شبکه‌های پنهان امارات، آمریکا و عربستان در شاخ‌آفریقا و سودان

 در امتداد محور دارفور، دریای‌سرخ و خلیج‌عدن، شبکه‌ای پیچیده از منافع منطقه‌ای و بین‌المللی شکل‌گرفته که هم به تداوم جنگ سودان دامن‌می‌زند و هم مسیر آن را تعیین‌می‌کند. در ظاهر، آمریکا جنایات نیروهای «پشتیبانی سریع»(RSF) در الفاشر را محکوم‌کرده و خواستار توقف ارسال تسلیحات به آن‌هاست؛ اما در عمل، برای پیشبرد عملیات‌های خود علیه جنبش «الشباب» در سومالی، به پایگاه‌ها و زیرساخت‌های نظامی امارات در شاخ آفریقا متکی است.

گزارش تحقیقی «میدل‌ایست‌آی» در ۲۶ نوامبر ۲۰۲۵ این تناقض را فاش‌کرده و با استناد به داده‌های اطلاعاتی، دیپلماتیک و شهادت‌های میدانی نشان‌می‌دهد، برخی از همین پایگاه‌ها به حمایت لجستیکی از RSF متهم‌اند؛ نیرویی که واشنگتن ظاهراً در پی مهار آن است.این هم‌پوشانی منافع و نقش‌ها میان امارات، آمریکا و عربستان امری مقطعی نیست، بلکه بخشی از شبکه نفوذی گسترده است که از بوصاصو تا ابوظبی و از الفاشر تا جیبوتی امتداد یافته و درحال بازترسیم توازن قدرت در دریای‌سرخ و شاخ‌آفریقاست.

 
 

معمای استفاده آمریکا از پایگاه‌های اماراتی حامی شورشیان سودان

اظهارات اخیر مارکو روبیو، بار دیگر تناقض رویکرد واشنگتن نسبت به جنگ سودان را برجسته‌کرد؛ تناقضی که در آن آمریکا از یک‌سو جنایات نیروهای پشتیبانی سریع را محکوم‌می‌کند و از سوی‌دیگر، از پایگاه‌هایی بهره‌می‌برد که به تقویت همین نیروها متهم‌اند. روبیو در نشست گروه ۷ تأکید کرد واشنگتن «طرف‌های مسلح‌کننده RSF» را می‌شناسد، اما هنگام سؤال درباره نقش امارات، از پاسخ صریح خودداری کرد تا نشان‌دهد آمریکا تمایلی به مواجهه علنی با متحدی استراتژیک ندارد.اگرچه منابع مطلع در واشنگتن می‌گویند وزارت خارجه آمریکا درحال بررسی تحریم‌ افرادی است که حلقه اتصال ابوظبی و RSF محسوب‌می‌شوند؛ اما این موضوعی نیست که آمریکا هرگز به آن جدی فکر کند، چه رسد به آنکه به آن عمل کند، به‌ویژه آنکه امارات هرگونه ارسال تسلیحات را رد کرده‌است، اما همه اطلاعات ماهواره‌ای، ردیابی پروازها و شهادت‌های میدانی خلاف این ادعا را ثابت می‌کنند.افزون بر این، فشار مستقیم محمد بن‌سلمان، ولی‌عهد سعودی بر دولت ترامپ رقابت ریاض و ابوظبی بر سر نفوذ در سودان و دریای‌سرخ را وارد مرحله تازه‌ای کرده‌است.در مرکز این معادله، شهر بندری بوصاصو در پانت‌لند سومالی قرار دارد؛ نقطه‌ای راهبردی که زیرساخت‌هایش با سرمایه امارات بازسازی‌شده و امروز نقشی دوگانه ایفا می‌کند: پایگاه عملیات آمریکا علیه الشباب، و مسیر تدارکاتی امارات برای کمک به RSF. تنها سه روز پیش از سخنان روبیو، آمریکا حمله‌ای هوایی در نزدیکی بوصاصو انجام داد؛ رخدادی که پیچیدگی تلاقی منافع امنیتی واشنگتن با شبکه نفوذ ابوظبی را آشکار می‌سازد.بدین‌ترتیب، آمریکا در وضعیتی گرفتار شده که منافع ژئوپلیتیکش با ادعاهای حقوق‌بشری‌اش درباره سودان در تضاد فزاینده قرار می‌گیرد.
 
 

معادلات واشنگتن: استفاده از پایگاه‌های اماراتی میان تعهدات و تضاد منافع

تحلیل داده‌های ردیابی پروازها نشان می‌دهد شبکه‌ای پیچیده از همکاری‌ها و همپوشانی‌های نظامی در شاخ‌آفریقا و دریای‌سرخ درحال شکل‌گیری است. نمونه آن، پرواز هواپیمای ترابری آمریکایی KC-130J در ۲۹ ژوئیه ۲۰۲۵ است که از پایگاه لیمونیه در جیبوتی –بزرگ‌ترین پایگاه آمریکا در آفریقا– به بوصاصو رفت، سپس به مومباسا پرواز کرد و دوباره به جیبوتی بازگشت. حضور گسترده نیروهای چندملیتی در لیمونیه باعث شده واشنگتن برای حفظ آزادی عمل خود، از پایگاه‌های جایگزین مانند بوصاصو و بربره بهره‌گیرد.این روند بخش مهمی از محاسبات آمریکا در قبال امارات را نشان‌می‌دهد و واشنگتن را در موقعیت دشوار ایفای نقش «داور» میان امارات و عربستان قرار می‌دهد؛ موقعیتی ناشی از پیچیدگی روابط امنیتی، اقتصادی و ژئوپلیتیک. آمریکا در دوران ترامپ پیوندهای عمیقی با ابوظبی –به‌ویژه در همکاری‌های امنیتی، ارتباط با اسرائیل و پروژه‌های سرمایه‌گذاری– دارد اما هم‌زمان برای طرح‌های مالی بلندمدت به ریاض وابسته است.کامرون هادسون، مقام پیشین وزارت خارجه آمریکا، این وضعیت را نوعی «ائتلاف تاکتیکی آمریکا و امارات در بوصاصو» می‌نامد؛ ائتلافی مفید در مبارزه با الشباب، اما مشکل‌ساز در پرونده سودان. زیرا واشنگتن برای کنترل تحرکات الشباب و حوثی‌ها به زیرساخت‌های امارات در پانت‌لند، سومالی‌لند، یمن و باب‌المندب وابسته است، درحالیکه هم‌زمان می‌کوشد نقش ابوظبی در حمایت از نیروهای RSF را محدود کند.تصاویر ماهواره‌ای نیز نشان می‌دهد امارات شبکه‌ای از پایگاه‌ها در سقطری، سواحل یمن، بوصاصو و بربره ایجاد کرده و نفوذ خود را تا داخل سودان گسترش داده است؛ شبکه‌ای که اکنون یکی از محورهای اصلی معادلات امنیتی دریای سرخ و شاخ آفریقا محسوب می‌شود.
 
 

پل هوایی: بوصاصو، ایستگاه ترانزیت پنهان امارات به سودان

تحلیل داده‌های ردیابی پروازها نشان می‌دهد فرودگاه بوصاصو در سومالی بین مارس ۲۰۲۴ تا اوت ۲۰۲۵ به یکی از نقاط ثابت پل هوایی امارات به سودان تبدیل شده‌است، با ثبت ۷۷ پرواز در این بازه. دو هواپیمای ترابری «نیو وی کارگو ایرلاینز» نقش محوری داشته و بارها از رأس‌الخیمه یا پایگاه الظفره به بوصاصو پرواز کرده‌اند، گاه با خاموش کردن عمدی سیگنال‌ها، روشی که در عملیات مخفی مشابه در یمن، لیبی و سودان نیز دیده شده‌است.یک فرمانده پلیس دریایی پانت‌لند تأیید کرده این پروازها حامل تجهیزات لجستیکی سنگین و غیراظهاری بوده که برای RSF به سودان منتقل شده‌اند. حضور گسترده نیروهای امنیتی و مزدوران کلمبیایی در بوصاصو نیز گزارش شده‌است.داده‌های ردیابی مسیرهای دیگر را نیز نشان‌می‌دهد: پروازهای هواپیمای EX-76015 میان ابوظبی و اتیوپی، بوصاصو و بندر عقبه در اردن، و پرواز هواپیماهای «جی‌لیکس» و «ساپسان» به کُفره و بنغازی لیبی. گزارش‌ها همچنین حاکی از همکاری نیروهای مزدور خلیفه حفتر با RSF در مناطق مرزی سودان است؛ تصویری که شبکه لجستیکی و نظامی گسترده امارات در منطقه را روشن می‌کند.
 
 

المبروکه ۲ و مسیر دریایی: تکمیل شبکه لجستیک امارات

داده‌های ردیابی تردد کشتی‌ها بین اوت ۲۰۲۳ تا اوت ۲۰۲۴ نشان‌می‌دهد کشتی اماراتی «المبروکه ۲» با پرچم سنت‌کیتس و نوویس از بنادر امارات به خلیج‌عدن حرکت‌کرده و پس‌از توقف در جزایر عبد الکوری و سقطری یمن، به بوصاصو رسیده‌است. زمان‌بندی این سفر با تقویت زیرساخت‌های پایگاهی امارات در بوصاصو هم‌زمان بوده‌است.کشتی‌های دیگری مانند «تکریم» و «یَم ۱» نیز بین بنادر امارات و پایگاه‌های جزیره‌ای یمن در دریای‌سرخ و خلیج‌عدن تردد داشته‌اند، نشان‌دهنده مکمل بودن این فعالیت‌ها با پل هوایی امارات است.این فعالیت دریایی و هوایی به حضور مستقیم امارات در سودان متصل است؛ دو پایگاه نظامی امارات در نیالا (دارفور جنوبی) و منطقه المالح (حدود ۲۰۰ کیلومتر از الفاشر) به همراه پل‌های هوایی و دریایی، باند فرود، آشیانه‌های هواپیما، تأسیسات اطلاعاتی و انبارهای مهمات، شبکه‌ای یکپارچه از عملیات منطقه‌ای ایجاد کرده‌اند که توسط ابوظبی مدیریت می‌شود و دریای‌سرخ و خلیج‌عدن را به عمق دارفور متصل می‌کند.
 
 

رقابت عربستان و امارات

اما این پیش‌زمینه استراتژیک از گسترش نفوذ امارات در منطقه، از رقابت عربستان و امارات جدا نیست.سودان با ساحلی به طول ۷۵۰ کیلومتر در دریای‌سرخ، روبه‌روی سواحل عربستان، و با منابع عظیم کشاورزی و طلای خود (که حدود ۹۰٪ صادرات رسمی آن به امارات می‌رود)، عرصه‌ای ایده‌آل برای پروژه توسعه‌طلبانه امارات محسوب‌می‌شود.این پروژه بر اساس ایجاد مناطق بی‌ثباتی و سپس کنترل بنادر استوار است؛ تکرار یک الگوی امپراتوری قدیمی بریتانیایی. اما مشکل اینجاست که این پروژه با طرح بلندمدت عربستان برای دوران پس‌از نفت که بر ثبات دریای‌سرخ و سرمایه‌گذاری بر آن به‌عنوان عمق اقتصادی و امنیتی چشم‌انداز ۲۰۳۰ متمرکز است، همخوانی ندارد و از منظر واشنگتن، این تصویر منطقه دریای‌سرخ و شاخ‌آفریقا را پیچیده می‌کند.ترامپ از لحاظ تاریخی بیشتر شیفته سعودی‌ها بوده است و چشم‌پوشی واشنگتن از اقدامات امارات، پدیده‌ای نوظهور است در مقایسه با رابطه دیرینه با ریاض.حتی برخی صداها در واشنگتن، امارات را به‌عنوان یک «شریک نوظهور گستاخ» می‌بینند که در الگوی رفتاری منطقه‌ای خود شبیه اسرائیل است.در مقابل، موقعیت عربستان به‌عنوان تأمین‌کننده اصلی بالقوه برای بازسازی غزه و سودان، و همچنین کلید هرگونه توافق بزرگ در خاورمیانه، وزن بیشتری به موضع این کشور در معادلات دولت آمریکا می‌بخشد.
 
 

عامل تعیین‌کننده: ترامپ، معاملات نخبگان، و تداوم عملیات‌های خاکستری

در شبکه پیچیده رقابت‌ها و معاملات پشت‌پرده شاخ‌آفریقا و سودان، نقش ترامپ بار دیگر برجسته‌می‌شود. او در «تروث سوشال» از «جنایات هولناک» در سودان سخن‌گفت و تأکید کرد، آمریکا همراه با عربستان، امارات، مصر و دیگر شرکا برای پایان‌دادن به بحران تلاش خواهد کرد. هم‌زمان، یک هواپیمای ترابری IL-76 در بوصاصو، حلقه کلیدی شبکه لجستیکی امارات، فرود آمد؛ شهری که هم مسیر انتقال تجهیزات به سودان و هم پایگاهی برای عملیات ضدتروریسم آمریکاست.این موقعیت نشان‌دهنده جهانی است که تصمیمات بزرگ در آن در گرو معاملات و منافع نخبگان است تا سیاست‌گذاری نهادی. امارات با ساختار خاص خود سریع تصمیم‌گیری و اجرا می‌کند، و ترامپ نیز با سیاست‌های معامله‌محور خود از آن حمایت‌می‌نماید. نتیجه، وابستگی دوگانه‌ای است: آمریکا جنایات RSF را محکوم و تهدید به تحریم می‌کند، اما برای عملیات ضدتروریسم در سومالی و رصد دریای‌سرخ و فعالیت‌های الشباب و حوثی‌ها، به زیرساخت‌های امارات متکی است.کامرون هادسون، مقام پیشین وزارت خارجه آمریکا، این پرسش را مطرح می‌کند: «وقتی انبارهای تسلیحاتی ادغام‌می‌شوند، چگونه می‌توان تشخیص‌داد کدام تجهیزات برای ضدتروریسم و کدام برای RSF است؟» این همان «توطئه اماراتی» است: ادغام عملیات‌های سفید و سیاه در حوزه‌ای خاکستری، که تفکیک آن دشوار و کنترل آن پیچیده است. امارات همچنان به بازی ویرانگر خود در شاخ‌آفریقا و دریای‌سرخ ادامه می‌دهد و آمریکا از آن حمایت می‌کند، در این میان باید دید عربستان که منافع خود را در تهدید می‌بیند، چگونه و چه وقت وارد عمل خواهد شد؟