دختران دوقلو درانتظار نوازش پدر+تصاویرتلخ

"غلامعباس محمدیان" کارگر زحمتکش گچسارانی روز پنج شنبه و در اثر ریختن آوار جان خود را از دست داد.کارگر جوانی که برای امرار معاش خانواده و مادرش ، در روز سرنوشت سازی که گچساران جانی تازه گرفت و افتتاحیه های آبرسانی به زمین های کشاورزی روزنه امیدی برای مردمانش بود ، مرگش، کورسوی امید را برای همیشه برای مادر و دخترانش خاموش کرد و ثابت کرد گچساران جانی تازه گرفت ، این بار در بافت فرسوده .

 

از آبرسانی تا فروریختن آوار در گچساران+تصاویر

از آبرسانی تا فروریختن آوار در گچساران+تصاویر

 

خطابم به عالیجنابانی است که این روزها با جابه جایی یک نام ، چشمانشان به مهر حکم انتصابشان است که خشک نشده ابطال شود. مدیران ضعیف و بسیار کمکاری که در فرهنگ رسانی و فرهنگسازی اقدام به کار بافت فرسوده ، عاجز مانده اند و این روزها به دنبال مقصر باشی تنها می شنوی : "من نبودم دستم بود ، تقصیر آستینم بود"

 

از آبرسانی تا فروریختن آوار در گچساران+تصاویر

از آبرسانی تا فروریختن آوار در گچساران+تصاویر

 

در مرگ غلامعباس جوان ،  کسی خود را مقصر قلمداد نمی کند ، این جا گچساران است ، بیکاری بیداد می کند و بزرگترین تقصیر غلامعباس ، کارگری و لقمه حلال بود .در مرگش کسی مقصر نبود ، در محله ای که زندگی می کند در کوچه تنگ و باریک منتهی به خانه اش ، که عرضی ۷۰ سانتی دارد ، هیچ جوان معتادی سیگار به دست تاسف مرگش را نمی خورد ، همه جوانان سالم و کارگران ساده ای که غیربومی هستند . حتی مادری برای مرگش نفرین نکرد. غلامعباس جوان ساده و صادقی که برای شیر خشک دوقلوهایش ، به فکر هیچ اختلاسی نبود و از دیوار حاشا بالا نرفت . در مرگش کسی خود را مقصر نمی داند فقط مادرش قربان صدقه دستان پینه بسته پسرش می رفت ، پسری که برایش پدری می کرد. پدری که پدر دو دختر شش ماهه است طاها و تیام .

 

از آبرسانی تا فروریختن آوار در گچساران+تصاویر

از آبرسانی تا فروریختن آوار در گچساران+تصاویر

 

طاها و تیام شش ماهه  .دیگر هیچ جمعه ای ، پدر نوازششان نمی کند . برای طاها و تیام چشمان زن جوانی غرق خون است که همصدا با مادری پیر ، حدقه ی چشمانش پر از هراس بی کسی است .شاید مانند ترفند بنرهای این روزهای مراسمات افتتاحیه که تنها نام تاجگردون ، فرصت حضور مدیرانش را به اجرا می گذارد ، در این محله و بافت تنها تلاش نماینده برای تحولات کافی نیست . ناکارآمدی دستگاههای فرهنگساز این بار بعد از پس لرزه های جمعه ۱۰ اردیبهشت که دل مردم این بافت را لرزاند اینبار روز جمعه و با زجه های مادر غلامعباس ، باری دیگر دلشان لرزید آنقدر که همسایه فریاد می زند : دست به تخریب نمی زنم ، حتی اگر زلزله بیاید.

 

اینها از سر بی توجهی است ، از سر بی مسئولیتی آنان که تخریب و آوار را به صاحب خانه ای که سقفش قتلگاه کارگر جوان بود می سپارند صاحبخانه از حرف  مسئولین بافت ، برای ادامه تخریب با مسئولیت خودش می گوید و مسئول ذیربط از تعهد وی بابت اجبار در اصرار کاری بی منطق و بدون توجه به امنیت کاری.

 

از آبرسانی تا فروریختن آوار در گچساران+تصاویر

مقصر کیست ؟ در این شهر که جانی تازه می گیرد!از آبرسانی که جانی تازه به زمین ها داد ، تا فرو ریختن آوار که جانی تازه را در زمین مدفون کرد.عالیجنابان شهرم ؛ نگاه مادری پیر ، امید زنی جوان و آینده دو دختر ، در این آدینه ی تلخ خردادی به دستان شما دوخته است .به دنبال انسان مقصر نیستیم ، به دنبال تقصیر نبودن انسانیت هستیم ، مگر شهرما چقدر بزرگ است که دردهایش کوچک شوند آنقدر که هیچ چشمی آن را نبیند و هیچ دلی برایش نسوزد.

از آبرسانی تا فروریختن آوار در گچساران+تصاویر

 

مگر مرگ آدمهای فقیر چقدر پیراهنش خاکستری است ؟اینجا مار زخمی و کهنه درد ، شیر خفته بافت فرسوده ، این اژدر مار خوفناک اولین قربانیش را به کام مرگ کشاند تا تلنگری باشد برای ۴۵۰۰ ساکن دیگر ، که هر کدام یک غلامعباس ، یک طاها و یک تیام هستند ، چشمهایتان را باز کنید مردم از ترس مردن به مردن پناه می برند و آرزوی زلزله ای دیگر دارند