به گزارش افکار نیوز به نقل از مهر، اردیبهشت ماه سال ۸۵ به پلیس خبر دادند یک درگیری در خیابان اتابک اتفاق افتاده و مردی ۵۲ ساله به نام رضا به شدت مجروح شده است. با حضور پلیس در محل حادثه مشخص شد رضا در بیمارستان جان باخته است و متهم همچنان در محل حضور دارد. بنابراین ماموران مهدی ۲۷ ساله را بازداشت کردند. مهدی در بازجویی ها گفت : با مقتول درگیر شدم و چون او مرا زد من هم ضربه ای به وی زدم که باعث مرگش شد.

در ادامه با تکمیل تحقیقات پرونده برای محاکمه به شعبه ۷۱ دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. در ابتدای جلسه اولیای دم مقتول با حضور در جایگاه برای متهم تقاضای قصاص کردند.

سپس مهدی در برابر قضات ایستاد و گفت: اتهام قتل را قبول دارم. اما بر اثر ضرباتی که بر سرم وارد شده بود، متوجه زدن ضربات به رضا نشدم. من با رضا دوست بودم و از اینکه باعثمرگش شدم، بسیار متاسفم. مشکل ما زمانی شروع شد که برادرم شهرام خانه پدری مان را به افراد مجرد اجاره داد که رضا نیز یکی از آنها بود. پس از آن افراد مختلفی مرتب به خانه استیجاری رضا رفت و آمد می کردند که این موضوع باعثناراحتی من شد و به رضا گفتم خانه را خالی کن. رضا مهلت خواست.

روز حادثه، رضا و مادرم با هم درگیر شدند، البته درگیری بر سر استفاده از سرویس بهداشتی مشترک بود و من هم وارد آن درگیری شدم و بعد از چند دقیقه درگیری تمام شد. بعد از دعوا من از مستاجران خواستم خانه را خالی کنند. در این هنگام رضا یک مشت به صورتم زد و مهدی وارد ماجرا شد و درگیری بالاگرفت. رضا و مهدی وسایل خانه را به سمت من پرتاب می کردند و برادرم سعی داشت ما را جدا کند. من برای اینکه آنها را بترسانم شیشه پنجره را شکستم، در این لحظه رضا تکه های شیشه را برداشت و به طرفم پرت کرد و من زخمی شدم، آنقدر از من خون رفت که تعادلم را از دست دادم. در یک لحظه شیشه را تکان دادم که رضا بترسد و جلو نیاید ولی ناخواسته ضربه ای به رضا خورد که من متوجه آن نشدم. فکر کردم رضا و مهدی ترسیده و فرار کرده اند. به حیاط که نگاه کردم دیدم دور گردن و صورت رضا دستمالی پیچیده شده است. پس از آن شهرام و دیگران وی را به بیمارستان منتقل کردند. من خودم به کلانتری رفتم و گفتم مرتکب قتل شدم، چون هیچ قصدی در قتل نداشتم و برای دعوا هم نرفته بودم. در واقع در شرایطی قرار گرفتم که مجبور شدم از خودم دفاع کنم.

پس از جلسه دادگاه قضات برای صدور حکم وارد شور شده و مهدی را با اکثریت رای به قصاص محکوم کردند. حکم مجازات او نیز از سوی قضات دیوان عالی کشور تائید شد.
در حالی که مهدی در یک قدمی چوبه دار قرار داشت، اولیای دم مقتول ضایت خود را اعلام کردند. همزمان با رضایت اولیای دم پرونده برای رسیدگی از جنبه عمومی جرم به شعبه ۷۴ دادگاه کیفری فرستاده شد.

صبح امروز مهدی در آخرین دفاع خود گفت: اتهام خود را قبول دارم. من فقط می خواستم و را بترسانم و هیچ قصدی برای قتل او نداشتم. پنج سال است در زندان بسر می برم و از قضات دادگاه می خواهم مرا ببخشند.

قاضی اصغر عبداللهی رئیس شعبه ۷۴ دادگاه کیفری استان تهران پس از دفاعیات متهم و وکیل مدافعش ختم رسیدگی به پرونده را صادر کرد و برای صدور حکم مجازات متهمان با مستشاران وارد شور شدند.