دلنوشته «نیوشا ضیغمی» برای مادر غزاله

نیوشا ضیغمی خطاب به مادر غزاله نوشت: ناهید عزیز

برای شما مینویسم برای شما که مادری، مادری که داغ فرزند دیده ،غمی که وسعتش انتها ندارد

من هم مادرم ...

حال دلت را میفهمم ،درکت میکنم ، میدانم که چه شبها و روزهایی بر تو گذشته

میدانم که شادی برایت معنا ندارد ،میدانم که هر ثانیه و لحظه وجود و قلبت برای دختر نازنیت لرزیده

میدانم که شب و روزها به لحظه تاوان دادن کسی که دخترت را از تو گرفت فکر کردی

هرگز و هرگز یکطرفه به قاضی نرفتم و نخواهم رفت

زیرا من هم مادرم و دختری دارم که تمام دنیای من در وجودش خلاصه شده

اما امروز که تا لحظه قصاص زمانی نمانده ، میگویم و تمنا دارم که به فردای روز قصاص فکر کن

آیا نبودن آرمان در این دنیا چیزی از دردت کم میکند؟؟

آیا حال دلت بهتر میشود؟؟

آیا جای غزالت پر میشود؟؟؟

نمیدانم ،اما.....

شاید با بزرگی و گذشتت بتوانی به خیلی ها درس دهی

درس انسان بودن ،درس بهتر شدن، درس خوب بودن

کار دشواریست

دل دریایی میخواهد اینهمه گذشتن

شاید شما آمدی تا داستانی بسازی برای آیندگان

آیندگانی که شهامت و گذشتت را مثال برنند، شاید انسانهای بهتری باشند

یا حق