اخیراً مصر و اسرائیل توافقی تاریخی برای واردات گاز طبیعی به ارزش ۳۵ میلیارد دلار امضا کردهاند. این قرارداد که تا سال ۲۰۴۰ ادامه دارد، مصر را موظف میکند حدود ۱۳۰ میلیارد متر مکعب گاز از میدانهای اسرائیل شامل «لیویاثان» و «تمار» وارد کند. به اذعان رسانههای مصری، شاید این معامله یک توافق تجاری به نظر برسد، اما در واقع نشاندهنده ورود مصر به چرخه طولانیمدت وابستگی انرژی به رژیم صهیونیستی است.
افسانه خودکفایی گاز مصر
در دهههای گذشته، مصر بهعنوان صادرکننده گاز طبیعی شناخته میشد و میدانهایی مانند «ظهر» در دریای مدیترانه باعث شده بود این کشور به استقلال انرژی نزدیک شود. «ظهر»، بزرگترین میدان گاز مصر، در سال ۲۰۱۵ کشف شد و امیدها برای پایان وابستگی انرژی به واردات و حتی صادرات گاز افزایش یافت.با این حال، سیاستهای انرژی مصر بیشتر تابع ملاحظات سیاسی بود تا برنامهریزی استراتژیک. قیمتهای پایین گاز داخلی از نظر سیاسی محبوب بودند، اما باعث هدررفت منابع و کاهش انگیزه برای سرمایهگذاری در انرژیهای جایگزین و اکتشافات جدید شد. دولتها بیشتر به این بخش بهعنوان منبع سریع درآمد نگاه میکردند تا یک اولویت ملی بلندمدت.نتیجه این شد که حتی بعد از کشف میدان «ظهر»، مصر نتوانست اصلاحات ساختاری یعنی تغییرات اساسی و پایدار در مدیریت، قوانین و سرمایهگذاری برای تضمین استقلال انرژی را اجرا کند.
وعدهها و محدودیتهای «ظهر»
ذخایر میدان گازی «ظهر» مصر حدود ۳۰ تریلیون فوت مکعب (۸۵۰ میلیارد متر مکعب) برآورد شد و بهرهبرداری از آن از اواخر ۲۰۱۷ آغاز شد. تولید روزانه این میدان تا ۳.۲ میلیارد فوت مکعب در روز رسید و مصر برای مدتی کوتاه به خودکفایی رسید. واردات گاز مایع متوقف شد و دو کارخانه مایع سازی گاز در ادکو و دمیاط دوباره فعال شدند.با این حال، تولید مصر بعد از ۲۰۲۱ روند نزولی گرفت. تا سال ۲۰۲۴–۲۰۲۵، تولید روزانه حدود ۵ میلیارد فوت مکعب بود، در حالی که مصرف داخلی بیش از ۶.۲ میلیارد فوت مکعب بود. این شکاف مصر را دوباره به جمع واردکنندگان گاز بازگرداند.به نوشته الاهرام مصر، کاهش تولید «ظهر» نتیجه کمبود ذخایر یا شکست ژئولوژیک نبوده، بلکه محصول استخراج سریع و کمبود سرمایهگذاری برای جایگزینی یا کشف میدانهای جدید بود. در نبود یک میدان بزرگ دیگر و با هزینه بالای اکتشاف در آبهای عمیق، واردات گاز تقریباً اجتنابناپذیر شد، بهویژه در اوج مصرف تابستان و زمستان.
توافق «لویاتان» و وابستگی استراتژیک
در سالهای اخیر، مصر دوباره واردات گاز مایع را از بازار جهانی آغاز کرد. قیمت گاز مایع در بازارهای جهانی گاهی بسیار بالا رفت و به حدود ۱۳ دلار برای هر واحد انرژی استاندارد رسید، در حالی که گاز اسرائیل از میدانهای «لویاتان» و «تمار» به مراتب ارزانتر و حدود ۷ تا ۸ دلار بود. این اختلاف قیمت باعث شد مصر بیشتر به گاز اسرائیل تکیه کند. با وجود اینکه بخشی از این گاز برای تأمین نیاز داخلی مصرف میشود، بخش دیگری دوباره از طریق کارخانههای مایع سازی گاز مصر به اروپا صادر میشود تا تصویر مصر بهعنوان یک مرکز منطقهای انرژی حفظ شود. اما واقعیت این است که مصر دیگر تولیدکننده مستقل نیست و روزبهروز بیشتر به گاز خارجی وابسته میشود.
تحلیلهای رسانهای و اقتصادی منطقهای آشکارا میگویند مصر بهجای اینکه مسیرهای دیگر تأمین انرژی را جستوجو کند، عملاً در تله وابستگی به گاز اسرائیل افتاده است. گزارشها میگویند حتی در سالهای اخیر که تولید گاز داخلی مصر کاهش یافته و بازار انرژی کشور به بحران نزدیک شده، قاهره بیش از هر چیز به صادرات گاز اسرائیل تکیه کرد تا به بحران کوتاهمدت پاسخ دهد و این صورت مسئله را پنهان کرد به جای اینکه اصلاحات بنیادی یا گزینههای واقعی جایگزین را دنبال کند. به نوشته صدی نیوز، مصر زمانی میتوانست از ظرفیتهای دیگر منطقه یا تنوع منابع گاز و LNG بهره ببرد، اما در عمل این کار را نکرد یا بسیار کم انجام داد. برای مثال در مقاطعی که توافق عظیم گازی بین اسرائیل و مصر به تأخیر افتاد، قطر تلاش کرد تا گاز مایع (LNG) را به عنوان گزینهای جایگزین به مصر عرضه کند، اما این پیشنهاد هم نتوانست جایگزین اصلی سیاست وابستگی شود و این یکی از نشانههای «گول خوردن قاهره» از بازیهای بزرگتر در منطقه بود. میانجیگری آمریکا و سیاست بزرگتر انرژیناظران منطقهای همچنین تأکید کردهاند که ایالات متحده آمریکا و شرکتهای بزرگ انرژی آمریکایی مثل شورون نقشی محوری در توسعه و تجارت گاز اسرائیل داشتهاند و این گاز تبدیل به ابزاری برای ایجاد پیوندهای اقتصادی شد که مصر را بیشتر به سمت روابط گازی با اسرائیل سوق داد. صندوقهای سرمایهگذاری و شرکتهای بینالمللی که در این میادین فعالاند، بهجای اینکه مصر را در مسیر استقلال انرژی قرار دهند، بیشتر آن را در چارچوب یک پروژه بزرگتر منطقهای قرار دادند که به نفع تامینکنندگان خارجی تمام شود.
به این ترتیب، تحلیل رسانههای منطقهای نشان میدهد که مصر نهتنها در مسیر مدیریت استراتژیک منابع گاز خود ناموفق بوده است، بلکه در عمل گزینههای واقعیتر مثل تامین از منابع متنوعتر، توسعه سریعتر میادین داخلی یا شکوفایی بخش LNG را جدی نگرفت و به جای آن بار دیگر به گازی وابستگی پیدا کرد که در نهایت ابزار نفوذ بازیگران قدرتمندتر در منطقه شد.در نتیجه، نهتنها بحران گاز داخلی حل نشده، بلکه وابستگی بلندمدتتر و سیاسیتری شکل گرفته است وابستگیای که بسیاری از منتقدان آن را حاصل گول خوردن دولت مصر به وعدهها و میانجیگریهای آمریکا و تمرکز بر گاز اسرائیل توصیف میکنند.