تمام سهم مردم جنوب کرمان از سفر استانی رییس جمهور و هیأت دولت

در پی سفر دو روزه حجت الاسلام والمسلمین حسن روحانی و کابینه دولت تدبیر و امید به استان کرمان نواب کمالی در یادداشتی نوشت:

۱-انتظارها برای سفر رییس محترم جمهور به استان پایان یافت و ایشان بالاخره دیروز وارد شهر کرمان شد. و در شهرهای دیگر استان نیز تنی چند از وزرای ایشان حضور یافتند و در خبرها شنیدیم از کلنگ زنی و افتتاح چند طرح در شهرهای عمدتأ شمالی استان از جمله دو واحد تولید فولاد در زرند ، یک واحد تولید لوله های مسی در شهربابک، احداث راه آهن بردسیر – سیرجان – بافت، مجموعه گردشگری بام کرمان ، طرح گازرسانی به بم و شهرستان های توابع و…

و اما سهم جنوب کرمان از این سفر چیزی نبود جز اجرای شهر نمونه اقتصاد مقاومتی در قلعه گنج که مدتها قبل هم این طرح فازهای اجرایی آن با همکاری بنیاد مستضعفین در این شهرستان کلید خورده بود و اجرای دوباره آن در این سفر نمی دانم چه معنی ای میتواند داشته باشد؟

۲-در حالی که شهرهای شمالی استان در این سفر شاهد حضور وزرای هیأت دولت از جمله وزیر صنعت و معدن، وزیر راه و شهرسازی و… بودند و حضور آنان دستاوردهایی نیز که به بعض از آنان اشاره شد بهمراه داشت، اما در جنوب فقط معاون پارلمانی رییس جمهور حاضر شد که سفر ایشان هم بیشتر فرمایشی بود تا چیز دیگر.

روحانی

تصاویر فوق مربوط به تبلیغات سفر رئیس جمهوری توسط ستاد مردمی!!! در شهر جیرفت است

۳-و دیگر اینکه این سفر هم تمام شد و باز انتظار مردم و مسؤولین جیرفت از سفر معاون اول به شهرشان انتظار بیهوده ای از کار درآمد، جهانگیری که زمانی با رأی همین مردم به مجلس راه یافت و پله اول را آنان برای او فراهم کردند و پس از آن پله های ترقی را یکی یکی طی کرد و اما بالا که رفت بکلی فراموش کرد جیرفت و جهادی های آنزمان که چه کارها برای او نکردند… خوب است کسی به ایشان یادآوری کند وبگوید آقای جهانگیری ۴ نفر بخاطر راهیابی شما به این جایگاهی که الان نشسته اید از این شهرستان جان باختند، پدر و پسر با هم درگیر شدند و رودروی هم ایستادند، اهل یک فامیل تا مدتها و سالها نسبت به هم منازعه و کینه توزی داشتند، رزمندگانی بخاطر رأی آوری شما خط فاو را رها کردند و آمدند چند روز برای شما تبلیغ و کار کردند که به این جایگاه که الان هستید برسید ولی آقای جهانگیری این رسمش نبود.

۴-از این سفر آن چیزی که عملأ بار دیگر ثابت شد این بود که مردم زجر کشیده جنوب و کلأ محرومین و مستضعفین و تلاش برای احیای حقوق آنان در منظومه فکری کارگزاران و اصلاح طلبان هیچ جایگاهی ندارد و گرنه آیا انتظار اینکه مثلا یکی از وزرای کشاورزی یا بهداشت و درمان و یا وزیر کشور با توجه به مشکلات عدیده مردم در این حوزه ها به جنوب می آمد و از نزدیک به مشکلات و مسایل بغرنج شان در این حوزه ها رسیدگی می کرد انتظار زیاد نابجایی نبود؟

۵-خوب بود رییس جمهور در این سفر صدای نارسای کشاورزان اینجا که هر سال سوز ناله و مظلومیت شان در فصل برداشت محصول دل هر آدم باوجدان و مسؤولی را به درد می آورد می شنید، و یا وزیر محترم کشاورزی ایشان به این منطقه می آمد و فریاد اعتراض پیازکاران، گوجه کاران و هندوانه کاران جنوبی که این روزها قیمت محصولاتشان و تمام تدابیر دولت در این سالها و از جمله تنظیم بازار، خرید تضمینی، واردات در فصل برداشت و… چنان پتکی بر سرشان است را می شنید!

۶-کاش وزیر محترم بهداشت ایشان به منطقه جنوب می آمد و ملاحظه می کرد که هنوز کودکانی در قلعه گنج بخاطر یک نیش عقرب و بخاطر نبود امکانات در منطقه شان خیلی راحت می میرند و می دید که جان انسان ها ارزانترین متاعی است که در جنوب به حراج گذاشته می شود. کاش ایشان می آمد و می دید که هنوز بیمارستان هایی که حاصل اولین سفر استانی دولت نهم در این مناطق اند با گذشت بیش از ۸ سال هنوز در قلعه گنج و رودبار جنوب به بهره برداری نرسیده اند و رنج بیماران این مناطق را می دید که تمامی ندارد.

۷-کاش وزیر کشور به جنوب می آمد و از نزدیک در جریان مسایل مربوط به امنیت در این مناطق قرار می گرفت و چاره جویی می کرد معضل اساسی در این مناطق یعنی امنیت را؛ اینکه فقط در یک بخش تابعه از شهرستان های جنوبی در کمتر از یک ماه ۶ قتل اتفاق می افتد و یا در شهرستانی دیگر در ظرف کمتر از یک روز ۵ قتل اتفاق می افتد آیا این غیر عادی نیست و آیا نمی طلبید دستور کارویژه خاص شورای تأمین با حضور ایشان در یکی از شهرستان های جنوبی؟

۸-بگذریم که عده ای هم که نانشان در سیاست بازی و رفتارهای جناحی است از فرصت پیش آمده فقط بهره برداری سیاسی کردند و به تنها چیزی که فکر نکردند به استفاده از ظرفیت های این سفر در راستای دغدغه های واقعی مردم از جمله در موضوعات یادشده بود.

۹-باز بنازیم حداقل یک آقای یوسف زاده ای را که ضرر و زیان امسال کشاورزان در جنوب و نیز وضعیت بحرانی تالاب جازموریان را به ایشان یادآور شدند.

۱۰- و در آخر اینکه این سفر هم تمام شد و باز آبی به دل مردم مستضعف جنوب کرمان گرم نشد و تمام سهم مردم این منطقه از این سفر با یک میلیون نفر جمعیت فقط شد یک کلمه “آه”.