برای جانبازان کم گذاشتیم

در این چند ماهی که از مسئولیتم در روزنامه رسالت می گذرد، مترصد فرصتی بودم که از جانبازان، این عزیزان فراموش شده بنویسم. بیایید تعارف نکنیم و صریح بگوییم که جانبازان، فراموش شده اند؛ آنها که روزی قدرت ایمان و شکوه رزمندگی شان تضمین امنیت خاک و جان و ناموس ایرانیان بود، امروز آنقدر مظلومند که حتی نگرانند با یک روزنامه در مورد کم مهری هایی که در حق‌شان می شود، مصاحبه کنند، تا مبادا همان حمایت ناچیزی که از آنها به عمل می آید قطع شود.

1. به سال 59 بازگردیم. سپاه پاسداران انقلاب اسلامی تازه تاسیس است و هنوز امکانات و تشکیلات لازم برای اداره وضع موجود را ندارد. ارتش بازمانده از دوران قبل هم آسیب دیده، بسیاری از فرماندهان ارشدش فرار کردند و مشغول پاک‌سازی

درونی است. در چنین شرایطی دشمن خارجی با حمایت تسلیحاتی، تبلیغاتی و مالی ده‌ها کشور دنیا به 5  استان غربی ما حمله می کند. بنیانگذار انقلاب اسلامی، چاره را در مردمی کردن دفاع می بیند و سیل جوانان و مشتاقانی که چشم به جماران دارند به جبهه های نبرد گسیل می شوند. نکته اول همینجاست؛ بسیاری از جانبازان ما نظامی نبودند بلکه دانشجو، طلبه، کاسب، معلم و مردم کوچه و بازار بودند که داوطلب شدند در دوره های سه ماهه تا 6 ماهه از کشورشان دفاع کنند. حال اما خاطرات آن دوران، شب و روز برایشان تداعی می شود؛ یا بهتر بگویم درد مجروحیت و جانبازی هر لحظه همراه‌شان است.

2. تا به حال یک جانباز شیمیایی را دیده اید؟ دیده اید وقتی به سرفه می افتد گاهی نزدیک به یک ساعت سرفه می کند و آنقدر درد می کشد تا رنگش کبود شود؟ اگر دیده باشید قبول می کنید که شیمیایی بودن، انگار شهادت تدریجی است با درد بیشتر و زجر عمیق تر. آسایشگاه جانبازان اعصاب و روان رفته اید؟ . آسایشگاه جانبازان حرکتی چطور؟ می دانید اگر کسی سال ها معلول حرکتی باشد احتمالا مشکل اعصاب و روان هم پیدا می کند؟ بسیاری از جانبازان عزیز ما نتوانستند به دلیل تبعات و مشکلات ناشی از جانبازی ازدواج کنند و پدر و مادرشان هم از دنیا رفته اند و امروز هیچ‌کس را ندارند. غم انگیز نیست؟ کسی که همه مدیون رزمندگی دیروز اویند، امروز هیچ‌کس را ندارد.

3. اینکه ما همه مدیون جانبازانیم به کنار، حتی اینکه رزمندگان و جانبازان ما در راه ایمان ایثار کرده اند و جنگشان بیش از آنکه در راه دفاع از سرزمین باشد که صد البته بسیار ارزشمند است در راه دفاع از اعتقاد بوده هم به کنار؛ ما حتی به اندازه دولت های غربی و بعضا لاییک هم به جانبازان رسیدگی نکرده ایم. در بسیاری از کشورهای دنیا یک مجروح جنگی تا پایان عمر، تقریبا غیر از درد جراحت، هیچ دغدغه دیگری متحمل نمی شود. در آمریکا و آلمان، هم شخص مجروح و هم خانواده اش تا پایان عمر، از هزینه های درمان و بسیاری هزینه های دیگر معاف اند و در برخی کشورها که در گزارش امروز روزنامه آمده، هزینه های تحصیل، تفریح، سفر و چندین مورد دیگر علاوه بر هزینه های درمان، بر عهده دولت ها و ارتش هاست.

4. چند وقتی است که دولت محترم تصمیم گرفته، از آنجا که بنیاد شهید قدرت تأمین هزینه های درمان جانبازان را ندارد، هزینه درمان این یادگاران دفاع مقدس را از سر بنیاد باز کرده و به دستگاه های اجرایی یا صندوق بازنشستگی مربوط محول کند. مگر قرار نبود دستگاه های مختلف مرتبط با امور ایثارگران تجمیع شود تا به صورت متمرکز و با کیفیت مطلوب به ایثارگران خدمات داده شود. نکته دیگر آنکه قرار دادن مسئولیت بر دوش دستگاه ها و صندوق ها در میانه سال، بدون آنکه از ابتدای سال و در بودجه برایش پیش بینی شده باشد، چه معنایی می تواند داشته باشد؟!

5. همان قدر که بی مهری به جانبازان، این سرمایه های گرانقدر ملی ما می تواند رحمت و برکت را از جامعه دور کند، عزت و احترام این عزیزان جامعه را به سعادت نزدیک می کند. یک پیشنهاد می تواند این باشد که برای یک روز در سال هم که شده هر ایرانی حتما همراه با خانواده اش به یک آسایشگاه جانبازان سر بزند. رسانه ها، سینماگران، نویسندگان و بیش از همه مسئولان هم باید به رسالت خود در تکریم جانبازان بیش از این عمل کنند، باشد که این شناخته شدگان در آسمان، در زمین و در میان ما ناشناخته نمانند.

محسن پیر‌هادی