به گزارش افکارنیوز، شهروندي طي تماس تلفني با روزنامه خراسان مي گويد: مادر و فرزندي با وجود سرماي هوا در کنار ديوار بوستان زائر زندگي مي کنند. او اضافه مي کند: صورت کودک از شدت سرما کبود شده است. مادرش روزها او را در آلونکي که کنار ديوار بوستان درست کرده تنها مي گذارد و به جمع آوري زباله و مواد بازيافتي مي پردازد.

مهر مادر را خوانده ام، به این کودک هم کمک کنید


او عنوان می کند گزارش مادر محله مهر مادر را خوانده است حالا می خواهد که گزارش زندگی این مادر و طفل ۶ ماهه اش را بنویسیم تا به او هم کمک شود. پس از تماس این شهروند تماس های ما با بهزیستی برای پناه دادن به این مادر و کودک در روز پنج شنبه بی نتیجه می ماند، ظهر روز جمعه بار دیگر همان شهروند وظیفه شناس با روزنامه تماس گرفت و اعلام کرد: با مرکز فوریت های پلیس ۱۱۰ برای کمک به این کودک تماس گرفتم آن ها اعلام کردند باید با اورژانس اجتماعی ۱۲۳ تماس بگیرم اما موفق به تماس با ۱۲۳ نشدم.

تماس با اورژانس اجتماعی

ساعت حدود ۱۵:۴۰ روز جمعه است که برای پی گیری موضوع با اورژانس اجتماعی تماس می گیریم.

سامانه پاسخگو!


ساعت ۱۵:۴۲ با اورژانس اجتماعی ۱۲۳ تماس می گیریم. اپراتور این سامانه اعلام می کند: «با سلام شما با اورژانس اجتماعی بهزیستی با شماره ۱۲۳ تماس گرفته اید، خدمات تخصصی این خط شامل موارد کودک آزاری، همسرآزاری، فرار، کودکان خیابانی، زنان و دختران در معرض آسیب، متقاضیان طلاق و سایر آسیب های اجتماعی است، لطفا چند لحظه تامل فرمایید تا ارتباط با کارشناس برقرار شود…» حدود یک دقیقه آهنگ پخش می شود و اپراتور اعلام می کند هم اکنون کارشناسان مشغول پاسخ گویی اند لطفا منتظر بمانید. برای بار دوم اعلام می شود که باید منتظر بمانم و پس از چند دقیقه تلفن قطع می شود.

بالاخره کارشناس پاسخ می دهد

بار دیگر با شماره ۱۲۳ تماس می گیرم. این بار پس از یک بار که اپراتور اعلام انتظار می کند ارتباط تلفنی با کارشناس برقرار می شود و کارشناس می پرسد: این کودک چند ساله است، چه زمانی او را دیدید و آیا به کلانتری اطلاع داده اید و…

به او می گویم ۱۱۰ اعلام کرده است که باید با ۱۲۳ تماس بگیریم. آن کارشناس می گوید: باید پلیس ۱۱۰ در محل حاضر شود و کودک را با حکم قاضی به بهزیستی تحویل دهد.

روز تعطیل فقط یک اورژانس داریم

با اصرار از او درخواست اعزام اورژانس اجتماعی برای رسیدگی به وضعیت این کودک چند ماهه را دارم که کارشناس می گوید: اورژانس اجتماعی در روزهای تعطیل فقط یک گروه برای اعزام دارد اگر روز غیرتعطیل بود اورژانس اجتماعی اعزام می شد. وی اضافه می کند: امروز تعطیل است و نیاز به حکم قاضی است. دوباره با تعجب از او سوال می کنم آیا اگر امروز غیرتعطیل بود نیاز به حکم قاضی نبود؟ که کارشناس تلفن را قطع می کند…

تلفن خود به خود قطع می شود!

در تماس بعدی علت قطع کردن تلفن را قبل از دریافت آدرس می پرسم که می گوید: تلفن خود به خود بعد از چند دقیقه مکالمه قطع می شود!

چرا متوجه نمی شوی؟!

از او سوال می کنم که آیا نباید اعلام کودک آزاری مورد بررسی قرار گیرد و با حوصله جواب شهروند داده شود که او می گوید: چرا متوجه نمی شوی که روز تعطیل یک خودرو برای اعزام بیشتر نداریم و آن خودرو نیز اکنون در حال ماموریت است.

تلفن باز هم قطع می شود…

در تماس دوباره باز هم به او اصرار می کنم که آدرس را یادداشت کند اما او که کاملا از پی گیری های من کلافه شده است، می گوید: من از کجا بدانم که راست می گویی و وقتی به او می گویم که من از کجا بدانم که شما راست می گویی و تنها یک خودرو دارید می گوید من مامور دولت هستم… تلفن باز هم قطع می شود.

باز هم تلفن قطع می شود

در تماس چندمین بار، نام او را سوال می کنم که کد… خود را اعلام می کند اما در این تماس هم دغدغه ای برای او به وجود نیامده است که آدرس را بگیرد و باز هم تلفن قطع می شود.

تماس با۱۱۰

با پلیس۱۱۰ تماس می گیریم، ارتباط ما با اپراتور شماره ۱۵۱ برقرار می شود و ماجرای این کودک و مادرش را اطلاع می دهم که بلافاصله می گوید: با اورژانس اجتماعی به شماره تلفن ۱۲۳ تماس بگیرید و این اطلاعات را در اختیار آن ها قرار دهید. پلیس تاکید می کند: مواردی مانند کودک آزاری در تخصص اورژانس اجتماعی است.

۱۱۰ قول پی گیری داد

پس از این که به او اعلام می کنم اورژانس اجتماعی اعلام کرده است که باید با پلیس تماس بگیریم اپراتور شماره ۱۵۱ با یکی از مقامات بالاتر مشورت می کند و پس از ثبت آدرس می گوید: پلیس به محل اعزام می شود، مطمئن باشید این ماموریت بلافاصله انجام می شود.

درباره کودکان رها شده مسئولیت نداریم

پس از تماس با ۱۱۰، بار دیگر با اورژانس اجتماعی تماس می گیرم. در آخرین تماس فردی که پاسخ گوی تلفن است خود را کد دیگری به غیر از کد قبلی اعلام می کند و می گوید: ما وظیفه ای برای جمع آوری کودکان رها شده در خیابان نداریم، شما کودک را به کلانتری تحویل بدهید…

وقتی می فهمند خبرنگارم، مشکل رفع می شود!

در عین حال او آدرس محل کودک، تلفن همراه و ثابتم را یادداشت می کند و می گوید: از کجا تماس می گیرید؟ وقتی خود را معرفی می کنم، می گوید: درخدمتم! خودروی اورژانس به محل اعزام می شود.

حضور هم زمان پلیس و ۱۲۳

پروین اعتصامی ۲۴ جنب دیوار کمپ زائر۲ مکانی است که با آدرس دهی یکی از نگهبانان بوستان به آن محل می رویم قبل از ما خودروهای اورژانس اجتماعی و کلانتری کوی پلیس در محل حاضر شده است. البته ناگفته نماند که من به پلیس خودم را به عنوان یک شهروند معرفی کرده بودم و آن ها براساس یک تماس عادی مسئله را پیگیری کرده بودند نه تماس یک خبرنگار. در کنار دیوار باغ مقدار زیادی زباله های بازیافتی در چند کیسه قرار گرفته است. در کنار آن یک عدد فلاسک، بطری نوشابه خانواده، کتری و چند پتو دیده می شود، مردی که از ظاهرش به نظر می رسد معتاد است با سروصورت کثیف و دودآلود در کنار زباله های بازیافتی ایستاده است.

فرزندم را تحویل نمی دهم

کلانتری از مادر کودک می خواهد که کودک را به اورژانس تحویل دهد اما او می گوید: «من فرزندم را تحویل نمی دهم…» این زن که لباس های ژنده و کثیف پوشیده است بی توجه به صورت کبود فرزندش می گوید: بچه ام مشکلی ندارد، هوا سرد است کمی سرماخورده…

این زن درباره مردی که به گفته اهالی در چند ماه گذشته در این محل با او بوده است، می گوید: او شوهرم است. مرد که در حال براندازکردن آشغال هاست خود را شوهر زن و پدر کودک معرفی می کند. او می گوید: خانه ام در قلعه خیابان است و همسرم برای دیدنم به این جا آمده است.

ماموران اورژانس اجتماعی درباره ازدواج و مدارک از او سوال می کنند که مدعی می شود: فرزندم شناسنامه ندارد چون شناسنامه همسرم در گرو بیمارستان برای هزینه های زایمان است.

گفته های اهالی

زنی کهن سال از اهالی که با دیدن ماموران اورژانس اجتماعی و پلیس در محل حاضر شده است، می گوید: حدود ۵-۶ماه قبل این زن را که هنوز زایمان نکرده بود در اطراف این محل می دیدم. او اضافه می کند: چند روز قبل نیز شاهد رها کردن این فرزند توسط مادرش بودم.

صدای گریه کودک

یکی از نگهبانان بوستان زائر نیز می گوید: چند روز قبل صدای گریه کودک را از کنار دیوار شنیدم و این کودک را در کنار آلونکی که در میان زباله ها بود پیدا کردم. وی اضافه می کند: کودک را به اتاق نگهبانی بردم و کمی شیر برای او گرم کردم و به او دادم. این شهروند وظیفه شناس می گوید: چند ماهی است که این زن در حوالی این بوستان با این کودک زندگی می کند. یکی دیگر از اهالی نیز می گوید: اگر چند روز دیگر این طفل معصوم در این وضعیت می ماند ممکن بود اتفاق بدی بیفتد. پس از انجام مراحل قانونی، پلیس مادر و فرزند را برای تشکیل پرونده و انجام دیگر مراحل قانونی به کلانتری می برد ولی مرد در کنار زباله های بازیافتی می گوید: من معتاد و ولگرد نیستم خانه ام در قلعه خیابان است…

پی گیری نتیجه موضوع

در ادامه پی گیری این موضوع شنبه شب با اورژانس اجتماعی مشهد تماس می گیریم. اپراتور ۱۲۳ می گوید: کودک ۶ماهه با حکم قاضی به شیرخوارگاه حضرت علی اصغر(ع) تحویل شده و مادر کودک که معتاد بود به مرکز نگهداری زنان آسیب دیده ۱۰دی بهزیستی تحویل شده است.

یک سوال و یک تشکر مهم

این پاسخ، پایانی است، شاید موقتی، بر زندگی کودکی ۶ماهه در میان زباله های حاشیه یکی از بوستان های مشهد. با این حال سوالی که متولیان امر باید برای آن پاسخی بیابند این است که آیا اگر فردی به جز خبرنگار روزنامه خراسان پی گیر این موضوع می بود، باز هم آن روز اورژانس اجتماعی به محل اعزام می شد؟ نکته مهم دیگر این است که شاید این کودک زندگی خود را مدیون دلسوزی های آن شهروند وظیفه شناس است که این موضوع را به ما خبر داد و در پایان نباید تلاش های ماموران پلیس را هم فراموش کرد…و یک نکته، بیشتر مراقب اطرافمان باشیم گاهی یک چشم باز، یک ذهن هوشیار، یک شهروند مسئول و… باعثنجات جان یک انسان می شود و ما در آموزه های دینی مان آموخته ایم هرکس جان یک انسان را نجات دهد انگار جان همه انسان ها را نجات داده است و چه زیباست بااحساس مسئولیت بیشتر ما نیز در شمار احیاگران انسانی باشیم.
رسیدگی ماموران ناجا به کودک ۶ماهه

دقايقي پس از ماموران کلانتري و اورژانس اجتماعي وارد کلانتري مي شوم مامور کلانتري که کودک و مادرش را به کلانتري منتقل کرده است در حال سرد کردن آب جوش براي تهيه آب قند است. او مي گويد: طفل معصوم گرسنه است... او آب قند را که داخل شيشه کودک ريخته است به مادر کودک مي دهد....پس از اين ماجرا ماموران اورژانس اجتماعي مادر و کودک را به دادگستري مي برند تا حکم سرپرستي دريافت کنند.