخصیت‌پردازی، نیم نگاهی هم به خاستگاه شخصیت‌ها و روابط خانوادگی او داشته باشد و از این زاویه به‌ندرت پیش می‌آید که در روایت یک فیلم سینمایی رد و نشانی از خانواده نباشد. به تعبیری می‌توان گفت در بسیاری از فیلم‌ها در ژانرها و گونه‌های مختلف، بخشی از هویت شخصیت‌ها، ناظر به خانواده‌ای است که در آن رشد کرده‌اند و نمی‌توان این ویژگی را نادیده گرفت.

اما وقتی صحبت از «سینمای خانوادگی» می‌شود، بحث تفاوت پیدا می‌کند و می‌توان جزئی‌تر درباره نقش «خانواده» در داستان یک فیلم صحبت کرد. در این جنس از فیلم‌ها معمولا گره اصلی و موقعیت دراماتیک در داستان، نسبتی مستقیم با همه اعضای خانواده دارد و به‌نوعی بحرانی که قرار است موتور پیش‌برنده داستان باشد، نه فقط یک فرد که کلیت خانواده را با چالش مواجه می‌کند.

از این منظر فیلم‌های بسیاری در ویترین چهار دهه گذشته سینمای ایران می‌توان نام برد که داستان‌هایی خانوادگی داشته‌اند؛ از «مادر» زنده‌یاد علی حاتمی گرفته تا «همسر» ساخته مهدی فخیم‌زاده و نمونه‌های متأخرتری مانند «یه حبه قند» و «جدایی نادر از سیمین». آنچه وجه مشترک این روایت‌های سینمایی است، جایگاه محوری یک «خانواده» در روایت است. خانواده‌هایی که گاهی فراتر از سالن سینما، در حافظه مخاطبان ماندگار شده‌اند و در نمونه‌های شاخصی مانند «مهمان مامان» داریوش مهرجویی، حتی رنگی از یک «خاطره جمعی» به خود گرفته‌اند.

خانواده سینمایی؛ خوب، بد، زشت!

نگاه دوم؛ زخم‌های خانوادگی

یکی از مواردی که در پرداختن به تصویر «خانواده» در برخی تولیدات سینمایی می‌تواند موردتوجه قرار بگیرد، این است که این تصویر همواره صورتی ایده‌آل ندارد و گاهی شاهد جنسی از به‌تصویر درآوردن روابط خانوادگی در یک فیلم هستیم که بیشتر متمرکز بر «زخم‌های خانوادگی» ‌ است.

سینمای سعید روستایی را یکی از شاخص‌ترین نمونه‌های این رویکرد در سال‌های اخیر سینمای ایران می‌توان توصیف کرد. در هر سه فیلم روستایی یعنی «ابد و یک روز»، «متری شیش و نیم» و به‌خصوص «برادران لیلا»، خانواده جایگاهی محوری در روایت فیلم دارد اما تصویری که از روابط خانوادگی ارائه می‌شود، سرشار از نابه‌سامانی‌ها و التهاباتی است که جزئی‌ترین روابط اعضای خانواده را با بحران مواجه کرده است.

چنین مواجهه‌ای با خانواده را که می‌توان در رگه‌هایی از نمونه‌های دیگری همچون «مغزهای کوچک زنگ‌زده» ساخته هومن سیدی، «سه کام حبس» ساخته سامان سالور، «خانه دختر» شهرام شاه‌حسینی و حتی «شنای پروانه» محمد کارت رصد کرد، شاید باب‌طبع طیفی از مخاطبان سینمای ایران و به‌خصوص گروهی از منتقدان نباشد اما واقعیت این است که این وجه از بهره‌گیری از بحران‌های خانوادگی برای رسیدن به یک روایت دراماتیک، فرآیندی گریزناپذیر در سینما به حساب می‌آید که می‌توان به کل بر آن خط بطلان کشید اما بی‌تردید این جنبه از تصویرگری «خانواده» نیازمند ملاحظاتی جدی‌تر است.

نگاه سوم؛ فرصتی برای نگاه به عقب

یکی از کارکردهای جدی جشنواره‌های موضوعی، علاوه‌بر زمینه‌سازی برای تولیدات هدفمند در آینده، بازخوانی و مرور مسیری است که تا به امروز پیموده شده است. در آستانه برگزاری جشنواره سینمایی «حوا» که قرار است با تمرکز بر تصویر زن و خانواده در سینمای ایران، در تقویم رویدادهای سینمایی متولد شود، می‌توان با نگاهی آسیب‌شناسانه باردیگر تصویری که از «خانواده» طی چهار دهه گذشته در سینمای ایران منعکس شده است را مورد بازخوانی و تحلیل قرار داد.

در یک نگاه کلی حتی می‌توان بر وجوه تمایز و تشابه میان تصویر خانواده در فیلم‌های سینمای ایران در هر دهه، از دهه ۶۰ تا همین دهه ۱۴۰۰ هم متمرکز شد. به‌طور مثال در زمینه فیلم‌های کمدی، خانواده‌ای که در «اجاره‌نشین‌ها» و «آپارتمان شماره ۱۳» دیده بودیم، چه شباهت‌ها و تفاوت‌هایی با خانواده‌ای که امروز در «بخارست» و «فسیل» می‌بینیم دارد؟ در ژانر ملودرام این قیاس میان فیلم‌هایی از جنس «گل‌های داوودی» و «بگذار زندگی کنم» با نمونه‌هایی همچون «برادران لیلا» و «یه حبه قند» به چه نتایجی می‌رسیم؟

برگزاری رویدادی از جنس جشنواره فیلم «حوا» فرصتی مغتنم برای پاسخ به این سوالات و رسیدن به پشتوانه‌هایی برای بازنمایی تأثیرگذارتر تصویر «خانواده» در سینمای ایران طی سال‌های آینده است.

نخستین جشنواره بین‌المللی فیلم حوا به همت بنیاد بین‌المللی گوهرشاد و به دبیری مهدیه سادات محور ۱۶ تا ۲۳ تیر ۱۴۰۲ برگزار می‌شود.