
"اگر آمریکا به ایران حمله کند"... گزارهای که طی ۴۵ سال گذشته هر ایرانی و هر آمریکایی یک یا چند بار به آن فکر کرده است.
یک سؤال کوتاه و چند کلمهای با پاسخ بسیار مبهم و در عین حال بسیار طولانی که بویژه پس از روی کار آمدن ترامپ در دولت دومش در آمریکا و تهدیدات وی علیه جمهوری اسلامی ایران؛ بیشتر مورد توجه قرار گرفته است.
جالب است که جایگاه این سؤال نیز برعکس نیست و هیچکس نمیگوید "اگر ایران به آمریکا حمله کند"! علت هم آنست که دوست و دشمن پذیرفتهاند که سمت متجاوز این معادله آمریکاست نه ایران!
یعنی آن کسی که به دنبال آتشافکنی است و بر اساس خوی استکباری خود قصد ضربه زدن به مردمان یک کشور را دارد، آمریکاست نه ایران.
و این یعنی نتیجه دیدار مقدماتی به نفع ایران تمام شده و آمریکا در حیث افکار عمومی به عنوان مغلوب و متجاوز شناخته میشود.
اما عقلانیت، امنیت ملی و لزوم پاسخ به افکار عمومی حکم میکند که درباره "دیدار پایانی" هم فکر کنیم و به تاریکی ممتد پاسخ این سؤال (اگر آمریکا به ایران حمله کند چه اتفاقی میافتد؟) نور بتابانیم...
*اگر آمریکا به ایران حمله کند/ "آمریکا" پیروز میادین خالی!
حمله احتمالی آمریکا به ایران به هر بهانهای اولا هرگز یک حمله گسترده، طولانی مدت و با تخریب بالا نخواهد بود.
علت هم در وهله اول قدرت نظامی ایران و در وهله دوم دوری دو کشور و ناهممرز بودن ایران و آمریکاست. این ناهممرزی در صورت عزم احتمالی برای یک حمله گسترده و بزرگ حکم میکند که آمریکا بزرگترین و بینقصترین شبکه لجستیکی و پشتیبانی جهان از مسیر دریا را برای خود تعریف کند تا بتواند در مرزهای ایران بجنگد. امری که البته به لحاظ عقلانی و فلسفی محال است و تاکنون هر متجاوزی برای ایجاد آن در هر نقطهای از جهان وسوسه شده نیز به باتلاق فرو افتاده است.
مسئله قدرت ایران نیز مزید بر علت است.
ایران هرگز آن افغانستان یا عراقی نیست که آمریکا بتواند با پشتیبانی دریایی چند ناو و چند پایگاه منطقهای خود به آنها حمله کند و در بیابانهای بدون جنگجو جولان دهد!
و نه تنها نیست بلکه ایرانِ جدید در ۴۵ سال اخیر نشان داده یک ابرقدرت جهانی است که میتواند در کنار دفاع از خود؛ دست و پای هشتپای آمریکایی را نیز قطع کند و تنها در یکی از نتایج دفاعی خود؛ اخراج آمریکا از بخشی از منطقه غرب آسیا و خلیج فارس را رقم بزند.
در این گزاره البته باید به قدرت انتخاب ایران برای چیستی ضرباتی که به آمریکا میزند نیز دقیقتر فکر کرد و به عظمت آن پی برد.
گزارههای فوق هرگز بلوف نیستند.
ایران در دوران جنگ تحمیلی اگرچه عراق را شکست داد اما دهها کشور حامی عراق از جمله آمریکا را نیز شکست داد. ایران در همان دوران با ناوهای آمریکایی در خلیج فارس درگیر شد و ضمن انهدام چندین ناو و هلیکوپتر آمریکایی اجازه رسیدن آمریکا به اهداف دریاییاش را نداد، ایران در نبردهای نیابتی مثل بوسنی و سوریه آمریکا را صراحتا شکست داد و در جنگهایی مثل اوکراین نیز با حمایت از سمت معارض آمریکا؛ تکلیف جنگ را یکسره کرد.
در واقع طی ۴۵ سال گذشته هیچ منصهای از رویارویی مستقیم یا نیابتی بین ایران و آمریکا نبوده است که ایران پیروز ماجرا نباشد.
پس میبینیم که مهمتر از گزاره ناممکن تشکیل شبکه لجستیکی دریایی برای نبرد در راه دور برای آمریکا؛ گزاره مهمتر و تغییردهنده دیگری نیز در معادله وجود دارد و آن قدرت ایران است.
آنچه که از پس این معادلات استخراج میشود؛ صفر و ناممکن بودن گزینه "جنگ" و تقابل حداکثری است.
اما خوی متجاوز و استکباری آمریکا هنوز در معادله هست. پس باید معادله جدیدی را ترسیم کرد. "مستکبری که نمیتواند بصورت حداکثری بجنگد! پس آیا او استکبار و خوی متجاوزش را ترک خواهد کرد؟ پاسخ خیر است.
اگر پاسخ خیر را در ادامه معادله دوم بگذاریم تنها یک جواب به دست میآید و آن اینکه آمریکا در صورت تصمیم برای تقابل نظامی و درگیری با ایران هیچ راهی جز "عملیات محدود" ندارد.
*احتمالات مربوط به عملیات محدود آمریکا/ تکرار "قصه نیمهشب شعیرات"
اما "عملیات محدود" چیست؟
عملیات محدود را باید صورت تازهای از جنگهای عصر جدید در جهان مدرن دانست. عملیاتهایی که به یمن پیشرفت فناوریهای موشکی و هوایی ممکن شده و به موجب آن کشوری که قصد آغاز حمله را دارد؛ کار را به گونهای ترسیم میکند که حملهای کوتاه در یک بازه زمانی بسیار کم (از چند دقیقه تا حدود یک هفته) ترتیب بدهد و به موجب آن بتواند هدف نظامی یا تبلیغاتی خود را عملی سازد و در ادامه کشور هدف را نیز از پاسخ متقابل یا پاسخ در سطوح بالاتر منصرف کند.
این تعریف عملیات محدود است. همان که مثلا در جریان تقابلات مرزی اخیر میان هند و پاکستان دیدیم. یا آنچه بین آذربایجان و ارمنستان رخ داد.
عملیاتهای ضد تروریسم برخی کشورهای قدرتمند در خارج از مرزهای خود نیز نمونهای از همین عملیاتهای محدود هستند.
همانطور که توضیح دادیم و اثبات کردیم؛ "عملیات محدود" تنها گزینه در دسترس آمریکاست. آن هم در صورتی که تهدیدات لفظی ترامپ علیه ایران واقعیت داشته باشد و کاخ سفید واقعا بخواهد در صورت شکست مذاکرات خود با ایران وارد معرکه خطرناک ضربه زدن به ایران شود.
یک نکته جالب هم البته در این میان وجود دارد و آن اینکه "آمریکای ترامپ" سابقه حمله محدود به دیگر کشورها را دارد.
ترامپ در سال ۲۰۱۷ و پس از بارها تهدید سوریه به حمله؛ در یک نیمه شب به یک پایگاه هوایی متروکه به نام شعیرات در سوریه حمله کرد. حملهای که سر و شکل آن بوسیله شلیک چند تیر موشک صورت گرفت و البته تأثیر خاصی هم در سوریه و معادلات منطقه نگذاشت.
آمریکای ترامپ البته بسیار تقلا کرد که از این حمله محدود یک دستاورد بزرگ تبلیغاتی بسازد اما حقیقت این است که ماجرای حمله محدود آمریکا به پایگاه شعیرات در یاد و خاطر هیچکس باقی نماند و کسی که امروز بخواهد مختصات و اطلاعات این عملیات محدود را بداند باید در ویکیپدیا و لابهلای صفحات اینترنتی به دنبال آن بگردد!
طرح احتمالی آمریکا برای واقعنمایی از تهدیدات ترامپ علیه ایران نیز هرگز چیزی خارج از "قصه نیمهشب شعیرات" نخواهد بود و نمیتواند، باشد.
دقت شود که این فقط نیمی از ماجراست و نیمه دیگر را باید در پاسخ ایران جست.
زیرا ایران سوریهی درگیر جنگ نیست که نتواند پاسخ آمریکا را بدهد بلکه فقط در یک نمونه، ایران همان کشوری است که پهپادهای معمولیاش توانست سرنوشت جنگ اوکراین را به نفع یک کشور متحد (روسیه) تغییر بدهد و بازی را عوض کند.
*درباره پاسخ ایران به حمله محدود آمریکا/ روشن برای ایران، تاریک برای آمریکا
جالب است بدانیم که ایران اتفاقا انگیزه زیادی هم دارد که یک پاسخ درست و حسابی و دارای چارچوب تأثیرگذار و بازدارنده به آمریکا بدهد.
چه از یک طرف ایرانیها ۴۵ سال است که شعار "مرگ بر آمریکا" میدهند و از طرف دیگر؛ بسیاری از مردم معتقدند که هنوز انتقام خون چهره کاریزمای ایران یعنی حاجقاسم سلیمانی از آمریکا گرفته نشده است.
گزینه دیگری هم در قضیه نهفته است و آن اینکه بر خلاف آمریکا؛ ایران به دلیل اینکه در جایگاه دفاع است و به این دلیل که در منطقه زیستی خودش قرار گرفته؛ امکانات بسیاری بیشتری برای پاسخ به آمریکا دارد. ضمن اینکه قدرت نظامی پیشرفته ایران را هم باید به این قضیه افزود.
به سخن دیگر اینکه محیط تقابل نظامی ایران و آمریکا هماناندازه که برای آمریکا تنگ و تاریک است اما برای ایران وسیع و روشن است.
مشاهده میشود که ایران هم به لحاظ اعتقادی و ملی از انگیزه بالایی برای پاسخ گسترده به آمریکا برخوردار است و هم به لحاظ موقعیت استراتژیک و نظامی نیز در جایگاهی قرار دارد که میتواند به هر سناریویی علیه آمریکا بیاندیشد.
یعنی بازه حمله آمریکا به ایران از قبل بسته و محدود شده ولی برای ایران؛ همین بازه با انتخاب فرماندهان ایرانی است که تعیین فاصله میشود. بازهای بسیار دور یا بسیار نزدیک!
*نتیجهگیری
حتی در صورتی که آمریکا عقل استکباریاش را از چارچوب هزینه_فایده خارج کند و تصمیم به عملیکردن تهدیدات لفظی ترامپ علیه ایران بگیرد؛ صرفا میتواند یک حمله محدود علیه ایران صورت بدهد و سناریوی "حمله نیمه شب به پایگاه متروک شعیرات سوریه" را تکرار کند.
اما این معادله برای ایران فرصتی چند وجهی را خلق میکند که اولا خشمی چند دههای علیه آمریکا را تخلیه کند، ثانیا با پاسخ به آمریکا قدرت نظامی خودش را به رخ بکشد، ثالثا منافع خودش از جمله بیرون راندن آمریکا از بخشی از منطقه یا همه آنرا تحقق بخشد و رابعا با یک پاسخ خرد کننده؛ برخورد نظامی بعدی ایران و آمریکا را تا سالهای سال به تعویق بیاندازد.
پس "مقاومت ایران" دستاوردهایی بیشتر از حمله آمریکا خواهد داشت.
پ.ن: درباره تهدیدات ترامپ علیه ایران و ماجرای حمله محدود؛ خوانش این گزارش ۳ ماه قبل مشرق درباره تهدیدات نظامی ترامپ علیه ایران نیز مفید فایده خواهد بود.